nationalism

/ˈnæʃənəˌlɪzəm//ˈnæʃnəlɪzəm/

معنی: ناسیونالیزم، ملت گرایی، ملت پرستی
معانی دیگر: ملی گرایی، میهن دوستی، (این باور: امنیت و منافع ملی از ملاحظات و منافع بین المللی مهم تر است) میهن پرستی، ملی گرایی افراطی، ملیت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: concern for or devotion to one's own nation, esp. desire for national progress, defense, or independence.

- A wave of nationalism swept the country after its citizens were attacked.
[ترجمه گوگل] پس از حمله به شهروندان، موجی از ناسیونالیسم کشور را فرا گرفت
[ترجمه ترگمان] موجی از ناسیونالیسم، پس از حمله شهروندانش به کشور، کشور را فرا گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the collective spirit and aspirations of a nation.

جمله های نمونه

1. nationalism is a resurgent force
ملیت گرایی،نیرویی بازخیز است.

2. a compound of nationalism and expansionism
آمیزه ای از میهن دوستی و توسعه طلبی

3. he is opposed to nationalism
او مخالف ملیت گرایی است.

4. their wars had risen out of blind nationalism
جنگ های آنها از ملیت گرایی کورکورانه سرچشمه گرفته بود.

5. Xenophobic nationalism is on the rise in some West European countries.
[ترجمه گوگل]ناسیونالیسم بیگانه هراسی در برخی از کشورهای اروپای غربی در حال افزایش است
[ترجمه ترگمان]ناسیونالیسم Xenophobic در برخی از کشورهای اروپای غربی در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nationalism was rapidly becoming a dangerous force.
[ترجمه گوگل]ناسیونالیسم به سرعت در حال تبدیل شدن به یک نیروی خطرناک بود
[ترجمه ترگمان]nationalism به سرعت تبدیل به یک نیروی خطرناک می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Big business will never let petty nationalism get in the way of a good deal.
[ترجمه گوگل]کسب و کارهای بزرگ هرگز اجازه نخواهند داد که ناسیونالیسم کوچک مانع یک معامله خوب شود
[ترجمه ترگمان]ملت بزرگ هرگز اجازه نخواهد داد که nationalism با هم معامله کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Under his leadership, a strong sense of nationalism emerged.
[ترجمه گوگل]تحت رهبری او، یک حس قوی ناسیونالیسم ظهور کرد
[ترجمه ترگمان]تحت رهبری او، حس قوی ناسیونالیسم ظهور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I think we'd better leave the subject of Nationalism.
[ترجمه گوگل]به نظر من بهتر است موضوع ناسیونالیسم را رها کنیم
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم بهتر باشد موضوع of را کنار بگذاریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Nationalism is an immensely powerful force.
[ترجمه گوگل]ناسیونالیسم یک نیروی فوق العاده قدرتمند است
[ترجمه ترگمان]nationalism نیروی بسیار قدرتمندی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His book describes the growth of nationalism in Germany before the Second World War.
[ترجمه گوگل]کتاب او رشد ناسیونالیسم در آلمان را قبل از جنگ جهانی دوم توصیف می کند
[ترجمه ترگمان]کتاب او رشد ناسیونالیسم در آلمان را قبل از جنگ جهانی دوم توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Nationalism is linked to deep-rooted human instincts and can not be easily ascribed to clever politicians.
[ترجمه گوگل]ناسیونالیسم با غرایز عمیق انسانی پیوند خورده است و نمی توان آن را به راحتی به سیاستمداران باهوش نسبت داد
[ترجمه ترگمان]ملی گرایی با غرایز انسانی ریشه دار ارتباط دارد و نمی تواند به راحتی به سیاستمداران باهوش نسبت داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This despite the fact that the eventual outcomes, nationalism and defence of territory, are quite similar.
[ترجمه گوگل]این در حالی است که نتایج نهایی، ناسیونالیسم و ​​دفاع از سرزمین، کاملاً مشابه است
[ترجمه ترگمان]این مساله علی رغم این واقعیت که نتایج نهایی، ناسیونالیسم و دفاع از قلمرو، کاملا شبیه هم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Nationalism - from Prague to Paris, from Berlin to Budapest - is a potent, perilous brew.
[ترجمه گوگل]ناسیونالیسم - از پراگ تا پاریس، از برلین تا بوداپست - یک نوشیدنی قوی و خطرناک است
[ترجمه ترگمان]Nationalism از پراگ تا پاریس، از برلین تا بوداپست، ترکیبی قوی و خطرناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. How does nationalism relate to human survival?
[ترجمه گوگل]ناسیونالیسم چگونه با بقای انسان ارتباط دارد؟
[ترجمه ترگمان]ناسیونالیسم چه ارتباطی با بقای انسان دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ناسیونالیزم (اسم)
nationalism

ملت گرایی (اسم)
nationalism

ملت پرستی (اسم)
nationalism

انگلیسی به انگلیسی

• patriotism, devotion to one's country; ambition for national progress
nationalism is the desire for political independence by people who have the same religion, language, or culture.
nationalism is also a great love for your country which is often associated with the belief that it is better than other countries.

پیشنهاد کاربران

1. ملی گرایی. ملیت گرایی 2. وطن پرستی. عرق ملی 3. استقلال طلبی / ناسیونالیسم
مثال:
nationalism in the narrowest sense of the word
ملی گرایی در تنگ نظرانه ترین مفهومِ لغت
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : nationalize
✅️ اسم ( noun ) : nation / nationality / national / nationalism / nationalist / nationalization / native / nativity / nativism / nationhood
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : national / nationalist / nationalistic / native / nationalized
✅️ قید ( adverb ) : nationally / natively / nationalistically

ملی گرایی، میهن پرستی

بپرس