narcosis

/nɑːrˈkoʊsɪs//nɑːˈkəʊsɪs/

معنی: بی حالی، حالت بی حسی و خواب الودگی
معانی دیگر: خواب دارویی، خواب شیمیایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: drowsiness or deep unconsciousness induced by drugs or other artificial means.

(2) تعریف: inactivity or immobility similarly induced, as by carbon dioxide.

جمله های نمونه

1. The patient was treated in prone position without narcosis.
[ترجمه گوگل]بیمار در وضعیت مستعد بدون نارکوز درمان شد
[ترجمه ترگمان]بیمار در موقعیت prone بدون narcosis درمان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Deep - sea divers can suffer nitrogen narcosis from breathing air under high pressure.
[ترجمه گوگل]غواصان در اعماق دریا می توانند به دلیل تنفس هوا تحت فشار بالا به نارکوز نیتروژن مبتلا شوند
[ترجمه ترگمان]غواصان آب های عمیق می توانند از تنفس نیتروژن در هوای تنفسی تحت فشار بالا رنج ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Objective: To evaluate the use of narcosis analgetic.
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی استفاده از مسکن های نارکوزیس
[ترجمه ترگمان]هدف: ارزیابی استفاده از narcosis analgetic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Nitrogen narcosis has everything to do with the partial pressure of nitrogen and has no relationship with the partial pressure of oxygen.
[ترجمه گوگل]نارکوز نیتروژن با فشار جزئی نیتروژن ارتباط دارد و هیچ ارتباطی با فشار جزئی اکسیژن ندارد
[ترجمه ترگمان]نیتروژن narcosis هر کاری را با فشار نسبی نیتروژن انجام می دهد و هیچ ارتباطی با فشار نسبی اکسیژن ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Method: use the narcosis to cure pelvic hematocele syndromes 54 cases.
[ترجمه گوگل]روش: در 54 مورد از نارکوز برای درمان سندرم هماتوسل لگنی استفاده شود
[ترجمه ترگمان]روش: استفاده از narcosis برای درمان درده ای hematocele در لگن در ۵۴ مورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Care must be taken not to confuse narcosis with death.
[ترجمه گوگل]باید مراقب بود که نارکوز با مرگ اشتباه نشود
[ترجمه ترگمان]باید توجه داشت که نباید narcosis را با مرگ اشتباه گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective To watch the narcosis effect of Primacaine in the oral cavity diagnosis.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی اثر نارکوز پریماکائین در تشخیص حفره دهان
[ترجمه ترگمان]هدف مشاهده اثر narcosis of در تشخیص حفره دهانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Nitrogen narcosis ( or nitrogen euphoria or raptures of the deep ): Effects of Breathing nitrogen under increased pressure.
[ترجمه گوگل]نارکوز نیتروژن (یا سرخوشی نیتروژن یا خلسه از اعماق): اثرات تنفس نیتروژن تحت فشار افزایش یافته
[ترجمه ترگمان]نیتروژن narcosis (یا رضایت یا شادی نیتروژن): اثرات نیتروژن تنفسی تحت فشار افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Conclusion: It is better effect to pelvic hematocele syndromes treated by narcosis.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: برای سندرم‌های هماتوسل لگنی که با نارکوزیس درمان می‌شوند، بهتر است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: تاثیر بهتر در بهبود syndromes hematocele در لگن است که توسط narcosis درمان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is used as an inert gas in welding, rocket propulsion, balloon flight, hyperbaric chambers, deep-sea diving (see nitrogen narcosis ), gas chromatography, luminous signs, and cryogenics.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک گاز بی اثر در جوشکاری، رانش راکت، پرواز با بالون، اتاق های هایپرباریک، غواصی در اعماق دریا (نارکوز نیتروژن را ببینید)، کروماتوگرافی گازی، علائم نورانی، و برودتی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]از آن به عنوان یک گاز بی اثر در جوشکاری، نیروی محرکه جت، پرواز بالون، chambers hyperbaric، غواصی عمیق دریا (دیدن نیتروژن narcosis)، کروماتوگرافی گازی، علایم درخشان و cryogenics استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Purpose: Observe the clinical effect of pelvic hematocele syndromes by the narcosis therapy.
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده اثر بالینی سندرم های هماتوسل لگنی توسط درمان نارکوزیس
[ترجمه ترگمان]هدف: مشاهده اثر بالینی of hematocele در لگن با روش درمان narcosis
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective To observe the influence of ambient temperature to the central body temperature of experimental dogs in the period of narcosis .
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده تأثیر دمای محیط بر دمای مرکزی بدن سگ های آزمایشی در دوره نارکوزیس
[ترجمه ترگمان]هدف مشاهده تاثیر دمای محیط به دمای بدن مرکزی سگ های آزمایشی در دوره of
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He says that time spent by divers in the water is critical in terms of research costs and the threat of nitrogen narcosis .
[ترجمه گوگل]او می گوید که زمان صرف شده توسط غواصان در آب از نظر هزینه های تحقیقاتی و تهدید نارکوزیس نیتروژن بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]او می گوید که زمان صرف شده توسط غواصان در آب از نظر هزینه های تحقیقاتی و تهدید of نیتروژن حیاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی حالی (اسم)
lethargy, paralysis, inaction, phlegm, narcosis

حالت بی حسی و خواب الودگی (اسم)
narcosis

انگلیسی به انگلیسی

• state of deep sleep, loss of consciousness due to drug use

پیشنهاد کاربران

[پزشکی] تخدیر: حالتی از بهت، بی هوشی و بی حسی که در اثر دارو ایجاد شده باشد
حالت کرختی و گیجی و خواب آلودگی که بوسیله داروهای مخدر و مسکن پدید می آید ، بی هوشی ، تخدیر ، خواب رفتگی ، هوش بری
عوارض
narcosis ( پزشکی )
واژه مصوب: تخدیر
تعریف: کاستن غیراختصاصی و قابل برگشت عملکرد دستگاه عصبی مرکزی براثر مواد مخدر و داروهای افیونی

بپرس