napery

/ˈneɪpəri//ˈneɪpəri/

پارچه ی رومیزی و غیره، سفره، رومیزی، سفره و ملافه های خانه، دستمال سفره و سفره و غیره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: linens for use in the home, esp. table linens.

جمله های نمونه

1. At the table, the finest (yet classically understated) napery, crockery and glassware complemented the elegant and artistic presentation of the food and wine.
[ترجمه گوگل]در سر میز، بهترین (و در عین حال به طور کلاسیک) ناپرت، ظروف سفالی و ظروف شیشه ای، ارائه زیبا و هنرمندانه غذا و شراب را تکمیل می کردند
[ترجمه ترگمان]در این میز، بهترین (هنوز به طور سنتی ساده)، ظروف سفالی و ظروف شیشه ای، ارائه هنرمندانه و هنرمندانه غذا و شراب را تکمیل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Products wanted: Embroidered napery products such as tablecloths, doilies, bags, wine bottle covers and mats.
[ترجمه گوگل]محصولات مورد نظر: محصولات پوشک دوزی مانند رومیزی، رومیزی، کیف، روکش بطری شراب و حصیر
[ترجمه ترگمان]محصولات مورد نیاز: محصولات napery مانند tablecloths، doilies، کیسه ها، بطری شراب و تشک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Products wanted: Embroidered napery products such as tablecloths, doilies, bags, wine bottle covers and place mats.
[ترجمه گوگل]محصولات مورد نظر: محصولات پوشک دوزی مانند رومیزی، رومیزی، کیسه، روکش بطری شراب و تشک
[ترجمه ترگمان]محصولات مورد نیاز: embroidered محصولات napery مانند tablecloths، doilies، کیسه ها، پوشش های بطری شراب و mats
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He appeared to great advantage behind the white napery and silver platters of the table and displaying his arms with a knife and fork.
[ترجمه گوگل]او در پشت پرده‌های سفید و بشقاب‌های نقره‌ای میز و نشان دادن بازوهایش با چاقو و چنگال بسیار سودمند به نظر می‌رسید
[ترجمه ترگمان]پس از برخورد با کارد و کارد و چنگال و چنگال و چنگال و چنگال و چنگال و کارد و چنگال به سوی میز رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Its crockery and atmosphere were thick; its soup and napery thin.
[ترجمه گوگل]ظروف و جو آن ضخیم بود سوپ و ناپری آن نازک است
[ترجمه ترگمان]ظروف سفالی و فضای آن ضخیم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We have purposely omitted cobwebbed bottles, the patron in his white cap bustling among his sauces, anecdotes about charming little restaurants with gleaming napery, and so forth.
[ترجمه گوگل]ما عمداً بطری‌های تار عنکبوت را حذف کرده‌ایم، مشتری با کلاه سفیدش در میان سس‌هایش شلوغ است، حکایت‌هایی درباره رستوران‌های کوچک جذاب با پارچه‌های براق و غیره
[ترجمه ترگمان]ما عمدا بطری ها را از قلم انداختیم، ناخدا که کلاه سفید خود را در سر نهاده بود، از رستوران های زیبای کوچک و charming که در گردش بود و غیره و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Out of a similar sideboard, properly draped with white napery and imitation lace, the Bishop had constructed the altar which decorated his oratory.
[ترجمه گوگل]اسقف از یک بوفه مشابه که به درستی با روپوش سفید و توری بدلی پوشیده شده بود، محرابی را ساخته بود که سخنرانی او را تزئین می کرد
[ترجمه ترگمان]از یک بوفه دیگر، که با پارچه سفید و تور تقلید تزیین شده بود، محراب محراب را ساخته بود که نطق او را تزئین کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If a banquet is to be served, the menu must be planned; tables, napery, and table silver must be provided and set up.
[ترجمه گوگل]اگر قرار است ضیافتی ارائه شود، منو باید برنامه ریزی شود میز، روپوش و نقره میز باید تهیه و تنظیم شود
[ترجمه ترگمان]اگر قرار باشد ضیافتی ترتیب داده شود، باید غذا تهیه شود؛ میزها، napery، و نقره میز باید تهیه و چیده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] نوعی پاچه کتانی

انگلیسی به انگلیسی

• tablecloths and napkins; linens for use in the home (such as curtains)

پیشنهاد کاربران

بپرس