natural history

/ˈnæt͡ʃərəlhɪstr̩i//ˈnæt͡ʃrəlˈhɪstr̩i/

معنی: تاریخ طبیعی
معانی دیگر: تاریخ طبیعی (بررسی جانورشناسی و گیاه شناسی و کان شناسی و زمین شناسی)، طبیعیات، تاری  طبیعی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the study of botany, zoology, geology, and other sciences that deal with objects in nature or the physical world.

جمله های نمونه

1. Schools regularly bring children to the beach for natural history lessons.
[ترجمه گوگل]مدارس به طور مرتب کودکان را برای درس های تاریخ طبیعی به ساحل می آورند
[ترجمه ترگمان]مدارس به طور منظم کودکان را برای درس تاریخ طبیعی به ساحل می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Natural History Museum is a super place for kids.
[ترجمه گوگل]موزه تاریخ طبیعی مکانی فوق العاده برای کودکان است
[ترجمه ترگمان]موزه تاریخ طبیعی یک مکان فوق العاده برای کودکان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Let's bend our way to the Museum of Natural History.
[ترجمه گوگل]بیایید راه خود را به سمت موزه تاریخ طبیعی خم کنیم
[ترجمه ترگمان]بیایید به موزه تاریخ طبیعی برویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Cuvier wanted to turn natural history into a science that would rank with physics and chemistry.
[ترجمه گوگل]کوویر می‌خواست تاریخ طبیعی را به علمی تبدیل کند که در رتبه‌بندی فیزیک و شیمی قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]کوویه می خواست تاریخ طبیعی را به دانشی تبدیل کند که در فیزیک و شیمی رتبه بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His bent for natural history directed him towards his first job.
[ترجمه گوگل]تمایل او به تاریخ طبیعی او را به سمت اولین شغل خود سوق داد
[ترجمه ترگمان]گرایش او به تاریخ طبیعی او را به سمت اولین کارش هدایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He spent his life popularizing natural history.
[ترجمه گوگل]او عمر خود را صرف محبوبیت تاریخ طبیعی کرد
[ترجمه ترگمان]او زندگی خود را با تاریخ طبیعی سپری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He has written a natural history of Scotland.
[ترجمه گوگل]او تاریخ طبیعی اسکاتلند را نوشته است
[ترجمه ترگمان]او تاریخ طبیعی اسکاتلند را نوشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In natural history the careful observer and recorder was very important in the advance of the science.
[ترجمه گوگل]در تاریخ طبیعی مشاهده گر و ضبط کننده دقیق در پیشرفت علم بسیار مهم بود
[ترجمه ترگمان]در تاریخ طبیعی، ناظر دقیق و ضبط کننده در پیشرفت علوم بسیار مهم بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She has an encyclopedic knowledge of natural history.
[ترجمه گوگل]او دانش دایره المعارفی از تاریخ طبیعی دارد
[ترجمه ترگمان]او دانش encyclopedic از تاریخ طبیعی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A £5m development appeal launched yesterday by the Natural History Museum has already raised £ 5m.
[ترجمه گوگل]درخواست توسعه 5 میلیون پوندی که دیروز توسط موزه تاریخ طبیعی راه اندازی شد تاکنون 5 میلیون پوند افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]یک دادخواست توسعه ۵ میلیون پوندی که دیروز توسط موزه تاریخ طبیعی آغاز شد، تاکنون ۵ میلیون پوند افزایش داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Because of the peculiar natural history of these hosts, the relative importance of horizontal and vertical transmission differs among parasite species.
[ترجمه گوگل]به دلیل تاریخچه طبیعی عجیب این میزبان ها، اهمیت نسبی انتقال افقی و عمودی در میان گونه های انگل متفاوت است
[ترجمه ترگمان]به دلیل تاریخچه طبیعی خاص این میزبان ها، اهمیت نسبی انتقال افقی و عمودی در میان انواع انگل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But the investigation, on natural history lines, has been prosecuted with a large measure of success.
[ترجمه گوگل]اما تحقیقات در زمینه تاریخ طبیعی، با موفقیت زیادی پیگیری شده است
[ترجمه ترگمان]اما تحقیقات بر روی خطوط تاریخ طبیعی با معیار بزرگی از موفقیت تحت تعقیب قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She is giving a lecture about the natural history and ecology of the sea shore.
[ترجمه گوگل]او در مورد تاریخ طبیعی و بوم شناسی ساحل دریا سخنرانی می کند
[ترجمه ترگمان]او در حال سخنرانی در مورد تاریخچه طبیعی و بوم شناسی ساحل دریا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We walked toward the natural history museum. -What happened between you and Jessica, Brice? he asked.
[ترجمه گوگل]به سمت موزه تاریخ طبیعی راه افتادیم -چه اتفاقی بین تو و جسیکا افتاد، بریس؟ او درخواست کرد
[ترجمه ترگمان]به سمت موزه تاریخ طبیعی رفتیم بین تو و جسیکا چه اتفاقی افتاد؟ پرسید:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Myth is nothing but natural history, plus human history, in time-disguised and faith-distorted form.
[ترجمه گوگل]اسطوره چیزی نیست جز تاریخ طبیعی، به اضافه تاریخ بشری، در قالب زمان مبدل و تحریف شده توسط ایمان
[ترجمه ترگمان]افسانه چیزی نیست جز تاریخ طبیعی، به اضافه تاریخ بشر، به شکل تغییر شکل و شکل تحریف شده و تحریف شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تاریخ طبیعی (اسم)
natural history

تخصصی

[زمین شناسی] تاریخ علوم طبیعی ،علم مطالعه تمام موجودات طبیعی ،گیاهان ،جانوران

انگلیسی به انگلیسی

• naturalis historia, encyclopedia written by pliny the elder
study of the development of organisms over time
natural history is the study of animals, plants, and other living things.
the natural history of a place, plant, or animal species is its evolution and its habits and conditions of existence.

پیشنهاد کاربران

1 : a treatise on some aspect of nature ( رساله ای در بارۀ برخی از جنبه های طبیعت )
2 : the natural development of something ( as an organism or disease ) over a period of time ( رشد طبیعی چیزی - مثلا یک موجود زنده یا بیماری - در یک دوره زمانی معین )
...
[مشاهده متن کامل]

3 : the study of natural objects especially in the field from an amateur or popular point of view ( مطالعه اشیاء طبیعی از منظر آماتور یا عامه پسند )

سیر و روند طبیعی ( درباره ی یک بیماری )

بپرس