اسم ( noun )
• (1) تعریف: a stomach disturbance marked by vomiting or the impulse to vomit; queasiness.
• مترادف: queasiness, sickness
• مشابه: illness, vomiting
• مترادف: queasiness, sickness
• مشابه: illness, vomiting
- Reading while riding in a car causes nausea for some people.
[ترجمه Alireza Khani] مطالعه در هنگام سواری با خودرو، در برخی افراد موجب حالت تهوع می گردد|
[ترجمه گوگل] مطالعه در حین سوار شدن در ماشین باعث حالت تهوع در برخی افراد می شود[ترجمه ترگمان] خواندن در هنگام سواری در اتومبیل باعث ایجاد حالت تهوع برای برخی افراد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: extreme disgust or aversion.
• مترادف: abhorrence, aversion, disgust, loathing, repulsion, revulsion
• مشابه: contempt, detestation, dislike, hatred, repugnance
• مترادف: abhorrence, aversion, disgust, loathing, repulsion, revulsion
• مشابه: contempt, detestation, dislike, hatred, repugnance
- Hearing the details of the massacre filled her with nausea.
[ترجمه گوگل] شنیدن جزئیات قتل عام او را پر از حالت تهوع کرد
[ترجمه ترگمان] شنیدن جزییات قتل عام او را از حالت تهوع فرا گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] شنیدن جزییات قتل عام او را از حالت تهوع فرا گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید