1. Namibia became a full member of the UN at independence.
[ترجمه گوگل]نامیبیا پس از استقلال به عضویت کامل سازمان ملل متحد درآمد
[ترجمه ترگمان]نامیبیا در زمان استقلال به عضویت کامل سازمان ملل درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Much of Namibia is arid country and only fit for raising goats.
[ترجمه گوگل]بیشتر نامیبیا کشوری خشک است و فقط برای پرورش بز مناسب است
[ترجمه ترگمان]بیشتر نامیبیا یک کشور خشک است و تنها برای بالا بردن بزها مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. In 1990, when Namibia at last gained independence from South Africa, it was one of the first countries in the world to write protection of the environment into its constitution.
[ترجمه گوگل]در سال 1990، زمانی که نامیبیا سرانجام از آفریقای جنوبی استقلال یافت، یکی از اولین کشورهای جهان بود که حفاظت از محیط زیست را در قانون اساسی خود نوشت
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۹۰، هنگامی که نامیبیا در آخرین بار از آفریقای جنوبی استقلال گرفت، یکی از اولین کشورهایی بود که در جهان حمایت از محیط زیست را به قانون اساسی خود اختصاص داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Namibia has scrupulously upheld political pluralism.
[ترجمه گوگل]نامیبیا با دقت از پلورالیسم سیاسی حمایت کرده است
[ترجمه ترگمان]نامبیا به درستی کثرت گرایی سیاسی را تایید کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Even in normally calm places like Namibia, antipathy is stirring. Workers on Chinese building sites in Windhoek, the capital, are said to get a "raw deal".
[ترجمه گوگل]حتی در مکانهای معمولی آرام مانند نامیبیا، بیاعتنایی به وجود میآید گفته می شود که کارگران سایت های ساختمانی چینی در ویندهوک، پایتخت، یک "معامله خام" دریافت می کنند
[ترجمه ترگمان]حتی در مناطق معمولی مانند نامیبیا، نفرت در حال حرکت است کارگران در سایت ساختمان سازی چینی در ویندهوک، پایتخت این کشور، گفته می شود که یک \"معامله خام\" می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. TransNamib, the parastatal railway company of Namibia imported locomotives and rolling stock China.
[ترجمه گوگل]TransNamib، شرکت راه آهن نیمه دولتی نامیبیا، لوکوموتیوها و تجهیزات نورد را از چین وارد کرد
[ترجمه ترگمان]TransNamib، شرکت راه آهن parastatal نامیبیا لوکوموتیو و چین را وارد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. On August 2 20 Namibian Prime Minister Nahas Angula met with visiting Chinese Vice Foreign Minister Zhai Jun in Windhoek, the capital of Namibia.
[ترجمه گوگل]در 20 اوت، نخست وزیر نامیبیا، ناهاس آنگولا، با ژای جون، معاون وزیر خارجه چین در ویندهوک، پایتخت نامیبیا دیدار کرد
[ترجمه ترگمان]در روز ۲ اوت، Nahas Angula، نخست وزیر نامیبیا، با Zhai جون، معاون وزیر خارجه چین در ویندهوک، پایتخت نامیبیا، دیدار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A member of a pastoral people of Namibia and South Africa.
[ترجمه گوگل]عضوی از مردم شبانی نامیبیا و آفریقای جنوبی
[ترجمه ترگمان]یکی از افراد a نامیبیا و آفریقای جنوبی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. But three African countries were rated higher: Benin, Namibia and Mauritius.
[ترجمه گوگل]اما سه کشور آفریقایی رتبه بالاتری کسب کردند: بنین، نامیبیا و موریس
[ترجمه ترگمان]اما سه کشور آفریقایی در درجه بالاتر رده بندی شدند: بنین، نامیبیا و موریس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We have shipped to Namibia and the Gambia in the past.
[ترجمه گوگل]ما در گذشته به نامیبیا و گامبیا ارسال کرده ایم
[ترجمه ترگمان]ما در گذشته به نامیبیا و گامبیا سفر کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It is bordered to the north by Namibia, Botswana and Zimbabwe, to the east by Mozambique and Swaziland and encircles the kingdom of Lesotho.
[ترجمه گوگل]از شمال با نامیبیا، بوتسوانا و زیمباوه، از شرق با موزامبیک و سوازیلند هم مرز است و پادشاهی لسوتو را در بر می گیرد
[ترجمه ترگمان]این کشور با نامیبیا، بوتسوانا، زیمبابوه، از شرق با موزامبیک و سوازیلند هم مرز است و پادشاهی لسوتو را احاطه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Warthog Pie, Namibia. Tastes like lean pork.
[ترجمه گوگل]Warthog Pie، نامیبیا طعمی شبیه گوشت خوک بدون چربی دارد
[ترجمه ترگمان] \"کیک پای\"، \"دیمن\" مزه گوشت خوک لاغر میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. My only regret is that steam locomotives in Namibia puffed their last in 1960, replaced by diesel-electric engines.
[ترجمه گوگل]تنها تاسف من این است که لوکوموتیوهای بخار در نامیبیا آخرین بار در سال 1960 پف کردند و با موتورهای دیزلی-الکتریکی جایگزین شدند
[ترجمه ترگمان]تنها افسوس من این است که لوکوموتیو بخار در نامیبیا در سال ۱۹۶۰ آخرین آن ها را در سال ۱۹۶۰ به باد داد و با موتورهای دیزل - برقی جایگزین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In earlier times in Namibia, the Damara people are believed to have been hunter-gatherers, thereafter dominated by and working for the Nama and the Herero.
[ترجمه گوگل]در زمان های قبلی در نامیبیا، اعتقاد بر این است که مردم دامارا شکارچی-گردآورنده بوده اند، پس از آن تحت سلطه و کار برای Nama و Herero
[ترجمه ترگمان]در زمان های گذشته در نامیبیا، مردم Damara به عنوان شکارچی - gatherers، پس از آن تحت تسلط و کار برای ناما و the بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Namibia has a population density of just 4 5 people per square mile, the third lowest.
[ترجمه گوگل]نامیبیا دارای تراکم جمعیت تنها 45 نفر در هر مایل مربع است که سومین تراکم جمعیت است
[ترجمه ترگمان]نامیبیا دارای تراکم جمعیتی تنها ۵ نفر در هر مایل مربع است، که در پایین ترین سطح قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید