• : تعریف: the branches of science that deal with objective, measurable phenomena as observed in nature, such as biology and chemistry. • مشابه: science
جمله های نمونه
1. In college I majored in Natural Science. What was your major?
[ترجمه Mahdiye] در دانشگاه من رشته ی علوم طبیعی را انتخاب کردم. رشته ات چه بود؟
|
[ترجمه امیر] در دانشگاه رشته ی من علوم طبیعی بود. رشته شما چه بود
|
[ترجمه گوگل]در کالج در رشته علوم طبیعی تحصیل کردم رشته تحصیلی شما چه بود؟ [ترجمه ترگمان]در دانشکده من کارشناس علوم طبیعی هستم major چی بود؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He received a third class in natural science in 187
[ترجمه گوگل]او در سال 187 کلاس سوم علوم طبیعی را دریافت کرد [ترجمه ترگمان]او در سال ۱۸۷ کلاس سوم علوم طبیعی دریافت کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This natural science of geomancy, still practised in the East, is almost forgotten or ignored by western materialistic science.
[ترجمه گوگل]این علم طبیعی ژئومانسی که هنوز در شرق انجام می شود، توسط علم ماتریالیستی غربی تقریباً فراموش شده یا نادیده گرفته شده است [ترجمه ترگمان]این علم طبیعی geomancy، که هنوز در شرق مشغول به کار است، تقریبا توسط علوم مادی گرا از یاد برده یا نادیده گرفته می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. One is founded on the triumphant rise of natural science since the sixteenth century.
[ترجمه گوگل]یکی بر پایه ظهور پیروزمندانه علوم طبیعی از قرن شانزدهم است [ترجمه ترگمان]یکی از آن ها بر پایه ترقی پیروزمندانه دانش طبیعی از قرن شانزدهم تاسیس شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Natural science managers usually start as a chemist, physicist, biologist, or other natural scientist.
[ترجمه گوگل]مدیران علوم طبیعی معمولاً به عنوان یک شیمیدان، فیزیکدان، زیست شناس یا سایر دانشمندان طبیعی شروع می کنند [ترجمه ترگمان]مدیران علوم طبیعی معمولا به عنوان شیمیدان، فیزیک دان، زیست شناس و یا دیگر دانشمندان طبیعی شروع می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The first difference between natural science and political science is the role of experimentation.
[ترجمه گوگل]اولین تفاوت بین علوم طبیعی و علوم سیاسی، نقش آزمایش است [ترجمه ترگمان]اولین تفاوت بین علم طبیعی و علوم سیاسی نقش آزمایش ها است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In natural science, we study the phenomena of the world around us, the world of things, of objects.
[ترجمه گوگل]در علوم طبیعی، ما پدیده های جهان پیرامون خود، جهان اشیاء، اشیاء را مطالعه می کنیم [ترجمه ترگمان]در علوم طبیعی، ما پدیده های دنیای اطراف خود، دنیای اشیا و اشیا را مورد مطالعه قرار می دهیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Natural science managers oversee activities in agricultural science, chemistry, biology, geology, meteorology, or physics.
[ترجمه گوگل]مدیران علوم طبیعی بر فعالیتهای علوم کشاورزی، شیمی، زیستشناسی، زمینشناسی، هواشناسی یا فیزیک نظارت میکنند [ترجمه ترگمان]مدیران علوم طبیعی بر فعالیت های علوم کشاورزی، شیمی، زیست شناسی، زمین شناسی، هواشناسی و فیزیک نظارت دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. This deficiency obstructs the development of a true natural science of mental ability.
[ترجمه گوگل]این کمبود مانع توسعه یک علم طبیعی واقعی از توانایی ذهنی می شود [ترجمه ترگمان]این کمبود مانع توسعه یک علم طبیعی واقعی از توانایی ذهنی می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. They are all for natural science and engineering majors.
[ترجمه گوگل]همه آنها برای رشته های علوم طبیعی و مهندسی هستند [ترجمه ترگمان]همه اینها برای علوم طبیعی و علوم مهندسی هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It aims unchangeably at popularizing the knowledge in natural science and improving people's scientific accomplishment.
[ترجمه گوگل]هدف آن به طور تغییرناپذیر گسترش دانش در علوم طبیعی و بهبود دستاوردهای علمی مردم است [ترجمه ترگمان]هدف آن unchangeably کردن دانش در علوم طبیعی و بهبود دستاوردهای علمی مردم است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]علم طبیعی (فیزیک) شامل احکام ترکیبی پیشینی به عنوان اصول است [ترجمه ترگمان]علوم طبیعی (فیزیک)شامل apriori قضاوت مصنوعی به عنوان اصل است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Economics curricula need to include more natural science.
[ترجمه گوگل]برنامه های درسی اقتصاد باید بیشتر شامل علوم طبیعی باشد [ترجمه ترگمان]برنامه های درسی اقتصاد نیازمند علوم طبیعی بیشتری هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. But not like the natural science, the axiom of legal reasoning is"value-judgment", and the values can not be agreed by all the people.
[ترجمه گوگل]اما نه مانند علوم طبیعی، اصل استدلال حقوقی «ارزش داوری» است و ارزش ها مورد توافق همه مردم نیست [ترجمه ترگمان]اما نه مانند علم طبیعی، اصل استدلال حقوقی \"قضاوت ارزش\" است، و این ارزش ها را نمی توان با تمام مردم مورد موافقت قرار داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. It may turn out that it is therefore a mistake to construe social science along the lines of natural science.
[ترجمه گوگل]بنابراین ممکن است معلوم شود که تفسیر علم اجتماعی در راستای علوم طبیعی اشتباه است [ترجمه ترگمان]بنابراین ممکن است به اشتباه تبدیل شود که تفسیر علوم اجتماعی در امتداد خطوط علم طبیعی اشتباه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• science that studies nature and the physical world