naturalist

/ˈnæt͡ʃərələst//ˈnæt͡ʃrəlɪst/

معنی: معتقد به فلسفه طبیعی
معانی دیگر: دانشمند علوم طبیعی، طبیعت شناس، طبیعت گرای، پیرو مکتب طبیعیون، (هنر و ادبیات) ناتورالیست

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person who has expertise in or is devoted to the study of the natural sciences, esp. botany and zoology.

(2) تعریف: one who follows the doctrines of naturalism in literature or art.

جمله های نمونه

1. He was a printer by trade and naturalist by avocation.
[ترجمه گوگل]او یک چاپخانه در حرفه و طبیعت شناس بود
[ترجمه ترگمان]او به وسیله تجارت و طبیعت گرا به وسیله سرگرمی، یک چاپگر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Caro said her stepbrother was Robert Marsh the naturalist.
[ترجمه گوگل]کارو گفت که برادر ناتنی او رابرت مارش طبیعت گرا بود
[ترجمه ترگمان]Caro گفت که stepbrother، روبرت Marsh است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Also with us was Jim McGeoch, naturalist and official warden for the latter nature reserve.
[ترجمه گوگل]همچنین جیم مک گیچ، طبیعت شناس و سرپرست رسمی ذخیره گاه طبیعی دوم، با ما بود
[ترجمه ترگمان]همچنین جیم McGeoch، طبیعت گرا و مددکار رسمی برای ذخیره ماهیت اخیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The naturalist in the field might not even have seen his specimens alive, but have acquired corpses from local people.
[ترجمه گوگل]طبیعت شناس در این زمینه حتی ممکن است نمونه های خود را زنده ندیده باشد، اما اجساد را از مردم محلی به دست آورده باشد
[ترجمه ترگمان]طبیعیدان در این زمینه ممکن است حتی نمونه های خود را زنده ندیده باشد، اما اجساد را از مردم محلی به دست آورده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But Joel was Shasta Llamas' resident naturalist mountaineer and survival specialist.
[ترجمه گوگل]اما جوئل کوهنورد طبیعی و متخصص بقای ساکن شاستا لاماس بود
[ترجمه ترگمان]اما جوئل صمد Llamas ساکن مناطق کوهستانی و متخصص زنده ماندن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sam was also a keen and talented naturalist.
[ترجمه گوگل]سام همچنین یک طبیعت شناس مشتاق و با استعداد بود
[ترجمه ترگمان]سام همچنین یک طبیعیدان تیز و با استعداد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Peter sat in the studio with a guest naturalist who had brought with him his own bits of film.
[ترجمه گوگل]پیتر در استودیو با یک طبیعت شناس مهمان که تکه هایی از فیلم خود را با خود آورده بود، نشست
[ترجمه ترگمان]پیتر در استودیو با یک naturalist که تکه های خودش را با خودش آورده بود نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Audubon had not been the first naturalist to describe the frontier.
[ترجمه گوگل]آدوبون اولین طبیعت گرا نبود که مرز را توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]Audubon اولین طبیعیدان بود که مرز را توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Naturalist Peter Warshall, who owns one of the first Ecospheres, keeps it perched on his bookshelf.
[ترجمه گوگل]طبیعت شناس پیتر وارشال، که صاحب یکی از اولین اکوسفرها است، آن را در قفسه کتاب خود نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]پیتر Warshall، که صاحب یکی از نخستین Ecospheres است، آن را روی قفسه کتابخانه نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The aged naturalist was thus kept in touch with London affairs when compelled to stay in Essex on account of ill health and slender means.
[ترجمه گوگل]بنابراین، طبیعت‌گرای سالخورده زمانی که مجبور شد به دلیل سلامتی و امکانات باریک در اسکس بماند، با امور لندن در ارتباط بود
[ترجمه ترگمان]این طبیعیدان سالخورده، هنگامی که مجبور به ماندن در اسکس به خاطر سلامت بیمار و وسایل slender بود، با امور لندن در تماس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was then that naturalist novels in the manner of Emile Zola began to appear, often with Socialist leanings.
[ترجمه گوگل]در آن زمان بود که رمان‌های طبیعت‌گرایانه به شیوه امیل زولا، اغلب با گرایش‌های سوسیالیستی، شروع به انتشار کردند
[ترجمه ترگمان]در آن زمان بود که رمان های امیل زولا به ظاهر، اغلب با گرایش های سوسیالیستی، شروع به پدیدار شدن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In 175 a naturalist named Charles Bonnet observed that plants sprout branches and leaves in a pattern, called phyllotaxis.
[ترجمه گوگل]در سال 175 یک طبیعت‌شناس به نام چارلز بونت مشاهده کرد که گیاهان شاخه‌ها و برگ‌ها را به شکلی به نام فیلوتاکسی جوانه می‌زنند
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۷۵ یک طبیعت گرا به نام چارلز بنه، مشاهده کرد که گیاهان جوانه می زنند و در یک الگو، phyllotaxis نامیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The naturalist literary sect always thinks shallowly, which determines its short duration.
[ترجمه گوگل]فرقه ادبی طبیعت گرا همیشه سطحی فکر می کند که مدت کوتاه آن را تعیین می کند
[ترجمه ترگمان]The literary همیشه به سطحی فکر می کند که مدت زمان کوتاه آن را تعیین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Big Sur naturalist John Smiley calls the wildfires simply "another type of weather. "
[ترجمه گوگل]جان اسمایلی، طبیعت‌شناس بیگ سور، آتش‌سوزی‌های جنگلی را به سادگی «نوع دیگری از آب و هوا» می‌نامد
[ترجمه ترگمان]naturalist Sur، جان لبخندی این آتش سوزی را \"نوع دیگری از آب و هوا\" می نامد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Naturalist - For those few encounters where ToL is useless.
[ترجمه گوگل]طبیعت گرا - برای آن معدود برخوردهایی که ToL بی فایده است
[ترجمه ترگمان]Naturalist - برای آن few که در آن tol بی فایده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

معتقد به فلسفه طبیعی (اسم)
naturalist

انگلیسی به انگلیسی

• one who studies animals and plants; person who enjoys the outdoors and nature; advocate of naturalism
a naturalist is a person who studies plants, animals, and other living things.

پیشنهاد کاربران

بپرس