nationalist

/ˈnæʃənələst//ˈnæʃnəlɪst/

معنی: ملت گرای، ملت دوست، طرفدار ملت
معانی دیگر: ملی گرای، میهن دوست، ناسیونالیست

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an advocate of nationalism.

(2) تعریف: (cap.) a follower of a political movement that favors national government and resistance against foreign domination or interference.
صفت ( adjective )
مشتقات: nationalistic (adj.), nationalistically (adv.)
• : تعریف: pertaining to or advocating nationalism.

جمله های نمونه

1. he did not believe in a nationalist view but rather in a planetary view
او به یک دیدجهانی اعتقاد داشت نه یک دید ملی.

2. they were whipping up the people's nationalist frenzy
آنان شور میهن دوستی مردم را دامن می زدند.

3. The Nationalist Party have gained a lot of support in the south of the country.
[ترجمه گوگل]حزب ملی گرا در جنوب کشور حمایت زیادی به دست آورده است
[ترجمه ترگمان]حزب ناسیونالیست در جنوب کشور از حمایت بسیاری برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Nationalist sentiment has increased in the area since the bombing.
[ترجمه گوگل]پس از بمباران، احساسات ملی گرایانه در این منطقه افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]از زمان بمب گذاری، احساسات ملی گرایانه در این منطقه افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Nationalist parties united to oppose the government's plans.
[ترجمه گوگل]احزاب ملی گرا برای مخالفت با برنامه های دولت متحد شدند
[ترجمه ترگمان]احزاب سیاسی با طرح دولت مخالفت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The crisis has set off a wave of nationalist feelings in Quebec.
[ترجمه گوگل]این بحران موجی از احساسات ناسیونالیستی را در کبک به راه انداخته است
[ترجمه ترگمان]این بحران باعث ایجاد موجی از احساسات ملی گرایانه در کبک شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nationalist speeches worked the crowd up into a frenzy.
[ترجمه گوگل]سخنرانی های ملی گرایانه جمعیت را به جنون کشاند
[ترجمه ترگمان]سخنرانی ها، جمعیت را به هیجان می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It's part of a broader Hindu nationalist movement that's gaining strength throughout the country.
[ترجمه گوگل]این بخشی از یک جنبش ملی گرای هندو است که در سراسر کشور در حال تقویت است
[ترجمه ترگمان]این بخشی از یک جنبش ملی گرای هندو است که در سراسر کشور قدرت به دست آورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A wave of nationalist demonstrations convulsed the country in 191
[ترجمه گوگل]موجی از تظاهرات ملی گرایانه کشور را در سال 191 متلاطم کرد
[ترجمه ترگمان]موجی از تظاهرات ملی گرایانه کشور را در ۱۹۱ کشور تحت تاثیر قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. People are leaving the Nationalist Party by the score.
[ترجمه گوگل]مردم در حال ترک حزب ملی گرا هستند
[ترجمه ترگمان]مردم حزب ناسیونالیست را با این امتیاز ترک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Colonialism is especially fertile ground for nationalist ideas.
[ترجمه گوگل]استعمار به ویژه زمینه مناسبی برای ایده های ناسیونالیستی است
[ترجمه ترگمان]Colonialism به خصوص زمینه ای حاصلخیز برای ایده های ملی گرایانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This nationalist feeling has been exploited opportunistically by several important politicians.
[ترجمه گوگل]این احساس ناسیونالیستی توسط چندین سیاستمدار مهم مورد سوء استفاده فرصت طلبانه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]این احساس ملی گرایانه توسط چندین سیاست مدار مهم مورد سو استفاده قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They are nationalist to the point of xenophobia.
[ترجمه گوگل]آنها تا مرز بیگانه هراسی ناسیونالیست هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها ملی گرا هستند و به بیگانه هراسی بدل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He co-opted many nationalist slogans and cultivated a populist image.
[ترجمه گوگل]او بسیاری از شعارهای ملی گرایانه را انتخاب کرد و چهره ای پوپولیستی را پرورش داد
[ترجمه ترگمان]او بسیاری از شعارهای ملی گرایانه را انتخاب کرد و تصویر populist را پرورش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The southern state became more nationalist in character.
[ترجمه گوگل]ایالت جنوبی از نظر شخصیت ملی گرایانه تر شد
[ترجمه ترگمان]ایالت جنوبی در شخصیت ملی گرای بیشتری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ملت گرای (اسم)
nationalist

ملت دوست (اسم)
nationalist

طرفدار ملت (اسم)
nationalist

انگلیسی به انگلیسی

• one who is devoted to one's country, patriotic person
having the characteristic of devotion to one's country
nationalist ideas or movements are connected with attempts to obtain political independence for a particular group of people.
a nationalist is a person with nationalist beliefs.

پیشنهاد کاربران

1. ملی گرا. ملی 2. وطن پرست 3. استقلال طلب
مثال:
The nationalists believe fervently in independence for their country.
ملی گراها به شدت به استقلال کشورشان اعتقاد دارند.
an upsurge in nationalist agitation
یک افزایش بی سابقه و ناگهانی در فعالیت ملی گراها
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : nationalize
✅️ اسم ( noun ) : nation / nationality / national / nationalism / nationalist / nationalization / native / nativity / nativism / nationhood
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : national / nationalist / nationalistic / native / nationalized
✅️ قید ( adverb ) : nationally / natively / nationalistically

وطن پرست. کسی که به Nationalism اعتقاد داره. کسی که فکر میکگه کشورش خیلی دوست داشتنی و حتی بهتر از بقیه کشوراست
Noun

بپرس