naysayer

/ˌneˈseɪər//ˌneˈseɪə/

آدم منفی باف، کسیکه همیشه می گوید نه، آیه ی نحس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who habitually refuses, denies, or opposes.

- They went ahead with their ambitious plan despite the arguments of the naysayers.
[ترجمه گوگل] آنها با وجود استدلال مخالفان، به برنامه بلند پروازانه خود ادامه دادند
[ترجمه ترگمان] آن ها با وجود استدلالات of، با نقشه بلند پروازانه خود پیش رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The Naysayer. This office dweller delights in shooting down ideas.
[ترجمه گوگل]نکیر این کارمند از حذف ایده ها لذت می برد
[ترجمه ترگمان]Naysayer این دفتر از ساکنان برای عکاسی از ایده ها لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Instead of being a critical naysayer, put your mental skills to work by analyzing the details and contributing a practical plan that helps to handle the unanswered questions.
[ترجمه گوگل]به جای اینکه یک مخالف انتقادی باشید، مهارت های ذهنی خود را با تجزیه و تحلیل جزئیات و کمک به یک برنامه عملی که به پاسخگویی به سوالات بی پاسخ کمک می کند، به کار بگیرید
[ترجمه ترگمان]به جای اینکه انتقادی انتقادی باشید، مهارت های ذهنی خود را با تجزیه و تحلیل جزئیات و مشارکت در یک برنامه عملی که به رسیدگی به سوالات بی پاسخ کمک می کند، قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If a naysayer close to you has been difficult and critical, there's a good chance you've finally silenced that person.
[ترجمه گوگل]اگر یکی از مخالفان نزدیک شما سخت و انتقادی بوده است، احتمال زیادی وجود دارد که در نهایت آن شخص را ساکت کرده باشید
[ترجمه ترگمان]اگر کسی که به شما نزدیک بوده، سخت و خطرناک بوده، این فرصت خوبی است که شما بالاخره آن شخص را ساکت کردید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If a naysayer close to you has been difficult and critical, there's a good chance that you've finally silenced that person.
[ترجمه گوگل]اگر منکر نزدیک شما سخت و انتقادی بوده است، احتمال زیادی وجود دارد که در نهایت آن شخص را ساکت کرده باشید
[ترجمه ترگمان]اگر کسی به شما نزدیک بوده، خیلی سخت و بحرانی بوده، این فرصت خوبی است که شما بالاخره آن شخص را ساکت کردید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The naysayer is operating from a level of otherworldly omniscience and is in the wrong the field of work.
[ترجمه گوگل]منکر از سطحی از دانای کل اخروی عمل می کند و در میدان کار اشتباه است
[ترجمه ترگمان]The از یک سطح از علم omniscience دنیای دیگری عمل می کند و در زمینه کار اشتباه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Because it's so easy to be branded a naysayer, Ms. Johnson figured out a way to cope with optimists -- by pinning concerns on others.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که خیلی آسان است که شما را به عنوان یک مخالف معرفی کنید، خانم جانسون راهی برای کنار آمدن با خوش بینان کشف کرد - با ایجاد نگرانی به دیگران
[ترجمه ترگمان]از آنجا که به راحتی می توان به یک naysayer برچسب زد، خانم جانسون راهی برای سازگاری با خوش بینان به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. One naysayer pointed out that these athletes were simply reverting to the mean.
[ترجمه گوگل]یکی از مخالفان خاطرنشان کرد که این ورزشکاران به سادگی به حالت متوسط ​​برمی‌گردند
[ترجمه ترگمان]یک naysayer اشاره کرد که این ورزش کاران به سادگی در حال بازگشت به این هدف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Then he urged the cheering crowd to go out and prove the naysayers wrong and bring their friends to revivals.
[ترجمه گوگل]سپس از جمعیت تشویق‌کننده خواست بیرون بروند و به منکران ثابت کنند که اشتباه می‌کنند و دوستان خود را به تجدید حیات بیاورند
[ترجمه ترگمان]بعد جمعیت را تشویق کرد که بروند بیرون و the را ثابت کنند و دوستان خود را به revivals برسانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If we can't, then India has to be a naysayer for a bad climate agreement.
[ترجمه گوگل]اگر ما نمی توانیم، پس هند باید مخالف یک توافق بد آب و هوا باشد
[ترجمه ترگمان]اگر نتوانیم، پس از آن هند باید برای توافق آب و هوایی بد شانسی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Be warned that the majority of people out there will go into naysayer mode automatically.
[ترجمه گوگل]هشدار داده می شود که اکثریت افراد در خارج از کشور به طور خودکار به حالت منفی می روند
[ترجمه ترگمان]باید هشدار داده شود که اکثر مردم به صورت خودکار به حالت تعلیق در می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This morning, I was walking to work and I stopped to talk to one of my guys, and a naysayer came along.
[ترجمه گوگل]امروز صبح، پیاده به سمت محل کارم می رفتم و ایستادم تا با یکی از بچه هایم صحبت کنم، و یک نفر مخالف آمد
[ترجمه ترگمان]امروز صبح، من داشتم می رفتم سر کار و من ایستادم تا با یکی از افرادم صحبت کنم و یه naysayer هم اومد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who refuses, one who says no

پیشنهاد کاربران

According to The Telegraph, a manager who senses that negativity is permeating the workplace will likely address the issue, which could hurt the naysayer's salary increase, bonus, or chances for promotion.
آدم منفی باف
مرررسی عالی بود
شخصیت "Glum" در کارتون گالیور در شهر لی لی پوت ( من می دانستم کارمان تمام است )
منفی باف
منفی نگر
در کار، �نه� آوردن
کسی که همیشه آیه یأس میخونه
آدم منفی بافی که همیشه حرف از شکست و ناامیدی میزنه.
A negative and cynical person who always says
"no"
منتقد سرسخت

بپرس