1. a nation of such diverse racial origins
ملتی دارای ریشه های نژادی چنان متفاوت
2. a nation that regards its writers and artists with deep veneration
ملتی که با احترام عمیق به نویسندگان و هنرمندان خود نظر می کند
3. one nation indivisible
یک ملت جدایی ناپذیر
4. the nation of islam
امت اسلام
5. the nation willed that all children be educated
ملت مصمم شد که همه ی بچه ها تحصیل کنند.
6. a long-suffering nation
ملتی که مدت ها رنج دیده است (ملت رنجدیده)
7. each member nation must make a contribution of at least one million dollars
هر کشور عضو باید لااقل یک میلیون دلار اهدا کند.
8. the entire nation
قاطبه ی مردم،همه ی ملت
9. the whole nation seems satisfied
قاطبه ی ملت راضی به نظر می رسد.
10. a most favorite nation
کشور برخوردار از امتیازات ویژه
11. a quiet, peace-loving nation
یک ملت آرام و صلح دوست
12. he led his nation to victory
او ملت خود را به سوی پیروزی رهبری کرد.
13. he served his nation as commander in three wars
او در سه جنگ به عنوان فرمانده به کشورش خدمت کرد.
14. his actions brought his nation into contempt
اعمال او موجب سرافکندگی ملت او شد.
15. the birth of a nation
پیدایش یک ملت
16. the destiny of our nation is in the balance
سرنوشت کشورمان بسته به آن است.
17. the womanhood of the nation
زنان کشور
18. we are a free nation living under the law
ما مردمی آزاد هستیم که تحت لوای قانون زندگی می کنیم.
19. he postulated supremacy over our nation
او داعیه ی چیرگی بر ملت ما را داشت.
20. the qualifications of a scandinavian nation
ویژگی های یک ملت اسکاندیناوی
21. a moribund economy that filled the nation with despair
اقتصاد محکوم به زوال،که ملت را دستخوش نومیدی کرد
22. families are the cement of our nation
خانواده پیوند ملت ما است.
23. he has the interest of his nation at heart
او بهروزی ملت خود را در قلب دارد.
24. the political recognition of a new nation
به رسمیت شناسی سیاسی یک کشور جدید
25. their eventful experiences as an independent nation
سرگذشت پرماجرای آنان به عنوان یک ملت مستقل
26. at that time poland was a captive nation
در آن هنگام لهستان کشوری در بند اسارت بود.
27. such events shape the future of each nation
چنین رویدادهایی آینده ی هر ملت را می سازند.
28. the news of her death shook the nation
خبر مرگ او ملت را تکان داد.
29. this is a serious affront to our nation
این توهینی جدی به ملت ماست.
30. unparalleled event in the history of our nation
یک رویداد بی سابقه در تاریخ ملت ما
31. with a bloody hand he sways a nation
بادستی خونین بر ملت حکومت می کند.
32. a decisive moment in the history of a nation
لحظه ای سرنوشت ساز در تاریخ یک ملت
33. an exciting period in the history on our nation
دورانی پرشور در تاریخ ملت ما
34. it might be too late to mend the nation
ممکن است اصلاح کشور خیلی دیر شده باشد.
35. that victory insured their existence as an independent nation
آن پیروزی موجودیت آنان را به عنوان یک ملت مستقل تضمین کرد.
36. we must avoid a blanket condemnation of any nation
باید از محکوم سازی بدون استثنای هر ملتی خودداری کنیم.
37. he has made himself the omnipotent leader of a poor nation
او خود را رهبر قدر قدرت یک ملت فقیر کرده است.
38. to weld a group of warring tribes into a unified nation
دسته ای از قبایل جنگجو را به ملتی متحد تبدیل کردن
39. she was mourned by her family as well as by a grateful nation
خانواده اش و همچنین ملت حق شناس برایش سوگواری کردند.