• : تعریف: (slang) a government agent assigned to enforce narcotics laws.
جمله های نمونه
1. Be a narc on the New York police force is a very dangerous job.
[ترجمه فرهاد پورابراهیم] مخبر پلیس نیویورک بودن کار خیلی خطرناکی است.
|
[ترجمه گوگل]نارچ بودن در نیروی پلیس نیویورک کار بسیار خطرناکی است [ترجمه ترگمان]بودن در نیروی پلیس نیویورک کار بسیار خطرناکی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. And In case you were wondering, you narc .
[ترجمه گوگل]و اگر تعجب می کردید، نادیده می گیرید [ترجمه ترگمان]، و در صورتی که کنجکاو بودی تو narc [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Being a narc on the New York Police Force is a very dangerous job.
[ترجمه گوگل]نارک بودن در نیروی پلیس نیویورک کار بسیار خطرناکی است [ترجمه ترگمان]بودن در نیروی پلیس نیویورک کار بسیار خطرناکی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Being a narc on the New York police force is a very dangerous job.
[ترجمه گوگل]نارک بودن در نیروی پلیس نیویورک کار بسیار خطرناکی است [ترجمه ترگمان]بودن در نیروی پلیس نیویورک کار بسیار خطرناکی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Last night a big gunfight broke out between the narc polices and pushers in this block, and at last all of the pushers were arrested.
[ترجمه گوگل]دیشب درگیری شدیدی بین پلیسهای نارک و هلکنندهها در این بلوک رخ داد و در نهایت همه هلکنندهها دستگیر شدند [ترجمه ترگمان]دیشب یک درگیری مسلحانه بین پلیس پلیس و pushers پلیس در این محله از بین رفت و سرانجام همه کارگرها دستگیر شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Selected by the DEA, a group of police cadets form a Narc unit to bust narcotic dealers along the Venice Beach Boardwalk.
[ترجمه گوگل]گروهی از دانشجویان پلیس که توسط DEA انتخاب شدهاند، یک واحد نارک را تشکیل میدهند تا فروشندگان مواد مخدر را در امتداد پیادهروی ساحلی ونیز متلاشی کنند [ترجمه ترگمان]گروهی از دانشجویان افسری که توسط DEA برگزیده می شوند یک واحد Narc تشکیل می دهند تا فروشندگان مواد مخدر در امتداد ساحل ونیز را از بین ببرند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Therefore, it is the much reviled drug dealer, not the widely beloved narc otics agent (" narc "), who must be considered the heroic figure.
[ترجمه گوگل]بنابراین، این فروشنده مواد مخدر است که بسیار مورد اهانت قرار گرفته است، نه عامل محبوب مواد مخدر ("نارک") که باید به عنوان شخصیت قهرمان در نظر گرفته شود [ترجمه ترگمان]از این رو، این یک دلال مواد مخدر است، نه یک عامل بسیار محبوب \"narc\" (\"narc\")، که باید به عنوان شخصیت قهرمانی در نظر گرفته شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Last night a big gunfight broke out between the narc police and pushers in this block, and at last all of the pushers were arrested.
[ترجمه گوگل]دیشب درگیری شدیدی بین پلیس نارک و هلکنندهها در این بلوک رخ داد و در نهایت همه هلدهندهها دستگیر شدند [ترجمه ترگمان]دیشب یک درگیری مسلحانه بین پلیس پلیس و pushers پلیس از بین رفت و سرانجام همه the را دستگیر کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• police officer from the narcotics division; undercover agent from the narcotics division who works as an informant (slang)
پیشنهاد کاربران
پیشوند - داروهای مخدر =narco
This term is used to refer to a law enforcement officer who specializes in investigating and apprehending drug dealers. It is derived from the word “narcotics. ” این اصطلاح برای اشاره به پلیسی است که در تحقیق و دستگیری فروشندگان مواد مخدر تخصص دارد. narc از کلمه "narcotics" گرفته شده است. ... [مشاهده متن کامل]
The narc went undercover to infiltrate the drug ring. The narcs seized a large quantity of drugs during the raid.
جاسوس، آدم فروش
خبرچینی کردن - لو دادن یک جرم به پلیس 🔴 to tell the police or other people in authority about something wrong or illegal that someone has done ◀️ Context : this guy narced on a nearly 1 billion dollar of shipment of meth into Australia. This is what happened to him. Narcing on the cartel is like a death wish. A violent and painful death wish ... [مشاهده متن کامل]