• (1)تعریف: disregard of, omission of, or failure to do something necessary; carelessness or neglect, esp. when it is habitual. • مترادف: carelessness, dereliction, irresponsibility, neglect, remissness • مشابه: evasion, inattention, indifference, truancy
- Because of the owner's negligence, the dog suffered from untreated infections.
[ترجمه ممد] به دلیل بی توجهی مالک، سگ از عفونت های غیر قابل درمان رنج میبرد
|
[ترجمه شان] به سبب اهمال مالک ، این سگ از عفونت های درمان نشده، در رنج است.
|
[ترجمه گوگل] به دلیل سهل انگاری صاحب، سگ از عفونت های درمان نشده رنج می برد [ترجمه ترگمان] به دلیل بی توجهی مالک، سگ از عفونت های قابل درمان رنج می برد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: in law, the failure to exercise reasonable care. • مترادف: malpractice • مشابه: fault, lapse, malfeasance, misconduct
جمله های نمونه
1. negligence in the performance of duties
فروگذاری در انجام وظایف
2. culpable negligence
قصور سرزنش پذیر
3. he was taxed with negligence
متهم به سهل انگاری شدن
4. the accident was caused by the driver's negligence
تصادف به خاطر بی دقتی راننده بود.
5. the speaker chastised the members of parliament for their negligence
سخنران نمایندگان مجلس را بخاطر مسامحه به باد سرزنش گرفت.
6. He threatened to sue the company for negligence.
[ترجمه گوگل]او تهدید کرد که از شرکت به دلیل سهل انگاری شکایت خواهد کرد [ترجمه ترگمان]او تهدید کرد که از شرکت بخاطر سهل انگاری شکایت خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The company were guilty of gross negligence.
[ترجمه گوگل]این شرکت مرتکب سهل انگاری شدید شد [ترجمه ترگمان]این شرکت به سهل انگاری فاحش متهم شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The plaintiff was guilty of contributory negligence for failing to wear a crash helmet.
[ترجمه گوگل]شاکی به دلیل عدم استفاده از کلاه ایمنی به دلیل سهل انگاری مشارکتی مقصر بود [ترجمه ترگمان]شاکی به سهل انگاری و قصور در پوشیدن کلاه ایمنی متهم شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He was found guilty of contributory negligence .
[ترجمه گوگل]او به دلیل سهل انگاری مجرم شناخته شد [ترجمه ترگمان]اون به خاطر این سهل انگاری عملی گناهکار شناخته شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The accident was due to her negligence.
[ترجمه گوگل]این تصادف به دلیل سهل انگاری او بود [ترجمه ترگمان]تصادف ناشی از غفلت او بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They lodged a complaint against the doctor for negligence.
[ترجمه گوگل]آنها از پزشک به دلیل سهل انگاری شکایت کردند [ترجمه ترگمان]آن ها شکایت علیه دکتر را به خاطر سهل انگاری جا دادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The doctor was found guilty of criminal negligence .
[ترجمه گوگل]دکتر به دلیل سهل انگاری مجرمانه شناخته شد [ترجمه ترگمان]این پزشک در رابطه با سهل انگاری در جرم مجرم شناخته شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. My mother accuses me of negligence unless I phone her every day.
[ترجمه امیرمحمد] مادرم مرا متهم به کوتاهی میکنه مگر اینکه هر روز بهش زنگ بزنم
|
[ترجمه گوگل]مادرم مرا به سهل انگاری متهم می کند مگر اینکه هر روز با او تماس بگیرم [ترجمه ترگمان]مادرم به من تهمت می زند مگر اینکه هر روز به او تلفن کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The accident was caused by negligence on the part of the driver.
[ترجمه گوگل]این حادثه بر اثر سهل انگاری راننده رخ داده است [ترجمه ترگمان]این تصادف با سهل انگاری در قسمت راننده ایجاد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The surgeon was accused of negligence.
[ترجمه گوگل]جراح به سهل انگاری متهم شد [ترجمه ترگمان]جراح متهم به سهل انگاری شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. The solicitor was accused of professional negligence.
[ترجمه گوگل]وکیل به سهل انگاری حرفه ای متهم شد [ترجمه ترگمان]وکیل متهم به سهل انگاری حرفه ای شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[حقوق] تقصیر، مسامحه، غفلت، بی احتیاطی، بی مبالاتی، تخطی
انگلیسی به انگلیسی
• neglect; disregard, carelessness; failure to provide the necessary provision for (law) negligence is failure to do something that you ought to do.
پیشنهاد کاربران
1. غفلت. مسامحه. تسامح. اهمال. قصور. کوتاهی. بی توجهی 2. بی مبالاتی. بی احتیاطی. 3. وضع آشفته. سر و وضع آشفته مثال: he sued for negligence او برای مسامحه و قصور اقامه دعوی کرد.
negligence ( noun ) = کوتاهی، سهل انگاری، تعلل، فراموشی، بی توجهی، غفلت، اهمال، قصور medical negligence = قصور ( سهل انگاری ) پزشکی examples: 1 - The accident was caused by negligence on the part of the driver. ... [مشاهده متن کامل]
علت تصادف کوتاهی از سمت راننده بود. 2 - She is claiming damages for alleged negligence in the handling of a commercial transaction. او به دلیل قصور در رسیدگی به یک معامله تجاری ادعای خسارت می کند. 3 - The company was sued for gross negligence after the death of the two employees. پس از مرگ این دو کارمند ، از این شرکت به دلیل اهمال شدید شکایت شد. 4 - His negligence caused him to lose all of the work he had done on the computer غفلت او باعث شد تا تمام کارهایی را که با کامپیوتر انجام داده بود از دست بدهد.
سهل انگاری , غفلت # The accident was due to her negligence # Negligence in the performance of duties # The surgeon was accused of negligence
e. g. Doctor Rivers was charged with gross negligence, unprofessional conduct and improper use of dangerous drugs دکتر Rivers مقصر شناخته شد، بخاطر رفتار غیرحرفه ای و استفاده نادرست از داروهای خطرناک
بی احتیاطی
بی توجهی ، غفلت ، عدم توجه My mood is very bad and indescribable Because the drop in pressure and weakening in me is very clearly visible now Delay in response, accept my excuse and do not relate to pride and negligence ... [مشاهده متن کامل]
روحیه من بشدت وخیم و غیر قابل توصیف است زیرا افت فشار و تضعیف در من بشدت الان به وضوح قابل مشاهده است تاخیر در جواب ، عذر من را بپذیرید و به غرور و بی توجهی ربط ندهید