1. He was insufferable at times — self-centred and narcissistic.
[ترجمه گوگل]او گاهی تحمل ناپذیر بود - خود محور و خودشیفته
[ترجمه ترگمان]او در این زمان غیرقابل تحمل بود - خود محور و خودشیفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او در این زمان غیرقابل تحمل بود - خود محور و خودشیفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She exhibited none of the narcissistic and nihilistic tendencies of her peers.
[ترجمه گوگل]او هیچ یک از تمایلات خودشیفتگی و نهیلیستی همسالانش را نشان نداد
[ترجمه ترگمان]او هیچ یک از خودشیفتگی و تمایلات nihilistic همسالان خود را نشان نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او هیچ یک از خودشیفتگی و تمایلات nihilistic همسالان خود را نشان نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. People who possess a negative character and a narcissistic personality tend to be more deceiving and deceptive. Dr T. P. Chia
[ترجمه گوگل]افرادی که دارای شخصیت منفی و شخصیت خودشیفته هستند بیشتر فریبنده و فریبنده هستند دکتر تی پی چیا
[ترجمه ترگمان]افرادی که دارای یک شخصیت منفی هستند و شخصیت خودشیفته، گرایش بیشتری به فریب و فریبنده دارند دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]افرادی که دارای یک شخصیت منفی هستند و شخصیت خودشیفته، گرایش بیشتری به فریب و فریبنده دارند دکتر تی پی چیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The piece evolves from narcissistic poses, with each dancer in a spotlight, two of them sprawling across folding chairs.
[ترجمه گوگل]این قطعه از ژستهای خودشیفتگی شکل میگیرد و هر رقصنده در کانون توجه قرار دارد، دو نفر از آنها روی صندلیهای تاشو پخش میشوند
[ترجمه ترگمان]این قطعه از خودشیفتگی رشد می کند، با هر رقاص در کانون توجه، که دوتا از آن ها روی صندلی های تاشو پخش شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این قطعه از خودشیفتگی رشد می کند، با هر رقاص در کانون توجه، که دوتا از آن ها روی صندلی های تاشو پخش شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The individual gains no narcissistic gratification from his ego ideal.
[ترجمه گوگل]فرد هیچ گونه ارضای خودشیفته ای از آرمان نفس خود به دست نمی آورد
[ترجمه ترگمان]فرد هیچ خشنودی از خودشیفتگی خود را از ایده آل نفس خود کسب نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فرد هیچ خشنودی از خودشیفتگی خود را از ایده آل نفس خود کسب نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Under his generous tutelage, she was developing a narcissistic interest in herself.
[ترجمه گوگل]تحت سرپرستی سخاوتمندانه او، او علاقه ای خودشیفته به خودش پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]تحت سرپرستی سخاوتمندانه او، او در حال توسعه منافع خودشیفتگی در خود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تحت سرپرستی سخاوتمندانه او، او در حال توسعه منافع خودشیفتگی در خود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Heterosexuality can be more or less narcissistic, it can be very disturbed or not so.
[ترجمه گوگل]دگرجنس گرایی می تواند کم و بیش خودشیفته باشد، می تواند بسیار آشفته باشد یا نه
[ترجمه ترگمان]Heterosexuality می تواند خودشیفته (یا کم تر)باشد، اما می تواند بسیار آشفته و یا نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Heterosexuality می تواند خودشیفته (یا کم تر)باشد، اما می تواند بسیار آشفته و یا نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Qaddafi's unhinged narcissistic oddness seems to be the key to his longevity.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد عجیب و غریب خودشیفتگی بی بند و بار قذافی کلید طول عمر او باشد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که خودشیفته، مهاجم مهاجم قذافی، کلید طول عمر وی باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که خودشیفته، مهاجم مهاجم قذافی، کلید طول عمر وی باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Narcissistic personality disorder is one of the most familiar personality disorders in our modern society.
[ترجمه گوگل]اختلال شخصیت خودشیفته یکی از آشناترین اختلالات شخصیت در جامعه مدرن ما است
[ترجمه ترگمان]اختلال شخصیت خودشیفته یکی از the اختلالات شخصیت در جامعه مدرن ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اختلال شخصیت خودشیفته یکی از the اختلالات شخصیت در جامعه مدرن ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The core symptom of narcissistic personality disorder is ego centrism.
[ترجمه گوگل]علامت اصلی اختلال شخصیت خودشیفته، خود محوری است
[ترجمه ترگمان]نشانه های اصلی اختلال شخصیت خودشیفته، میانه روی بودن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نشانه های اصلی اختلال شخصیت خودشیفته، میانه روی بودن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Terui Sha female colleagues, often criticized by his narcissistic Dobson, Zhangkuang.
[ترجمه گوگل]Terui Sha همکاران زن، اغلب توسط دابسون خودشیفته او، Zhangkuang مورد انتقاد قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]شا زوکانگ، یکی از همکاران زن خود، اغلب توسط دابسون، narcissistic و Zhangkuang مورد انتقاد قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شا زوکانگ، یکی از همکاران زن خود، اغلب توسط دابسون، narcissistic و Zhangkuang مورد انتقاد قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In the 1970s, several psychoanalysts argued that narcissistic personality disorder occurs across a continuum and is not impervious to treatment — a theory that continues to be refined.
[ترجمه گوگل]در دهه 1970، چندین روانکاو استدلال کردند که اختلال شخصیت خودشیفته در یک زنجیره رخ می دهد و در برابر درمان نفوذ ناپذیر نیست - نظریه ای که همچنان اصلاح می شود
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۹۷۰، چندین psychoanalysts استدلال کردند که اختلال شخصیت خودشیفته در یک زنجیره رخ می دهد و در برابر رفتار مقاوم نیست - فرضیه ای که همچنان اصلاح می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۹۷۰، چندین psychoanalysts استدلال کردند که اختلال شخصیت خودشیفته در یک زنجیره رخ می دهد و در برابر رفتار مقاوم نیست - فرضیه ای که همچنان اصلاح می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The improvement of parents' breeding model can prevent narcissistic personality disorder.
[ترجمه گوگل]بهبود الگوی پرورش والدین می تواند از اختلال شخصیت خودشیفته پیشگیری کند
[ترجمه ترگمان]بهبود مدل پرورش والدین می تواند از اختلال شخصیت خودشیفته جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بهبود مدل پرورش والدین می تواند از اختلال شخصیت خودشیفته جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Eph gus sir (proud narcissistic) : be like me so handsome sharp-witted handsome boy, that position should be designed for me, let those who "dead fish" were envy envious go!
[ترجمه گوگل]اف گاس آقا ( خودشیفته مغرور ) : مثل من باش پسر خوش تیپ تیزهوش و خوش تیپ, آن موقعیت باید برای من طراحی شود, بگذار آنهایی که "ماهی مرده" حسادت می کردند بروند!
[ترجمه ترگمان]Eph gus آقا (خودشیفته (مغرور): به نظر من این پسر بسیار خوش قیافه و باهوش است، این موقعیت باید برای من طراحی شود، اجازه دهید آن هایی که ماهی مرده \" به او رشک می برند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Eph gus آقا (خودشیفته (مغرور): به نظر من این پسر بسیار خوش قیافه و باهوش است، این موقعیت باید برای من طراحی شود، اجازه دهید آن هایی که ماهی مرده \" به او رشک می برند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید