nastily


بطور بد یا نفرت انگیز - بطور ناپاک - بزشتی - بطور تهوع آور

جمله های نمونه

1. She took the money and eyed me nastily.
[ترجمه گوگل]او پول را گرفت و با بدبینی به من نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]او پول را گرفت و به طور منزجر کننده ای به من چشم دوخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. 'I hate you,' she said nastily.
[ترجمه گوگل]با لحن زشت گفت: «از تو متنفرم
[ترجمه ترگمان]او با نفرت گفت: من از تو متنفرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This has produced a nastily vicious circle.
[ترجمه گوگل]این یک دور باطل بد ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]این امر یک دایره وحشیانه و نفرت انگیز به وجود اورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Indeed, half-hearted human-rights diplomacy can backfire nastily.
[ترجمه گوگل]در واقع، دیپلماسی نیمه دل در زمینه حقوق بشر می تواند نتیجه معکوس بدی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]در واقع، دیپلماسی مردمی نیمه خوش قلب می تواند به طور غیر قانونی نتیجه معکوس دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He smiled nastily. He evidently knew something I didn't.
[ترجمه گوگل]لبخند زننده ای زد او ظاهراً چیزی را می دانست که من نمی دانستم
[ترجمه ترگمان]او به زشتی لبخند زد ظاهرا چیزی را می دانست که من نمی دانستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He laughed nastily and walked away.
[ترجمه گوگل]خنده ی بدی کرد و رفت
[ترجمه ترگمان]او خندید و دور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The toad was staring rather nastily.
[ترجمه گوگل]وزغ به طرز بدی خیره شده بود
[ترجمه ترگمان]وزغ به طرز ناخوشایندی به او خیره شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Nastily, he asked the public to shop suspected illegal immigrants to the authorities.
[ترجمه گوگل]او به طرز بدی از مردم خواست تا مهاجران غیرقانونی مشکوک را به مقامات خریداری کنند
[ترجمه ترگمان]او از مردم خواست تا مهاجران غیرقانونی را به مقامات تحویل دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Newspapers of the day inveighed, nastily, against what one called an "unnecessarily imported" crisis of "ethnic criminality".
[ترجمه گوگل]روزنامه های آن روز، به طرز فجیعی، علیه آنچه که یکی از آن ها بحران «وارداتی غیر ضروری» «جنایت قومی» نامیده می شد، ستیز کردند
[ترجمه ترگمان]روزنامه های این روز، به طور زننده ای، مخالف آنچه که یک \"بحران\" وارد شده \"را\" بحران قومی \" نامید، انتقاد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Yet how can he reasonably blame her for the discomfort of standing nastily unwiped, with his pants around his ankles?
[ترجمه گوگل]با این حال، چگونه می تواند او را به طور منطقی به خاطر ناراحتی ناشی از ایستادن ناخوشایند پاک نشده، در حالی که شلوارش دور قوزک پاهایش است، سرزنش کند؟
[ترجمه ترگمان]با این حال، چطور می تواند او را به خاطر ناراحتی of unwiped با شلوارش دست و پا کند، با شلوارش روی قوزک پاهایش؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. "They probably wouldn't let a brat like you in, " I said nastily, "but me and the others would be okay.
[ترجمه گوگل]با لحن زشتی گفتم: «آنها احتمالاً اجازه نمی‌دادند که آدم‌های بدجنسی مثل شما وارد شوند، اما من و بقیه خوب می‌شویم
[ترجمه ترگمان]من به طور زننده ای گفتم: \" آن ها احتمالا اجازه نخواهند داد که بچه ای مثل تو باشد \" اما من و دیگران خوب بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He felt in his pocket—the bread and cheese were rather nastily flattened, but still eatable.
[ترجمه گوگل]احساس کرد در جیبش است - نان و پنیر به طرز بدی پهن شده بودند، اما همچنان قابل خوردن بودند
[ترجمه ترگمان]در جیب خود احساس کرد که نان و پنیر نسبتا nastily، اما قابل خوردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Don't you fed that newspaper accounts of these disasters tend to linger nastily over the detail?
[ترجمه گوگل]آیا به این فکر نمی‌کنید که گزارش‌های روزنامه‌ها از این فاجعه‌ها به طرز ناخوشایندی در مورد جزئیات باقی می‌مانند؟
[ترجمه ترگمان]آیا شما تغذیه نمی کنید که حساب های روزنامه ها از این فجایع به طور منزجر کننده ای به جزئیات مربوط باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a nasty way, spitefully, viciously, maliciously, meanly; awfully; repulsively; extremely, terribly

پیشنهاد کاربران

با بدجنسی، با پستی
با وقاحت، با بی شرمی
به طرزی ناخوشایند یا زننده
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : nastiness
✅️ صفت ( adjective ) : nasty
✅️ قید ( adverb ) : nastily

بپرس