naturalise

جمله های نمونه

1. The plant naturalises well in grass.
[ترجمه گوگل]این گیاه به خوبی در چمن طبیعی می شود
[ترجمه ترگمان]گیاه در علف به خوبی رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. No one expects the Baltic states to naturalise young Russian soldiers, but army pensioners can be given citizenship.
[ترجمه گوگل]هیچ کس انتظار ندارد که کشورهای بالتیک سربازان جوان روسی را تابعیت کنند، اما به بازنشستگان ارتش می توان تابعیت داد
[ترجمه ترگمان]هیچ کس انتظار ندارد که کشورهای بالتیک به سربازان جوان روسی کمک کنند، اما بازنشستگان ارتش می توانند شهروندی داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. English sporting terms have been naturalised in many languages.
[ترجمه سعید قربانی] اصطلاحات ورزشی انگلیسی، در خیلی از زبانهامعادل سازی شده اند.
|
[ترجمه گوگل]اصطلاحات ورزشی انگلیسی در بسیاری از زبان ها طبیعی شده است
[ترجمه ترگمان]دوره های ورزشی انگلیسی در بسیاری از زبان ها ترجمه شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Bulbs for naturalising in grass are usually sold in bulk, sometimes in mixtures.
[ترجمه گوگل]لامپ های طبیعی سازی در چمن معمولاً به صورت فله و گاه به صورت مخلوط فروخته می شوند
[ترجمه ترگمان]Bulbs برای naturalising در علف معمولا به صورت عمده و گاهی در مخلوط های دیگر فروخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Both naturalise well, and in a sheltered corner of the garden, the perfume can be quite strong.
[ترجمه گوگل]هر دو به خوبی طبیعی می شوند، و در گوشه ای از باغ، عطر می تواند بسیار قوی باشد
[ترجمه ترگمان]هر دو چاه، خوب، و در گوشه امنی از باغ، عطر می تواند کاملا قوی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. No Arab state wanted to naturalise the newcomers, but their level of rights has varied from place to place.
[ترجمه گوگل]هیچ کشور عربی نمی خواست تازه واردان را تابعیت کند، اما سطح حقوق آنها از مکانی به مکان دیگر متفاوت بوده است
[ترجمه ترگمان]هیچ دولت عربی نمی خواهد به تازه واردها کمک کند، اما سطح حقوق آن ها متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. On the way Olive Williams pointed out snowdrops which had naturalised and were growing in profusion.
[ترجمه گوگل]در راه اولیو ویلیامز به دانه های برفی اشاره کرد که طبیعی شده بودند و در حال رشد فراوان بودند
[ترجمه ترگمان]در راه، روغن زیتون به out اشاره کرد که به وفور یافت می شدند و به وفور در حال رشد بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In this way, some of the ideological constructs of colonial domination have become so naturalised that we hardly notice them.
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، برخی از ساختارهای ایدئولوژیک سلطه استعمار چنان طبیعی شده است که ما به سختی متوجه آنها می شویم
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، برخی از ساختارهای ایدئولوژیکی سلطه استعمار به حدی تبدیل شده اند که به ندرت به آن ها توجه می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• confer citizenship; become a citizen; make into a citizen; adapt to the environment, adjust; acclimate, acclimatize; (botany) cause a plant to become established and grow as if native (also naturalize)

پیشنهاد کاربران

Naturalise ( or naturalize in American English ) can mean different things depending on the context:
1 - To grant citizenship to someone who was not born in that country.
2 - To introduce and establish a plant or animal in a new habitat where it becomes self - sustaining.
...
[مشاهده متن کامل]

3 - To make something appear more natural or less artificial.
می تواند بسته به زمینه به معانی مختلفی اشاره داشته باشد:
👈اعطای شهروندی به فردی که در آن کشور متولد نشده است.
👈تولید و استقرار یک گیاه یا حیوان در زیستگاه جدید که بی نیاز از غیر است.
👈طبیعی تر یا کمتر مصنوعی جلوه دادن چیزی.
👇مثال؛
Citizenship: "He was able to naturalize as a citizen after living in the country for five years. "
Botany: "The gardener worked to naturalize the wildflowers in the meadow. "
Sociology: "Efforts were made to naturalize the cultural practices among the diverse community members. "

اهلی شده - رام شده

بپرس