nearby

/ˈnɪrˈbaɪ//ˈnɪəbaɪ/

معنی: نزدیک، نزدیک
معانی دیگر: در (همین) نزدیکی، مجاور، این نزدیکی ها، در این حوالی، این اطراف ها، همین دور و برها، نزدیک، مجاور، دم دست، نزدیک به

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: situated close at hand; not far removed.
متضاد: faraway, faroff
مشابه: convenient, near, neighbor, neighboring
قید ( adverb )
• : تعریف: in relatively close proximity.
مشابه: close, near

جمله های نمونه

1. the nearby woods
بیشه ی مجاور

2. a guard was walking nearby
یک نگهبان در آن حوالی قدم می زد.

3. the occupant of the nearby apartment
کسی که در آپارتمان مجاور زندگی می کند.

4. the emission of experimental signals toward nearby stars
ارسال علایم آزمایشی به سوی ستاره های نزدیک

5. a sometime professor of history at a nearby unviersity
کسی که مدتی در یک دانشگاه مجاور استاد تاریخ بود

6. Her partially clothed body was found in woods nearby.
[ترجمه فاطمه] جسد نیمه برهنه ی او در نزدیکی جنگل پیدا شده بود
|
[ترجمه گوگل]جسد نیمه‌پوش او در جنگل‌های نزدیک پیدا شد
[ترجمه ترگمان]بدن نیمه شبه او در جنگل در نزدیکی پیدا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If there's a cafe nearby, we could stop for a snack.
[ترجمه امیر محسن] اگر کافه ای در همین نزدیکی ها باشد ، می توانیم برای ( خوردن ) اسنک بایستیم.
|
[ترجمه گوگل]اگر کافه ای در این نزدیکی هست، می توانیم برای یک میان وعده توقف کنیم
[ترجمه ترگمان]اگر یک کافه در آن نزدیکی وجود داشته باشد، ما می توانیم یک اسنک را متوقف کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The explosion shook the foundations of the houses nearby.
[ترجمه گوگل]انفجار پی خانه های اطراف را لرزاند
[ترجمه ترگمان]این انفجار پایه های خانه های اطراف را لرزاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The explosion shattered nearby windows and wrecked two cars.
[ترجمه گوگل]این انفجار شیشه های مجاور را شکست و دو خودرو را خراب کرد
[ترجمه ترگمان]این انفجار پنجره های نزدیک را داغان کرد و دو اتومبیل را متلاشی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her mother lived in a nearby town.
[ترجمه گوگل]مادرش در یک شهر نزدیک زندگی می کرد
[ترجمه ترگمان]مادرش در یک شهر مجاور زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The pickpocket was brought to the nearby police station.
[ترجمه گوگل]جیب بر را به کلانتری مجاور آوردند
[ترجمه ترگمان]این جیب بر به پاسگاه پلیس نزدیک برده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Lucy was staying in the nearby town of Hamilton.
[ترجمه گوگل]لوسی در شهر مجاور همیلتون اقامت داشت
[ترجمه ترگمان]لوسی در شهر نزدیک هامیلتون زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We dumped our bags at the nearby Grand Hotel and hurried towards the market.
[ترجمه گوگل]چمدان‌هایمان را در هتل بزرگ اطراف ریختیم و با عجله به سمت بازار رفتیم
[ترجمه ترگمان]ما bags را در هتل گراند هتل رها کردیم و با عجله به سمت بازار حرکت کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He works in the nearby police station.
[ترجمه salaman] او در کلانتری مجاور کار می کند
|
[ترجمه گوگل]او در کلانتری مجاور کار می کند
[ترجمه ترگمان]او در پاسگاه پلیس نزدیک کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There was no one nearby who might see him trying to break into the house.
[ترجمه گوگل]هیچ کس در آن نزدیکی نبود که او را ببیند که می خواهد وارد خانه شود
[ترجمه ترگمان]هیچ کس در آن نزدیکی نبود که او را ببیند که سعی دارد به زور وارد خانه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. There is an oil refinery nearby.
[ترجمه گوگل]یک پالایشگاه نفت در نزدیکی آن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک پالایشگاه نفت در آن نزدیکی هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The beach is quite near by.
[ترجمه گوگل]ساحل کاملاً نزدیک است
[ترجمه ترگمان]ساحل نزدیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Do you live near / near by?
[ترجمه گوگل]آیا شما نزدیک / نزدیک زندگی می کنید؟
[ترجمه ترگمان]نزدیک \/ نزدیک منزل زندگی می کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Near by, the cars could be heard speeding past on the motorway.
[ترجمه گوگل]در همان نزدیکی، شنیده می شد که اتومبیل ها با سرعت از کنار بزرگراه عبور می کردند
[ترجمه ترگمان]نزدیک بود ماشین ها صدای مهمیز زدن در اتوبان را شنیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Families living near by were warned to stay indoors because of toxic smoke.
[ترجمه گوگل]به خانواده‌هایی که در نزدیکی زندگی می‌کنند هشدار داده شد که به دلیل دود سمی در خانه بمانند
[ترجمه ترگمان]به خانواده هایی که در نزدیکی آن ها زندگی می کنند هشدار داده شده است که به خاطر دود سمی در خانه بمانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. The dogs circled near by, depressed by my inertia.
[ترجمه گوگل]سگ ها از اینرسی من افسرده دور اطراف حلقه زدند
[ترجمه ترگمان]سگ ها در کنار من چرخ می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. A guard with a huge Alsatian stood near by.
[ترجمه گوگل]یک نگهبان با یک آلزاس بزرگ در نزدیکی آن ایستاده بود
[ترجمه ترگمان]یکی از guard که در کنارش ایستاده بود، ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Only those people who live near by are allowed to open accounts.
[ترجمه گوگل]فقط افرادی که در نزدیکی زندگی می کنند مجاز به افتتاح حساب هستند
[ترجمه ترگمان]تنها کسانی که در نزدیکی ما زندگی می کنند مجاز به باز کردن حساب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Capone moved his headquarters to Cicero, a near by suburb.
[ترجمه گوگل]کاپون مقر خود را به سیسرو، یک حومه نزدیک منتقل کرد
[ترجمه ترگمان]کاپون، مقر خود را به سیسرون، که در نزدیکی حومه بود، منتقل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. There were several roads near by, but it did not take her long to find the one paved with yellow brick.
[ترجمه گوگل]چندین جاده در این نزدیکی وجود داشت، اما طولی نکشید که او جاده ای را که با آجرهای زرد سنگ فرش شده بود، پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]چندین جاده در آن نزدیکی بود، اما طولی نکشید که با آجر زرد فرش را پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. They live near by.
[ترجمه گوگل]آنها در نزدیکی زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها کنار هم زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Is there a good fresh fish market near by?
[ترجمه گوگل]آیا در نزدیکی بازار ماهی تازه خوب وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا بازار ماهی تازه دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. I've got a small place near by on another cay.
[ترجمه گوگل]من یک مکان کوچک در نزدیکی یک قایق دیگر دارم
[ترجمه ترگمان]یه جای کوچیکی نزدیک جزیره cay دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. Flung on the floor near by was an official-looking walkie-talkie.
[ترجمه گوگل]یک دستگاه واکی تاکی با ظاهر رسمی روی زمین پرت شده بود
[ترجمه ترگمان]Flung روی زمین نزدیک با یک واکی تاکی رسمی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. Out of a group of trees near by a rook flew, winging its way leisurely across the Park towards him.
[ترجمه گوگل]از میان گروهی از درختان در نزدیکی یک قور به پرواز درآمد و با آرامش راه خود را در پارک به سمت او طی کرد
[ترجمه ترگمان]بیرون از گروهی از درختان، در نزدیکی یک کلاغ، با سرعت راه خود را در پارک به سوی او باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نزدیک (صفت)
near, nigh, close, nearby, hand-to-hand, adjacent, adjoining, neighbor, contiguous, vicinal, accessible, relative, proximate, forthcoming, upcoming

نزدیک (قید)
about, nigh, close, nearby, hand-to-hand

انگلیسی به انگلیسی

• close at hand, close by
next to, alongside
nearby things and places are only a short distance away.

پیشنهاد کاربران

قابل لمس. قابل حس
در آن نزدیکی
نزدیک
مثال: There is a grocery store nearby.
یک فروشگاه خرید این نزدیکی هاست.
نزدیک؛ در همین نزدیکی
نه چندان دور
تفاوت nearby و near:
near حرف اضافه هست و بخاطر همین حتما باید همراه با یه واژه دیگه بیاد مثلا near the school اما . . .
nearby قید مکان هست و خودش به تنهایی کفایت میکنه مثلا Is there a building nearby.
neighbouring
👑 ADJECTIVE
: not far away : located at a short distance from someone or something
◀️ a nearby village/river
◀️ I spoke with a nearby policeman about the accident
◀️ He works at the nearby University
...
[مشاهده متن کامل]

◀️ the virus broke out in a near by mountain community, Raccoon City
👑 ADVERB
◀️ They live nearby
◀️ The children played nearby at the park
- Is there a hospital nearby?
- آیا در این نزدیکی ها بیمارستانی وجود دارد؟
- A guard was walking nearby.
- یک نگهبان در آن حوالی قدم می زد.

wa can not use it as a preposition never ever
دم ِ دست / کنار ِ دست
در دسترس

نزدیک به
کناری، بغلی، بغل دستی، کنار دستی
اطراف
در این نزدیکی
Our area didn't have any reading room to read or study a lot of students nearby.
منطقه ما هیچ سالن مطالعه ای برای خواندن و مطالعه کردن کردن دانش آموزان در این نزدیکی ها نداشته است.
کنار
حوالی، مجاورت، همجوار
نزدیک، نزدیکی، نزدیک به
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس