naivete

/naˌivəˈteɪ//naˌivəˈteɪ/

معنی: بی ریایی
معانی دیگر: naivety سادگی، خام دستی

جمله های نمونه

1. he has the naivete of a child
او ساده لوحی یک طفل را دارد.

2. His Toshi is a heroic character whose naivete and haunted past are shed in this exceedingly likable coming-of-age story.
[ترجمه گوگل]توشی او یک شخصیت قهرمان است که ساده لوحی و گذشته جن زده اش در این داستان بسیار دوست داشتنی دوران بلوغ ریخته می شود
[ترجمه ترگمان]توشی یک شخصیت قهرمانی است که سادگی و haunted در این عصر دوست داشتنی و دوست داشتنی در حال رخ دادن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I saw your smiling mask, pretending naivete, no matter what is goody - goody.
[ترجمه گوگل]نقاب خندان تو را دیدم که ظاهراً ساده لوحانه تظاهر می کرد، مهم نیست چه چیزی خوب است - خوب
[ترجمه ترگمان]من چهره خندان تو را دیدم، به سادگی تظاهر می کردم، مهم نیست که چه چیز خوبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Naive, perhaps, but whom did her naivete harm?
[ترجمه عیسی علوی] ساده توحانه شاید اما چه کسی از سادگی او آسیب دیده؟
|
[ترجمه گوگل]شاید ساده لوح باشد، اما ساده لوحی او به چه کسی آسیب رساند؟
[ترجمه ترگمان]شاید Naive، اما سادگی او به چه کسی آسیب رسانده بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She represents purity, innocence, and, in all likelihood, naivete.
[ترجمه عیسی علوی] او مظهر خلوص معصومیت راستی در همه چیز و صفا و سادگی است
|
[ترجمه گوگل]او نشان دهنده پاکی، بی گناهی و به احتمال زیاد ساده لوحی است
[ترجمه ترگمان]او مظهر پاکی و پاکی و از همه حیث سادگی و سادگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He combined curious qualities of naivete with incisive wit and worldly sophistication.
[ترجمه گوگل]او ویژگی های کنجکاو ساده لوحی را با شوخ طبعی نافذ و پیچیدگی دنیوی ترکیب کرد
[ترجمه ترگمان]او خصوصیات عجیب و غریبی را داشت که از هوش و ذکاوت بی بهره بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He finds the naivete of the young officer very engaging.
[ترجمه عیسی علوی] او صفا و ساگی افسر جوان را کارآمد می داند
|
[ترجمه گوگل]او ساده لوحی افسر جوان را بسیار جذاب می یابد
[ترجمه ترگمان]او سادگی و ساده لوحی افسر جوان را بسیار جذاب یافته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She laughs at her own naivete.
[ترجمه عیسی علوی] آن خانم به سادگی خودش می خندد
|
[ترجمه گوگل]به ساده لوحی خودش می خندد
[ترجمه ترگمان]به سادگی خودش می خندد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I like the naivete of children and living simply.
[ترجمه عیسی علوی] من صفا و سادگی کودکان و خیلی ساده زندگی آنان را دوست دارم
|
[ترجمه گوگل]من ساده زیستی کودکان و ساده زیستی را دوست دارم
[ترجمه ترگمان]من از ساده لوحی کودکان و زندگی ساده خوشم می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But this may betray a certain psychological naivete, for a growing research base is showing much of our moral thinking is automatic and nonconscious - mindless even.
[ترجمه عیسی علوی] اما این میتواند یک سادگی روانی خاصی را فاش کند زیرا یک پایه تحقیقاتی رو به رشد که بیشتر تفکر اخلاقی ما را نشان میدهد اتوماتیک و حتی بدون تفکر - غیرهشیارانه میباشد.
|
[ترجمه گوگل]اما این ممکن است خیانت به یک ساده لوحی روانشناختی باشد، زیرا یک پایگاه تحقیقاتی رو به رشد نشان می دهد که بیشتر تفکر اخلاقی ما خودکار و ناخودآگاه است - حتی بی فکر
[ترجمه ترگمان]اما این ممکن است به یک naivete روانی خاص، برای یک پایه تحقیقاتی رو به رشد، نشان دهد که تفکر اخلاقی ما به طور اتوماتیک و غیر اخلاقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Effective, too, is Mare Winningham as Sheila, a mentally disabled woman whom Norman is courting with irresistible naivete.
[ترجمه گوگل]ماری وینینگهام نیز در نقش شیلا، زنی ناتوان ذهنی که نورمن با ساده لوحی مقاومت ناپذیری از او خواستگاری می کند، موثر است
[ترجمه ترگمان]مراقبت موثر نیز به عنوان شیلا، یک زن معلول ذهنی که نورمن با سادگی غیرقابل مقاومت به دنبال آن می رود، است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Much that has been written is to be discarded if one incorporates naivete as requisite for creative work.
[ترجمه گوگل]اگر کسی ساده لوحی را لازمه کار خلاقانه قرار دهد، بسیاری از آنچه نوشته شده است، باید کنار گذاشته شود
[ترجمه ترگمان]مطالب بسیاری که نوشته شده است این است که اگر کسی از ساده لوحی به عنوان لازم برای کار خلاقانه استفاده کند، کنار گذاشته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Listening to Louise's agitation, Constance was amazed at her own naivete.
[ترجمه گوگل]کنستانس با گوش دادن به آشفتگی لوئیز از ساده لوحی خود شگفت زده شد
[ترجمه ترگمان]در حالی که به هیجان تام گوش می داد، از سادگی و سادگی خود حیرت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And to think that all of it had happened so innocently, with naivete on her part.
[ترجمه گوگل]و فکر کنم که همه اینها خیلی معصومانه و با ساده لوحی از طرف او اتفاق افتاده است
[ترجمه ترگمان]و فکر می کرد که همه این وقایع، بی آن که سادگی و سادگی در آن نقش داشته باشد، رخ داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی ریایی (اسم)
sincerity, naivety, trueness, naivete

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Lack of experience or sophistication, often leading to innocence 🌱
🔍 مترادف: Innocence
✅ مثال: Her naivete led her to trust people too easily.
ساده لوح - خام فکر - ساده اندیش
awkwardness
خام دستی
خام دستی
روانشناسی ( سادگی )

بپرس