1. He lived at the time of the Napoleonic wars.
[ترجمه گوگل]او در زمان جنگ های ناپلئونی زندگی می کرد
[ترجمه ترگمان]او در دوران جنگ ناپلئون زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The suspense story of the Napoleonic Monkey was familiar, of course.
[ترجمه گوگل]البته ماجرای تعلیق میمون ناپلئونی آشنا بود
[ترجمه ترگمان]البته داستان تعلیق of که در زمان ناپلئون به پایان رسیده بود، البته آشنا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Only an egomaniac would propose a Napoleonic construction effort as a plan for a city with fundamental social and economic problems.
[ترجمه گوگل]فقط یک خود شیدایی می تواند تلاش ساخت ناپلئونی را به عنوان طرحی برای شهری با مشکلات اساسی اجتماعی و اقتصادی پیشنهاد کند
[ترجمه ترگمان]تنها یک egomaniac یک اقدام ساختمانی ناپلئون را به عنوان طرحی برای شهری با مشکلات اجتماعی و اقتصادی اساسی پیشنهاد خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It later saw service in the Napoleonic wars and as an anti-aircraft point in this century.
[ترجمه گوگل]بعدها در جنگ های ناپلئونی و به عنوان یک نقطه ضد هوایی در این قرن خدمت کرد
[ترجمه ترگمان]بعدها این سرویس در جنگ های ناپلیونی و به عنوان یک نقطه ضد هوایی در این قرن دیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Her apartment house was an imposing Napoleonic block which presented solid, unwelcoming doors to the street.
[ترجمه گوگل]خانه آپارتمانی او یک بلوک با ابهت ناپلئونی بود که درهای محکم و ناخوشایند را به خیابان ارائه می کرد
[ترجمه ترگمان]خانه او یک محله بزرگ ناپلئون بود که از هر طرف به طرف کوچه می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The ravages of the Napoleonic Wars hit the merchant guilds particularly hard.
[ترجمه گوگل]ویرانی های جنگ های ناپلئون به شدت به اصناف بازرگان ضربه زد
[ترجمه ترگمان]ویرانی های جنگ های ناپلیون به طور خاص به اصناف بازرگان ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. During the Napoleonic Wars, when people couldn't go abroad, they became more preoccupied with architectural styles.
[ترجمه گوگل]در طول جنگ های ناپلئون، زمانی که مردم نمی توانستند به خارج از کشور بروند، بیشتر به سبک های معماری مشغول شدند
[ترجمه ترگمان]در طول جنگ های ناپلیونی، وقتی مردم نمی توانستند خارج شوند، بیشتر به سبک های معماری فکر می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. At this point appeared a major difference from Napoleonic warfare: much more skilled staff work was now required.
[ترجمه گوگل]در این مرحله تفاوت عمده ای با جنگ ناپلئونی به نظر می رسید: اکنون به کار کارکنان ماهرتر نیاز بود
[ترجمه ترگمان]در این مرحله یک تفاوت عمده از جنگ های ناپلیون به وجود آمد: در حال حاضر تعداد بیشتری از کارکنان متخصص نیاز به کار داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The battlespace, when it grew beyond the Napoleonic battlefield, gave rise to operational art.
[ترجمه گوگل]فضای نبرد، وقتی فراتر از میدان نبرد ناپلئونی رشد کرد، هنر عملیاتی را به وجود آورد
[ترجمه ترگمان]جنگ، هنگامی که از صحنه نبرد ناپلئون فراتر رفت، به هنر عملیاتی دامن زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The Napoleonic Wars: Lost. Temporary victories( remember the First Rule! ) due to leadership of a Corsican, who ended up being no match for a British footwear designer.
[ترجمه گوگل]جنگ های ناپلئون: گمشده پیروزی های موقت (قانون اول را به خاطر بسپارید!) به دلیل رهبری یک کورسیایی که در نهایت برای یک طراح کفش بریتانیایی قابل مقایسه نبود
[ترجمه ترگمان]جنگ های ناپلیونی: گم شده پیروزی های موقت (به یاد آوردن قانون اول!) به دلیل رهبری یک مرد کرسی که برای طراح کفش انگلیسی بازی نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. French managers are Napoleonic and their management style is imperial.
[ترجمه گوگل]مدیران فرانسوی ناپلئونی هستند و سبک مدیریتی آنها امپراتوری است
[ترجمه ترگمان]مدیران فرانسوی Napoleonic و سبک مدیریتی آن ها سلطنتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The British attacked twice during the Napoleonic wars in the early 1800 s.
[ترجمه گوگل]بریتانیایی ها دو بار در طول جنگ های ناپلئون در اوایل دهه 1800 حمله کردند
[ترجمه ترگمان]بریتانیایی ها دو بار در طول جنگ های ناپلیونی در اوایل دهه ۱۸۰۰ مورد حمله قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. There is a Napoleonic feeling of power that insures success in the knowledge that this invincible "Life Principle" is behind your every act.
[ترجمه گوگل]یک احساس ناپلئونی از قدرت وجود دارد که موفقیت را تضمین می کند با دانستن اینکه این "اصل زندگی" شکست ناپذیر در پشت هر عمل شما قرار دارد
[ترجمه ترگمان]یک احساس ناپلئون از قدرت وجود دارد که موفقیت در دانش را تضمین می کند که این \"اصل زندگی\" شکست ناپذیر، پشت هر اقدام شماست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید