صفت ( adjective )
حالات: nattier, nattiest
مشتقات: nattily (adv.), nattiness (n.)
حالات: nattier, nattiest
مشتقات: nattily (adv.), nattiness (n.)
• : تعریف: (informal) neat, well-groomed, and smartly dressed; dapper.
• متضاد: scruffy
• مشابه: dandy, dapper, jaunty, rakish, spruce
• متضاد: scruffy
• مشابه: dandy, dapper, jaunty, rakish, spruce
- She had to admit that her brother looked pretty natty in his new Italian suit.
[ترجمه گوگل] او باید اعتراف می کرد که برادرش در کت و شلوار ایتالیایی جدیدش بسیار شیک به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان] باید اعتراف می کرد که برادرش در کت و شلوار تازه اش خیلی قشنگ تر به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] باید اعتراف می کرد که برادرش در کت و شلوار تازه اش خیلی قشنگ تر به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید