negativism

/ˈneɡətɪˌvɪzəm//ˌneɡəˈtɪvəti/

معنی: منفی گرایی، منفی بافی
معانی دیگر: نه گویی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: negativistic (adj.), negativist (n.)
• : تعریف: a chronic tendency toward skepticism or doubt.

جمله های نمونه

1. There's a real attitude of negativism among the team at the moment.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر یک نگرش منفی واقعی در بین تیم وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در این لحظه رفتاری جدی در میان گروه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Alongside stubbornness and negativism, the defiant child has enormous energy and persistence.
[ترجمه گوگل]کودک سرکش در کنار لجبازی و منفی گرایی، انرژی و پشتکار بسیار زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]در کنار لجبازی و negativism، کودک جسور انرژی و پایداری زیادی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Open negativism turns into stony passive resistance.
[ترجمه گوگل]منفی گرایی آشکار به مقاومت منفعل سنگی تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]negativism باز به مقاومت منفعل سنگین تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To struggle against the tide of negativism, immorality and unethical practices in the world is a difficult enterprise.
[ترجمه گوگل]مبارزه با موج منفی گرایی، بداخلاقی و اعمال غیراخلاقی در جهان کار دشواری است
[ترجمه ترگمان]مبارزه با مد دریا، غیراخلاقی و اعمال غیراخلاقی در جهان، کار دشواری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Optimism diverts our attention away from negativism and channcls it into positive, constructive thinking.
[ترجمه گوگل]خوش بینی توجه ما را از منفی گرایی منحرف می کند و آن را به تفکر مثبت و سازنده سوق می دهد
[ترجمه ترگمان]خوش بینی توجه ما را از negativism منحرف می کند و آن را به تفکر سازنده و سازنده سوق می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There are two opinions that are negativism and restrictionism to the mandatory factors in mediation system.
[ترجمه گوگل]دو نظر منفی گرایی و محدودیت گرایی به عوامل الزامی در نظام میانجی گری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]دو نظراتی وجود دارد که به عوامل الزامی در سیستم وساطت اشاره دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Negativism a spouse leads to disillusionment over time as love declines.
[ترجمه گوگل]منفی گرایی همسر به مرور زمان با کاهش عشق منجر به سرخوردگی می شود
[ترجمه ترگمان]داشتن همسر منجر به سرخوردگی در طول زمان می شود و عشق کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Optimism diverts our attention sways from negativism and channels it into positive, constructive thinking.
[ترجمه گوگل]خوش بینی توجه ما را از منفی گرایی منحرف می کند و آن را به سمت تفکر مثبت و سازنده هدایت می کند
[ترجمه ترگمان]خوش بینی توجه ما را منحرف می کند و آن را به تفکر سازنده و سازنده سوق می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Optimism diverts our attention away from negativism and channels it into positive, constructive thinking.
[ترجمه گوگل]خوش بینی توجه ما را از منفی گرایی منحرف می کند و آن را به سمت تفکر مثبت و سازنده هدایت می کند
[ترجمه ترگمان]خوش بینی توجه ما را از negativism منحرف می کند و آن را به تفکر سازنده و سازنده سوق می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The second part: disproval on negativism to our country's the Mediation System of administrative litigation.
[ترجمه گوگل]بخش دوم: نفی نگرش به نظام میانجیگری دعاوی اداری کشورمان
[ترجمه ترگمان]بخش دوم: disproval بر negativism به کشور ما نظام حقوقی دعوای حقوقی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Philosophers sometimes overweight their negativism.
[ترجمه گوگل]فیلسوفان گاهی اوقات به منفی گرایی خود اضافه وزن می دهند
[ترجمه ترگمان]فلاسفه گاهی اوقات اضافه وزن دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In a country whose people so crave economic success, failure to produce it is bound to produce negativism.
[ترجمه گوگل]در کشوری که مردم آن آرزوی موفقیت اقتصادی دارند، عدم تولید آن ناگزیر است که منفی گرایی ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]در کشوری که مردمش خواهان موفقیت اقتصادی هستند، شکست در تولید آن موظف به تولید negativism است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As one of the greatest, the most profound literature critic of 20th century, Benjamin's allegory criticism, shock aesthetics, negativism becomes a treasure-house of later aesthetics idea.
[ترجمه گوگل]به عنوان یکی از بزرگترین، عمیق ترین منتقد ادبیات قرن بیستم، نقد تمثیلی بنیامین، زیبایی شناسی شوک، منفی گرایی به گنجینه ایده زیبایی شناسی بعدی تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]به عنوان یکی از بزرگ ترین، بزرگ ترین منتقد ادبی قرن بیستم، تمثیل allegory، زیبایی شناسی شوک، negativism تبدیل به یک گنجینه ارزشمند از ایده زیبایی شناسی بعدی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

منفی گرایی (اسم)
negativism

منفی بافی (اسم)
negativism

تخصصی

[روانپزشکی] منفی کاری

انگلیسی به انگلیسی

• chronic attitude of negativity; denial of conventional beliefs, doubt

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : negate / negative
✅️ اسم ( noun ) : negation / negative / negativity / negator / negativism / negativist / negativeness / negationist
✅️ صفت ( adjective ) : negative / negatory
✅️ قید ( adverb ) : negatively

بپرس