nagger

/ˈnæɡər//ˈnæɡə/

شخص نق زن

جمله های نمونه

1. Peter is a nagger, so his lover is turned out to be a nagger too.
[ترجمه گوگل]پیتر یک نقّه ​​زن است، پس معلوم شد که معشوقش هم نقّه ​​زن است
[ترجمه ترگمان]پیتر آدم nagger است، پس عاشق او هم آدم nagger است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. My husband is a nagger . He is nagging all the time.
[ترجمه گوگل]شوهر من یک ناله است او مدام نق می زند
[ترجمه ترگمان]شوهرم a همیشه نق می زنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His lover turned out to be a nagger.
[ترجمه گوگل]معلوم شد که معشوق او یک غرغر است
[ترجمه ترگمان] عاشق اون تبدیل به یه آدم nagger شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I think you are being a nagger today.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم شما امروز در حال غر زدن هستید
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم امروز تو گله nagger
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The answer is " NAGGER".
[ترجمه گوگل]پاسخ "نگر" است
[ترجمه ترگمان]پاسخ \"nagger\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Just in order to keep it fair, we use"husband"this time, you know, all the above article is about the nagging wife, but sometimes a man could be a complete nagger!
[ترجمه گوگل]فقط برای رعایت انصاف، این بار از «شوهر» استفاده می‌کنیم، می‌دانید، تمام مطلب بالا در مورد زن نازک است، اما گاهی اوقات یک مرد می‌تواند کاملاً غرغر باشد!
[ترجمه ترگمان]فقط برای اینکه عادلانه باشد، ما از \"شوهر\" این بار استفاده می کنیم، می دانید، تمام مقاله بالا در مورد همسر nagging است، اما برخی اوقات یک مرد می تواند یک مرد کامل باشد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who annoys, pest, nag, bother

پیشنهاد کاربران

بپرس