1. nearly orbicular in shape
از نظر شکل تقریبا مدور
2. not nearly
اصلا،بهیچ وجه
3. to be nearly related
قوم و خویشی نزدیک داشتن
4. excess of sorrow nearly drove him to suicide
زیادی غم نزدیک بود کارش را به خودکشی برساند.
5. he resuscitated a nearly drowned boy by artificial respiration
پسری را که تقریباخفه شده بود با تنفس مصنوعی از مرگ نجات داد.
6. his party polled nearly 14 million votes
حزب او تقریبا 14 میلیون رای آورد.
7. they cudgelled him nearly to death
با چوبدستی او را تا دم مرگ زدند.
8. some radio waves travel nearly at the speed of light
برخی امواج رادیویی با سرعت تقریبا برابر با سرعت نور حرکت می کنند.
9. his tour of duty is nearly up
ماموریت او تقریبا رو به پایان است.
10. the municipal pier jetties out nearly a kilometer into the lake
اسکله ی شهرداری تقریبا یک کیلو متر در دریاچه پیش می رود.
11. the wind was storming at nearly 60 miles an hour
باد با سرعت حدود 60 مایل در ساعت می وزید.
12. be careful with the scissors, you nearly jabbed my eye out!
مواظب قیچی باش،نزدیک بود چشمم را در بیاوری !
13. the construction of the bridge is nearly finished
ساختمان پل تقریبا تمام است.
14. I nearly suffocated when the pipe of my breathing apparatus came adrift.
[ترجمه گوگل]نزدیک بود که خفه شوم که لوله دستگاه تنفسم از بین رفت
[ترجمه ترگمان]نزدیک بود خفه شوم وقتی که لوله دستگاه تنفس مرا رها کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. She had nearly got out of the bath and put on her clothes when the telephone rang.
[ترجمه گوگل]تقریباً از حمام بیرون آمده بود و لباس هایش را پوشیده بود که تلفن زنگ زد
[ترجمه ترگمان]نزدیک بود از حمام خارج شود و وقتی تلفن زنگ زد لباس هایش را پوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. It isn't nearly so easy as you think.
[ترجمه گوگل]تقریباً آنقدرها هم که فکر می کنید آسان نیست
[ترجمه ترگمان]اونقدرها هم که فکر می کنی اسون نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. The list of endangered species includes nearly 600 fishes.
[ترجمه گوگل]لیست گونه های در معرض خطر شامل نزدیک به 600 ماهی است
[ترجمه ترگمان]تعداد گونه های در معرض خطر در معرض خطر تقریبا ۶۰۰ ماهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. After three scoops the jar was nearly empty.
[ترجمه گوگل]بعد از سه پیمانه شیشه تقریبا خالی بود
[ترجمه ترگمان]پس از سه جیب آن کوزه تقریبا خالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. I nearly killed myself carrying that suitcase all the way here.
[ترجمه گوگل]نزدیک بود خودم را بکشم که آن چمدان را تا اینجا حمل می کردم
[ترجمه ترگمان]نزدیک بود خودم را بکشم که این چمدان را تا اینجا حمل کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. The train stopped with a violent jerk, nearly tipping me out of my bunk.
[ترجمه گوگل]قطار با یک تند تند متوقف شد و نزدیک بود مرا از تختم بیرون بیاورد
[ترجمه ترگمان]قطار با حرکتی شدید متوقف شد و نزدیک بود مرا از تخت بیرون بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. The investigation continued for nearly three years.
22. It took nearly two hours to get here.
[ترجمه گوگل]نزدیک به دو ساعت طول کشید تا به اینجا رسیدم
[ترجمه ترگمان]حدود دو ساعت طول کشید تا به اینجا برسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. The defensive team nearly equipoised the offensive team.
[ترجمه گوگل]تیم دفاعی تقریباً تیم هجومی را متعادل کرد
[ترجمه ترگمان]تیم دفاعی نزدیک بود تیم حمله را متوقف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید