narwhal

/ˈnɑːrwəl//ˈnɑːwəl/

معنی: نهنگ دریایی قطب شمال
معانی دیگر: (جانورشناسی) نار وال (نهنگ دریای شمال monodon monoceros از تیره ی monodontidae که نر آن عاج بلندی بنام ختو دارد) (narwal و narwhale هم می نویسند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an arctic aquatic mammal related to the dolphin, that has a spotted pelt and, on the male, a long spirally twisted ivory tusk projecting from the upper jaw.

جمله های نمونه

1. The narwhal has developed other techniques to capture its food, such as sucking or blowing.
[ترجمه گوگل]ناروال تکنیک های دیگری مانند مکیدن یا دمیدن را برای گرفتن غذای خود ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]ناروال روش های دیگری را برای ثبت مواد غذایی خود مانند مکیدن یا دمیدن، توسعه داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This range includes all dolphins, porpoises, narwhals, pilot and killer whales.
[ترجمه گوگل]این محدوده شامل همه دلفین ها، گراز دریایی، ناروال ها، خلبان ها و نهنگ های قاتل می شود
[ترجمه ترگمان]این گستره شامل تمامی دلفین ها، porpoises، narwhals، خلبان و نهنگ قاتل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The narwhal do not arrive until May, but by then the sea ice is long gone.
[ترجمه گوگل]ناروال تا ماه مه نمی رسد، اما تا آن زمان یخ دریا مدت هاست که از بین رفته است
[ترجمه ترگمان]ناروال تا ماه مه وارد نمی شوند، اما پس از آن یخ دریا مدتی است که از بین رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In fact, this monster not a narwhal, but a wonderful dive boat construction.
[ترجمه گوگل]در واقع، این هیولا یک ناروال نیست، بلکه یک ساخت قایق غواصی فوق العاده است
[ترجمه ترگمان]در واقع، این هیولا قطب شمال نیست، بلکه یک قایق غواصی شگفت انگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Whether they catch a male or female narwhal, the Inuit waste nothing.
[ترجمه گوگل]اینوئیت‌ها چه یک ناروال نر یا ماده را بگیرند، چیزی را هدر نمی‌دهند
[ترجمه ترگمان]چه آن ها یک قطب مرد یا زن را بگیرند، اما Inuit هیچ چیز را هدر نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Prized by medieval royalty, inspiration for unicorn myths, narwhal tusks have driven men to extremes for centuries. Today the quest for tusks and skin threatens some populations.
[ترجمه گوگل]عاج های ناروال که توسط خانواده سلطنتی قرون وسطایی الهام گرفته شده اند، برای قرن ها مردان را به افراط و تفریط سوق داده اند امروزه جستجوی عاج و پوست برخی از جمعیت ها را تهدید می کند
[ترجمه ترگمان]Prized توسط خانواده سلطنتی قرون وسطی، الهام برای افسانه های تک شاخ، کشتی های ناروال، مردان را تا قرن ها به حد افراط سوق داده است امروز تلاش برای tusks و پوست برخی جمعیت ها را تهدید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The code named Natty Narwhal, Ubuntu 04 is slated for release in April 20
[ترجمه گوگل]کد با نام Natty Narwhal، اوبونتو 04 برای انتشار در 20 آوریل در نظر گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]این مجموعه به نام Natty Narwhal، Ubuntu ۰۴ در تاریخ ۲۰ آوریل منتشر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In fact, this monster is not a narwhal, but a wonderful submarine structure.
[ترجمه گوگل]در واقع این هیولا یک ناروال نیست، بلکه یک سازه زیردریایی فوق العاده است
[ترجمه ترگمان]در واقع، این هیولا قطب شمال نیست، بلکه یک ساختار زیر دریایی شگفت انگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Tusks of the narwhal whale were once sold as unicorn horns, and were immensely valuable.
[ترجمه گوگل]عاج های نهنگ ناروال زمانی به عنوان شاخ تک شاخ فروخته می شد و بسیار ارزشمند بود
[ترجمه ترگمان]یکی از آن دو شاخ تک شاخ به نام شاخ تک شاخ به نام شاخ تک شاخ فروخته شد و بسیار با ارزش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Beaked whales and the narwhal are the only cetacean species with tusks, according to Baker.
[ترجمه گوگل]به گفته بیکر، نهنگ‌های منقاری و ناروال تنها گونه‌های ستاسیانی هستند که عاج دارند
[ترجمه ترگمان]به گفته بیکر، نهنگ beaked و ناروال تنها گونه های cetacean با عاج هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the 'tween- decks of the Narwhal, Buck and Curly joined two other dogs.
[ترجمه گوگل]در دو عرشه ناروال، باک و کرلی به دو سگ دیگر پیوستند
[ترجمه ترگمان]در میان عرشه کشتی ناروال، باک و کرلی به دو سگ دیگر پیوستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. However, the narwhal measurements do correlate well with one-shot samples taken by winter helicopter surveys.
[ترجمه گوگل]با این حال، اندازه‌گیری‌های ناروال با نمونه‌های تک‌شات گرفته‌شده توسط بررسی‌های هلیکوپتر زمستانی ارتباط خوبی دارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، اندازه گیری های ناروال با نمونه های one گرفته شده توسط برآورده ای بالگرد زمستانی، همبستگی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Hunters have to get near enough to the edge of the ice to retrieve the narwhal with a grappling hook.
[ترجمه گوگل]شکارچیان باید به اندازه کافی به لبه یخ نزدیک شوند تا ناروال را با یک قلاب دست و پنجه نرم کنند
[ترجمه ترگمان]شکارچیان باید به اندازه کافی به لبه یخ نزدیک شوند تا قطب شمال را با یک قلاب در دست بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Other mammals are believed to contribute to the myth of the unicorn, including the narwhal, a whale with a long, spiraling tusk.
[ترجمه گوگل]اعتقاد بر این است که پستانداران دیگری نیز در اسطوره اسب شاخدار نقش دارند، از جمله ناروال، نهنگی با عاج بلند و مارپیچی
[ترجمه ترگمان]اعتقاد بر این است که پستانداران دیگر به افسانه تک شاخ، از جمله ناروال، وال با عاج دراز و مارپیچی کمک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نهنگ دریایی قطب شمال (اسم)
narwhal

انگلیسی به انگلیسی

• type of arctic whale of which the male member has a long twisted tusk protruding from the upper jaw (zoology)

پیشنهاد کاربران

نهنگ دماغ/دندان دما سنجی
نهنگ هوا شناش
نهنگ دما سنجی
نیزه ماهی
نهنگ تک شاخ

بپرس