naught

/ˈnɒt//nɔːt/

معنی: نا بودی، هیچ، صفر، عدم، نیستی، فاسد، بی ارزش
معانی دیگر: لا، (قدیم) اصلا، ابدا، رجوع شود به: nought، (مهجور) بی ارزش، بی فایده، به دردنخور، (مهجور) رذل، بدجنس، خبیث

بررسی کلمه

اسم ( noun )
عبارات: come to naught, set at naught
(1) تعریف: the number zero.
مشابه: cipher, zero

(2) تعریف: nothing.
مشابه: nil, zero

- The effect of our efforts was naught.
[ترجمه گوگل] تلاش ما هیچ نتیجه ای نداشت
[ترجمه ترگمان] اثر تلاش های ما بی ثمر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: without value; worthless.

- His hopes became naught.
[ترجمه حسن قاسمی سپرو] ارزوهای او نابود شد
|
[ترجمه گوگل] امیدهایش پوچ شد
[ترجمه ترگمان] امیدهای او بی ارزش شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. it matters naught
اصلا اهمیتی ندارد.

2. bring to naught
تبدیل به هیچ کردن،ناکامیاب کردن،ناکام کردن

3. come to naught
تبدیل به هیچ شدن،ناکامیاب شدن،ناکام شدن

4. set at naught
ناچیز شمردن،تحقیر کردن،به مبارزه طلبیدن

5. we have heard naught but good of him
ما چیزی جز خوبی از او نشنیده ایم.

6. he said: "knowest thou naught about syntax?" the other said: "naught!"
گفت: ((هیچ از نحو دانی ؟)) گفت: ((لا!))

7. Bonds do not exist for those to whom naught is dear or not dear.
[ترجمه گوگل]برای کسانی که هیچ چیز برایشان عزیز نیست یا عزیز نیست، پیوند وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]اوراق قرضه برای کسانی وجود ندارد که در آن ها هیچ چیز عزیز یا بد نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His crime has gained him naught.
[ترجمه گوگل]جنایت او هیچ سودی برای او نداشته است
[ترجمه ترگمان]جنایت او را به هیچ وجه از دست نداده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All our efforts were for naught.
[ترجمه گوگل]تمام تلاش ما بی نتیجه بود
[ترجمه ترگمان]تمام کوشش های ما بی هوده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Most election promises can be set at naught.
[ترجمه گوگل]اکثر وعده های انتخاباتی را می توان باطل کرد
[ترجمه ترگمان]اغلب وعده های انتخاباتی را می توان در هیچ قیمتی قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. All this worrying proved for naught, because within the week senior management approved her proposal.
[ترجمه گوگل]همه این نگرانی ها بی فایده بود، زیرا ظرف یک هفته مدیریت ارشد پیشنهاد او را تأیید کرد
[ترجمه ترگمان]تمام این نگرانی ها به خاطر هیچی نبود، چون در طی هفته مدیریت ارشد این پیشنهاد را تایید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Without judicial review, statutory limits would be naught but empty words.
[ترجمه گوگل]بدون بررسی قضایی، حدود قانونی چیزی جز کلمات پوچ نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]بدون بررسی قضایی، محدودیت های قانونی چیزی جز کلمات توخالی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Their work went all for naught.
[ترجمه گوگل]کارشان بی نتیجه ماند
[ترجمه ترگمان]کارشان بی هوده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. All our good planning came to naught.
[ترجمه گوگل]همه برنامه ریزی های خوب ما نقش بر آب شد
[ترجمه ترگمان]تمام نقشه های خوب ما بی نتیجه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. All his labour has come to naught.
[ترجمه گوگل]تمام زحمات او به باد رفته است
[ترجمه ترگمان]تمام کاره ای او بی هوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نابودی (اسم)
ruin, extirpation, naught, liquidation, annihilation, extermination, inexistence, inexistency, smash-up

هیچ (اسم)
naught, whit, nix, zero, nil, nought

صفر (اسم)
naught, null, nullity, nothing, anything, aught, zero, nil

عدم (اسم)
loss, absence, lack, deficiency, shortage, naught, nullity, inexistence, want, inexistency, nihility, non-availability, nonentity

نیستی (اسم)
naught, nullity, inexistence, nothing, need, inexistency

فاسد (صفت)
perverse, bad, vile, evil, naught, reprobate, addle, decayed, rotten, corrupt, vicious, immoral, wicked, villainous, peccant, dissolute, rancid, gamy, sinister, depraved, rakish, putrid, jadish, virtueless

بی ارزش (صفت)
naught, null, trifling, trashy, brummagem, worthless, valueless, junky, worm-eaten, raffish, punk, fustian, no-par, picayune, picayunish, rubbishy, unvalued, waff

تخصصی

[نساجی] گره بی ارزش - بی اثر
[ریاضیات] صفر، هیچ، خطا

انگلیسی به انگلیسی

• zero; nothing; worthless (archaic); complete failure; total ruin (also nought)

پیشنهاد کاربران

توی خوندن اعداد اعشاری بجای Zero از Naught استفاده میشه، مثلا:
عدد 0. 4 رو به صورت naught point four میخونیم.
عدد صفر
بی نتیجه
چرت و پرت، بیهوده، هیچ

بپرس