naughtiness


معنی: خود سری
معانی دیگر: شیطنت بدذاتی، شرارت، نافرمانی، فضولی

جمله های نمونه

1. Rituals of transgression, sensationalist violation and titillating naughtiness became the stock-in-trade of popular news reporting in the late nineteenth century.
[ترجمه گوگل]در اواخر قرن نوزدهم، آداب تجاوز، تجاوز به جنجال‌پرستانه و شیطنت‌های مضحک تبدیل به سهامی در تجارت گزارش‌های خبری عمومی شد
[ترجمه ترگمان]تجاوز به گناه، نقض sensationalist و titillating (naughtiness)تبدیل به بازار بورس اخبار عمومی در اواخر قرن نوزدهم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It may also be that her naughtiness is her way of telling you she's not ready for the toddler group yet.
[ترجمه گوگل]همچنین ممکن است شیطنت او راهی باشد که به شما بگوید هنوز برای گروه کودک نوپا آماده نیست
[ترجمه ترگمان]همچنین ممکن است گفته شود که naughtiness روش او برای گفتن این است که هنوز برای گروه کودک نوپا حاضر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What you can do Handling naughtiness is one of the thornier issues that parents have to face.
[ترجمه گوگل]کارهایی که می توانید انجام دهید رسیدگی به شیطنت یکی از مشکلاتی است که والدین باید با آن روبرو شوند
[ترجمه ترگمان]کاری که شما می توانید انجام دهید، یکی از مسائل thornier است که والدین باید با آن روبرو شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The naughtiness in Tun - weng 's smile and tone was ponderous enough to have caved in the floor.
[ترجمه گوگل]شیطنت در تون - ونگ لبخند و لحن آنقدر سنگین بود که در زمین فرو رفت
[ترجمه ترگمان]شیطنت در لبخند بیل - weng به اندازه کافی سنگین بود که کف اتاق را سوراخ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Don't make a fuss over the child's naughtiness.
[ترجمه گوگل]سر شیطنت کودک سر و صدا نکنید
[ترجمه ترگمان]با شیطنت و شیطنت بچه سر و صدا نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Notwithstanding her naughtiness, I love my little girl.
[ترجمه گوگل]با وجود شیطنت او، من دختر کوچکم را دوست دارم
[ترجمه ترگمان]با وجود شیطنت او، من دختر کوچک خود را دوست دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The kids show the innocence, naughtiness and loyalty of children.
[ترجمه گوگل]بچه ها بی گناهی، شیطنت و وفاداری بچه ها را نشان می دهند
[ترجمه ترگمان]کودکان بی گناهی، شیطنت و وفاداری کودکان را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The child's readiness to help carried off his naughtiness.
[ترجمه گوگل]آمادگی کودک برای کمک، شیطنت او را از بین برد
[ترجمه ترگمان]آمادگی کودک برای کمک به اجرای naughtiness او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Open your mind, and naughtiness pops up!
[ترجمه گوگل]ذهن خود را باز کنید، شیطنت ظاهر می شود!
[ترجمه ترگمان]ذهنت را باز کن و شیطنت را شروع کن!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wherefore lay apart all filthiness and superfluity of naughtiness, and receive with meekness the engrafted word, which is able to save your souls.
[ترجمه گوگل]پس هر پلیدی و زائد شیطنت را کنار بگذارید و کلام پیوند خورده را که می تواند جان شما را نجات دهد با نرمی بپذیرید
[ترجمه ترگمان]و از این جهت است که تمام گناهان و superfluity را از هم جدا می کند و با فروتنی یک کلمه engrafted که می تواند روح شما را نجات دهد دریافت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Besides, his thinking and writings on humor paid attention to the aesthetic value of humor, which includes farcicality, wittiness, naughtiness, irony and laugh.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، در تفکر و نوشته‌های او در مورد طنز، به ارزش زیبایی‌شناختی طنز نیز توجه شده است که شامل مضحک، شوخ طبعی، شیطنت، کنایه و خنده است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، تفکر و نوشته های او به ارزش زیبایی شناسی of توجه کرد که شامل farcicality، wittiness، naughtiness، طنز و خنده می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When he poked his tongue at the press it was just a young boy's natural naughtiness.
[ترجمه گوگل]وقتی زبانش را به مطبوعات زد، این فقط شیطنت طبیعی یک پسر جوان بود
[ترجمه ترگمان]وقتی به مطبوعات گفت که فقط یک شیطنت طبیعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The exact lines and appropriate saturation vividly display the muscle tensions and the irresistibility of the attacking bull, the pants and naughtiness of the escaping one.
[ترجمه گوگل]خطوط دقیق و اشباع مناسب تنش عضلانی و مقاومت ناپذیری گاو مهاجم، شلوار و شیطنت گاو در حال فرار را به وضوح نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]خطوط دقیق و اشباع مناسب، تنش های ماهیچه ای و تعادل بین بردن گاو مهاجم، شلوار و naughtiness فراری را به نمایش می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. James 1 : 21 Wherefore lay apart all filthiness and superfluity of naughtiness, and receive with meekness the engrafted word, which is able to save your souls.
[ترجمه گوگل]یعقوب 1 : 21 پس هر پلیدی و زائد شیطنت را کنار بگذارید و کلام پیوند خورده را که قادر است جانهای شما را نجات دهد با نرمی بپذیرید
[ترجمه ترگمان]جیمز اول: بیست و یک ساله همه کثافت و superfluity را از هم جدا می کند و با تواضع کلمه engrafted را می پذیرد که می تواند جان شما را نجات دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خود سری (اسم)
self-sufficiency, arrogance, assumption, confidence, assurance, contrariness, disobedience, conceit, self-confidence, bighead, waywardness, fearlessness, headstrongness, barefacedness, hardihood, self-assertion, self-assurance, pertinacity, high-handedness, intrepidity, naughtiness, overconfidence, self-will

انگلیسی به انگلیسی

• mischievousness; disobedience, unruliness; state of being inappropriate, state of being unsuitable; rudeness

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : naughtiness
✅️ صفت ( adjective ) : naughty
✅️ قید ( adverb ) : naughtily

بپرس