naturalization

/ˈnæt͡ʃərələˈzeɪʃn̩//ˌnæt͡ʃrəlaɪˈzeɪʃn̩/

معنی: خوگیری، قبول تابعیت
معانی دیگر: قبول تابعیت، خوگیری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act, on the part of a government, of granting full citizenship to a foreign-born person.

- The children are citizens because they were born in this country, but their parents have become citizens through naturalization.
[ترجمه گوگل] فرزندان به این دلیل شهروند هستند که در این کشور متولد شده اند، اما والدین آنها از طریق تابعیت شهروندی شده اند
[ترجمه ترگمان] این کودکان شهروندانی هستند که در این کشور به دنیا آمده اند، اما والدین آن ها از طریق اعطای تابعیت به شهروندان تبدیل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the act of adapting (something) to a new environment.

- The naturalization of these plants from Europe has caused problems of survival for the native species.
[ترجمه گوگل] طبیعی شدن این گیاهان از اروپا باعث ایجاد مشکلاتی در بقای گونه های بومی شده است
[ترجمه ترگمان] اعطای تابعیت این گیاهان از اروپا موجب بروز مشکلاتی برای بقای گونه های بومی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He had "derivative citizenship" from his father's naturalization around 1990.
[ترجمه گوگل]او از تابعیت پدرش در حدود سال 1990 "شهروندی مشتق" داشت
[ترجمه ترگمان]او از قبول تابعیت پدرش در حدود سال ۱۹۹۰، از تابعیت \"مشتق\" برخوردار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Naturalization Service inspectors search for drugs at border crossings in the Southwest.
[ترجمه گوگل]بازرسان خدمات تابعیت به دنبال مواد مخدر در گذرگاه های مرزی در جنوب غربی هستند
[ترجمه ترگمان]بازرسان اداره خدمات در حال جستجوی مواد مخدر در گذرگاه های مرزی در جنوب غربی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Naturalization Service has handled skyrocketing growth during the Clinton administration.
[ترجمه گوگل]خدمات تابعیت در طول دولت کلینتون رشد سرسام آور را مدیریت کرده است
[ترجمه ترگمان]خدمات مربوط به تابعیت در زمان دولت کلینتون به طرز سرسام آوری رشد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Naturalization Service improperly permitted naturalization of immigrants convicted of serious crimes.
[ترجمه گوگل]خدمات تابعیت به طور نامناسب اجازه تابعیت مهاجرانی را که محکوم به جرایم جدی هستند، می دهد
[ترجمه ترگمان]خدمات مربوط به تابعیت به طور نامناسب مجاز به اعطای تابعیت مهاجر به جرایم جدی می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For more information on citizenship and naturalization, contact an attorney who specializes in immigration law.
[ترجمه گوگل]برای اطلاعات بیشتر در مورد تابعیت و تابعیت، با یک وکیل متخصص در قانون مهاجرت تماس بگیرید
[ترجمه ترگمان]برای اطلاعات بیشتر درباره تابعیت و قبول تابعیت، با وکیلی که در قوانین مهاجرت متخصص است تماس بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If the Immigration and Naturalization Service thinks it can largely curtail the nation's terrorism problems by focusing on college students, we all should worry.
[ترجمه گوگل]اگر خدمات مهاجرت و تابعیت فکر می کند که می تواند تا حد زیادی مشکلات تروریسم کشور را با تمرکز بر دانشجویان کالج کاهش دهد، همه ما باید نگران باشیم
[ترجمه ترگمان]اگر خدمات مهاجرت و تابعیت فکر می کند که می تواند مشکلات تروریسم کشور را با تمرکز بر دانشجویان کالج کاهش دهد، همه ما باید نگران باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Iris Chang wrote that the Immigration and Naturalization Service had not a scrap of concrete evidence for its charge that Qian was a Communist.
[ترجمه گوگل]آیریس چانگ نوشت که سرویس مهاجرت و تابعیت هیچ مدرک مشخصی برای اتهام کمونیست بودن کیان ندارد
[ترجمه ترگمان]\"ایریس چانگ\" نوشت که اداره مهاجرت و تابعیت هیچ مدرکی عینی مبنی بر این که کان یک کمونیست است، نداشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The governing law seemed clear. The Immigration and Naturalization Service was supposed to determine whether the boy's father was a fit parent; if he was, Elin had to be returned to him.
[ترجمه گوگل]قانون حاکم روشن به نظر می رسید قرار بود اداره مهاجرت و تابعیت تعیین کند که آیا پدر پسر از والدین مناسبی برخوردار است یا خیر اگر او بود، الین باید به او بازگردانده می شد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که قوانین حکومت کام لا روشن است سازمان مهاجرت و Service Naturalization قرار بود تعیین کنند که آیا پدر او پدر مناسبی است یا نه، و اگر هم بود مجبور می شد به او باز گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The naturalization ceremony will take place Tuesday afternoon in a federal courtroom in Brownsville, Texas.
[ترجمه گوگل]مراسم اخذ تابعیت بعد از ظهر سه شنبه در دادگاه فدرال در براونزویل، تگزاس برگزار خواهد شد
[ترجمه ترگمان]مراسم اعطای تابعیت سه شنبه بعد از ظهر در یک دادگاه فدرال در Brownsville تگزاس برگزار خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The reading and writing parts of naturalization test have also been redone.
[ترجمه گوگل]بخش خواندن و نوشتن آزمون تابعیت نیز دوباره انجام شده است
[ترجمه ترگمان]خواندن و نوشتن بخش هایی از آزمون قبول پذیری نیز باید مجددا انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You must fill in the naturalization papers.
[ترجمه گوگل]شما باید اوراق تابعیت را پر کنید
[ترجمه ترگمان]تو باید اون کاغذها رو امضا کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. AFP, Miami) The US Immigration and Naturalization Service ( INS ) issued an order to deport a stepson of Iraqi President Saddam Hussein.
[ترجمه گوگل]خبرگزاری فرانسه، میامی) سرویس مهاجرت و تابعیت ایالات متحده (INS) دستور اخراج پسرخوانده صدام حسین رئیس جمهور عراق را صادر کرد
[ترجمه ترگمان]خبرگزاری فرانسه (میامی)، اداره مهاجرت و تابعیت ایالات متحده (INS)دستوری برای اخراج a صدام حسین رئیس جمهور عراق صادر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Wisconsin Naturalization Records - The Wisconsin Historical Society describes how to obtain naturalization records.
[ترجمه گوگل]سوابق تابعیت ویسکانسین - انجمن تاریخی ویسکانسین نحوه به دست آوردن سوابق تابعیت را شرح می دهد
[ترجمه ترگمان]سوابق قبول تابعیت ایالت ویسکانسین - انجمن تاریخی Wisconsin چگونگی به دست آوردن سوابق اعطای تابعیت را شرح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sabra, A. I. "The Appropriation and Subsequent Naturalization of Greek Science in Medieval Islam: A Preliminary Statement. " History of Science 25 (198: 223-4
[ترجمه گوگل]صبرا، A I "تخصیص و تابعیت بعدی علم یونانی در اسلام قرون وسطی: یک بیانیه مقدماتی " تاریخ علم 25 (198: 223-4)
[ترجمه ترگمان]صبر، ای دخل و تصرف و پذیرش بعدی علوم یونانی در اسلام قرون وسطی: یک بیانیه مقدماتی \" تاریخ علم ۲۵ (۱۹۸: ۲۲۳ - ۴)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خوگیری (اسم)
habituation, naturalization

قبول تابعیت (اسم)
naturalization

انگلیسی به انگلیسی

• conferral of citizenship rights, process of becoming a citizen; process of acclimation (also naturalisation)

پیشنهاد کاربران

اعطای تابعیت
( اجنبی را ) به شهروندی پذیرفتن
اخذ تابعیت
به تابعیت درآوردن
بومی سازی
قبولیت گرفتن درکشور کانادا بشردوست
نهادینه کردن

بپرس