1. the nearest bus station
نزدیکترین ایستگاه اتوبوس
2. the nearest road
نزدیکترین راه
3. morteza is my nearest and dearest friend
مرتضی صمیمی ترین و عزیزترین دوست من است.
4. this room is the nearest approach to a hospital in the village of fashin
در دهکده ی فشین این اتاق از همه بیشتر به یک بیمارستان شباهت دارد.
5. radars homed friendly aircraft to the nearest airports
رادارها هواپیماهای خودی را به نزدیکترین فرودگاه ها می فرستادند.
6. they'll string him up from the nearest tree
او را از نزدیک ترین درخت حلق آویز خواهند کرد.
7. the wounded driver dragged himself to the nearest phone
راننده ی زخمی خود را کشان کشان به نزدیکترین تلفن رساند.
8. as soon as he saw the bear, he took to the nearest tree
تا خرس را دید به نزدیک ترین درخت پناه برد.