• make into a fine spray (about a liquid), vaporize; cloud the issue, obscure (also nebulise)
پیشنهاد کاربران
این لغت علاوه بر معنی پیشنهادی توسط کاربران عزیز در دیکشنری زیر دارای معنی دیگری نیز هست: to become vague, indistinct, or nebulous. ( Dictionary. Com ) مبهم؛ نامشخص؛ ابری؛ مه آلود؛ تیره؛ پوشیده؛ غیر واضح؛ نامعلوم ... [مشاهده متن کامل]
Example 1: 👇 The details of the contract slowly nebulized in my mind, making it difficult to remember specific terms. جزئیات قرارداد به تدریج در ذهن من مبهم شد و به یاد آوردن شرایط یا واژه های خاص برای من دشوارشد. Example 2: 👇 The once - clear skyline began to nebulize, obscured by layers of smog and mist. خط افق که زمانی شفاف بود شروع به سحابی شدن یا مه آلود شدن کرد و توسط لایه هایی از مه و دود پوشیده شد.