nationalization

/ˌnæʃn̩ələˈzeɪʃən//ˌnæʃn̩əlaɪˈzeɪʃn/

معنی: ملی سازی
معانی دیگر: ملی سازی

جمله های نمونه

1. the nationalization of oil industries
ملی کردن صنایع نفت

2. they broached the subject of oil nationalization for the first time in december
آنان برای اولین بار موضوع ملی شدن نفت را در دسامبر عنوان کردند.

3. Conservativegovernments in Britain favour private enterprise rather than nationalization.
[ترجمه گوگل]دولت‌های محافظه‌کار در بریتانیا به جای ملی‌سازی، از سرمایه‌گذاری خصوصی حمایت می‌کنند
[ترجمه ترگمان]Conservativegovernments در بریتانیا به جای اینکه ملی سازی شود، به شرکت های خصوصی طرفدار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Nationalization is a word which is neither very felicitous nor free from ambiguity.
[ترجمه گوگل]ملی شدن واژه ای است که نه بسیار شادی آور است و نه خالی از ابهام
[ترجمه ترگمان]واژه \"Nationalization\" واژه ای است که از ابهام برخوردار نیست و نه از ابهام آزاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Many people agree with nationalization.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم موافق ملی شدن هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم با ملی شدن موافق هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The papers were full of political propaganda about nationalization.
[ترجمه گوگل]روزنامه ها پر از تبلیغات سیاسی در مورد ملی شدن بود
[ترجمه ترگمان]روزنامه ها پر از تبلیغات سیاسی در مورد nationalization بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nationalization of agriculture is on the government's agenda.
[ترجمه گوگل]ملی شدن کشاورزی در دستور کار دولت است
[ترجمه ترگمان]Nationalization کشاورزی در دستور کار دولت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His proposals involved nationalization of 000,000 acres of farming land for distribution among 1000 black peasants.
[ترجمه گوگل]پیشنهادات او شامل ملی کردن 000000 جریب زمین کشاورزی برای توزیع بین 1000 دهقان سیاه پوست بود
[ترجمه ترگمان]پیشنهادهای او شامل ملی شدن بیش از ۵۰۰ هکتار زمین کشاورزی برای توزیع میان ۱۰۰۰ روستایی سیاه پوست شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The same month the Majles approved nationalization of the oil industry.
[ترجمه گوگل]در همان ماه مجلس ملی شدن صنعت نفت را تصویب کرد
[ترجمه ترگمان]در همان ماه the صنعت نفت را به تصویب رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The claim for nationalization was that public ownership would mean more commitment to those industries by the people who worked for them.
[ترجمه گوگل]ادعای ملی شدن این بود که مالکیت عمومی به معنای تعهد بیشتر افرادی است که برای آن صنایع کار می کردند
[ترجمه ترگمان]ادعای ملی شدن این بود که مالکیت عمومی به معنای تعهد بیشتر به صنایعی است که برای آن ها کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The nationalization of the electricity sector followed 22 years later, bringing the full energy spectrum under state control.
[ترجمه گوگل]ملی شدن بخش برق 22 سال بعد دنبال شد و طیف کامل انرژی را تحت کنترل دولت قرار داد
[ترجمه ترگمان]ملی سازی بخش برق ۲۲ سال بعد ادامه یافت و طیف انرژی را تحت کنترل دولت درآورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Nationalization in the transport industries produced neither outstanding industrial relations nor employee commitment.
[ترجمه گوگل]ملی شدن در صنایع حمل و نقل نه روابط صنعتی برجسته ای ایجاد کرد و نه تعهد کارکنان
[ترجمه ترگمان]Nationalization در صنایع حمل و نقل، نه روابط صنعتی برجسته و نه تعهد کارمندان را تولید کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The nationalization of local politics arose from a specific combination of economic, social and political processes which no longer applies.
[ترجمه گوگل]ملی شدن سیاست محلی ناشی از ترکیب خاصی از فرآیندهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است که دیگر کاربرد ندارد
[ترجمه ترگمان]ملی شدن سیاست محلی از ترکیب خاصی از فرآیندهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی پدید آمد که دیگر کاربرد ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Privatization, like nationalization, imposes a stiff workload and absorbs a great deal of parliamentary time.
[ترجمه گوگل]خصوصی‌سازی، مانند ملی‌سازی، بار کاری سختی را تحمیل می‌کند و مقدار زیادی از وقت پارلمان را جذب می‌کند
[ترجمه ترگمان]خصوصی سازی مانند ملی سازی، فشار کاری محکمی را تحمیل می کند و مقدار زیادی از زمان پارلمانی را جذب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. None the less, nationalization still bore the mark of long struggles by the labour movement to further working class interests.
[ترجمه گوگل]با این حال، ملی‌سازی هنوز نشان از مبارزات طولانی جنبش کارگری برای پیشبرد منافع طبقه کارگر داشت
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز کم تر، ملی شدن هنوز علامت مبارزه طولانی با جنبش کارگری به سمت منافع طبقه کارگر را تحمل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ملی سازی (اسم)
nationalization

انگلیسی به انگلیسی

• naturalization; formation of country; making national (also nationalisation)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : nationalize
✅️ اسم ( noun ) : nation / nationality / national / nationalism / nationalist / nationalization / native / nativity / nativism / nationhood
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : national / nationalist / nationalistic / native / nationalized
✅️ قید ( adverb ) : nationally / natively / nationalistically

nationalization # privatization

بپرس