necessitous

/nɪˈsesɪtəs//nɪˈsesɪtəs/

معنی: محتاج، واجب، لازم، بایسته
معانی دیگر: نیازمند، (سخت) محتاج، بی چیز، ندار، تنگدست

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: necessitously (adv.), necessitousness (n.)
(1) تعریف: in need; indigent.
متضاد: wealthy
مشابه: needy

(2) تعریف: unavoidable or urgent.

جمله های نمونه

1. a necessitous widow
بیوه زن تنگدست

2. It is the most necessitous project.
[ترجمه گوگل]این ضروری ترین پروژه است
[ترجمه ترگمان]It پروژه necessitous
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The bishop planned to necessitous areas of the city.
[ترجمه گوگل]اسقف برای مناطق ضروری شهر برنامه ریزی کرد
[ترجمه ترگمان]اسقف برای necessitous مناطق شهر برنامه ریزی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The bishop planned to visit necessitous areas of the city.
[ترجمه گوگل]اسقف قصد داشت از مناطق ضروری شهر بازدید کند
[ترجمه ترگمان]اسقف قصد داشت به مناطق necessitous شهر برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Food and water is necessitous to us.
[ترجمه گوگل]آب و غذا برای ما ضروری است
[ترجمه ترگمان]غذا و آب به ما necessitous
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The necessitous thing now is get up stream at once, and put full enthusiasm into the study and work.
[ترجمه گوگل]اکنون چیزی که ضروری است این است که فوراً به جریان بیفتید و اشتیاق کامل را در مطالعه و کار قرار دهید
[ترجمه ترگمان]مساله necessitous همین الان از هم جدا می شود و شور و شوق زیادی به اتاق کار و کار وارد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The inspectation word is the necessitous and important step for the perfect, effective system of teaching method during the building of the teaching management project.
[ترجمه گوگل]کلمه بازرسی گام ضروری و مهم برای سیستم کامل و مؤثر روش تدریس در طول ساخت پروژه مدیریت تدریس است
[ترجمه ترگمان]واژه inspectation یک گام مهم و موثر برای سیستم کامل و موثر آموزش در طول ایجاد پروژه مدیریت آموزش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. So it is necessitous to transfer the rural labor reasonably and orderly in order to ensure the full employment of the farmer by every possible means.
[ترجمه گوگل]بنابراین انتقال نیروی کار روستایی به صورت معقول و منظم برای تضمین اشتغال کامل کشاورز به هر وسیله ممکن ضروری است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، باید کار روستایی را به طور منطقی و منظم منتقل کنید تا از استخدام کامل کشاورز با هر وسیله ممکن مطمئن شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Human will face with the problem of exhausted resources. How to find out the alternative energy becomes currently necessitous task.
[ترجمه گوگل]انسان با مشکل منابع تمام شده مواجه خواهد شد چگونگی پیدا کردن انرژی جایگزین در حال حاضر یک کار ضروری است
[ترجمه ترگمان]انسان با مشکل منابع فرسوده مواجه خواهد شد چگونه می توان انرژی جایگزین را پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Just as your former President Franklin Roosevelt said, "True individual freedom cannot exist without economic security and independence, " and Necessitous men are not free men.
[ترجمه گوگل]همانطور که رئیس جمهور سابق شما فرانکلین روزولت گفت: "آزادی واقعی فردی بدون امنیت و استقلال اقتصادی نمی تواند وجود داشته باشد" و مردان ضروری انسان های آزاد نیستند
[ترجمه ترگمان]درست همانطور که رئیس جمهور سابق، فرانکلین روزولت گفت: \"آزادی فردی واقعی نمی تواند بدون امنیت و استقلال اقتصادی وجود داشته باشد\" و \"necessitous\" مردان آزاد نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. True individual freedom cannot exist without economic and independence and necessitous men are not free men.
[ترجمه گوگل]آزادی واقعی فردی بدون استقلال اقتصادی و اقتصادی نمی تواند وجود داشته باشد و افراد ضروری انسان آزاد نیستند
[ترجمه ترگمان]آزادی فردی واقعی نمی تواند بدون وجود اقتصاد و استقلال و افراد necessitous وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In this way, both "civil society" and government become the necessitous and non-substitutive roles in the social development and progress.
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب، هم «جامعه مدنی» و هم دولت به نقش‌های ضروری و غیرجانشین در توسعه و پیشرفت اجتماعی تبدیل می‌شوند
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، هم \"جامعه مدنی\" و هم دولت به نقش های necessitous و non در توسعه اجتماعی و پیشرفت تبدیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Thus, How to face this great historic opportunity and challenge is an necessitous mission confronted by each country in the world.
[ترجمه گوگل]بنابراین چگونگی رویارویی با این فرصت و چالش بزرگ تاریخی، رسالتی ضروری است که هر کشوری در جهان با آن مواجه است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، چگونه با این فرصت تاریخی بزرگ روبرو شویم و چالش، ماموریت necessitous است که هر کشور در جهان با آن روبرو می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محتاج (صفت)
poor, dependent, needy, necessitous, hand-to-mouth

واجب (صفت)
essential, indispensable, obligatory, fundamental, vital, necessary, momentous, necessitous

لازم (صفت)
obligatory, necessary, necessitous, needful, incumbent, intransitive, irrevocable

بایسته (صفت)
required, necessary, needed, necessitous, requisite

انگلیسی به انگلیسی

• poor, wanting; needy; unavoidable, necessary

پیشنهاد کاربران

در متون حقوقی به معنای نیازمند از نظر مالی است
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : necessitate
✅️ اسم ( noun ) : necessity / necessaries
✅️ صفت ( adjective ) : necessary / necessitous
✅️ قید ( adverb ) : necessarily
تهیدست، فقیر

بپرس