nozzle

/ˈnɑːzl̩//ˈnɒzl̩/

معنی: پوزه، بینی، دهانک، سر لوله اب
معانی دیگر: (سر لوله یا شیلنگ به ویژه اگر بشود آن را تنظیم کرد) سرلوله، سر شیلنگ، افشانک، سر فواره، دهانه، ناوک، شیپوره، (تایر دوچرخه و غیره) سرفنتیل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a short, narrow spout or tube fitted to the end of a hose, pipe, or the like, to control and direct a flow or spray of liquid or gas.
مشابه: outlet, spout, sprinkler, valve, vent

- You can adjust the nozzle for a finer spray.
[ترجمه گوگل] می توانید نازل را برای اسپری ظریف تر تنظیم کنید
[ترجمه ترگمان] شما می توانید نازل را برای اسپری بهتر تنظیم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The nozzle was screwed on so tight that I couldn't get it off the hose.
[ترجمه گوگل] نازل آنقدر محکم پیچ شده بود که نتوانستم آن را از شیلنگ بیرون بیاورم
[ترجمه ترگمان] سر لوله انقدر محکم بسته بود که نمی توانستم از لوله آب آن را بیرون بیاورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Its nozzle was smeared with some kind of lubricant.
[ترجمه گوگل]نازل آن با نوعی روان کننده آغشته شده بود
[ترجمه ترگمان]nozzle با نوعی روغن چرب شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She turned the nozzle and the spray concentrated down to a stream.
[ترجمه گوگل]نازل را چرخاند و اسپری به سمت جریانی متمرکز شد
[ترجمه ترگمان]او نازل را برگرداند و اسپری را روی رودخانه متمرکز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If he put his finger over the nozzle he could produce a forceful spray.
[ترجمه گوگل]اگر انگشت خود را روی نازل بگذارد، می تواند یک اسپری قوی تولید کند
[ترجمه ترگمان]اگر او انگشتش را روی نازل بگذارد، می تواند یک اسپری فشار قوی تولید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The rubber nozzle is all cracked.
[ترجمه گوگل]نازل لاستیکی کاملاً ترک خورده است
[ترجمه ترگمان]نازل لاستیکی همه ترک برداشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Attach the nozzle to the garden hose before turning on the water.
[ترجمه گوگل]قبل از روشن کردن آب، نازل را به شلنگ باغچه وصل کنید
[ترجمه ترگمان]قبل از روشن کردن آب سر لوله را به لوله باغ وصل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Scraper attachment on jet nozzle quickly shifted dried-on grass under mower.
[ترجمه گوگل]چسب خراش بر روی نازل جت به سرعت علف های خشک شده را زیر ماشین چمن زنی جابجا کرد
[ترجمه ترگمان]وابستگی scraper به نازل جت به سرعت علف های خشک را به صورت چمن زنی تغییر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The nozzle from a soda machine in my drink at another fast-food restaurant.
[ترجمه گوگل]نازل یک دستگاه نوشابه در نوشیدنی من در یک رستوران فست فود دیگر
[ترجمه ترگمان]نازل را از یک ماشین سودا در نوشیدنی من در یک رستوران سریع دیگر تهیه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Place mix in a piping with a plain nozzle and pipe crosses over the bun.
[ترجمه گوگل]مخلوط را در لوله ای با یک نازل ساده قرار دهید و لوله ها را روی نان قرار دهید
[ترجمه ترگمان]با لوله اگزوز و لوله پیپ با لوله plain مخلوط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Then, using the basket-weave nozzle, pipe horizontal bands across the vertical lines.
[ترجمه گوگل]سپس با استفاده از نازل بافت سبد، نوارهای افقی را در سراسر خطوط عمودی لوله کنید
[ترجمه ترگمان]سپس، با استفاده از نازل بافت سبد، باندهای افقی لوله را در امتداد خطوط عمودی قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Complete with diffuser and concentrator nozzle attachments, it's perfect for creating quick, sexy scrunched looks or more structured styles.
[ترجمه گوگل]این دستگاه که با ضمیمه‌های نازل پخش‌کننده و متمرکز کننده کامل شده است، برای ایجاد ظاهری سریع و جذاب یا سبک‌های ساختار یافته‌تر عالی است
[ترجمه ترگمان]این مجموعه کامل شده با دیفیوزر و attachments های نازل متراکم، برای ایجاد مدل های سریع و جذاب مچاله شده و یا سبک های ساختار یافته بسیار عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Take a nozzle that works quite well and make copies, each changed at random.
[ترجمه گوگل]نازلی را بردارید که کاملاً خوب کار می کند و کپی کنید که هر کدام به طور تصادفی تغییر کرده اند
[ترجمه ترگمان]یک نازل را بردارید که کاملا خوب کار می کند و کپی می کند، هر یک به طور تصادفی تغییر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. No diffuser - just a nozzle attachment to direct the airflow where you want it.
[ترجمه گوگل]بدون پخش کننده - فقط یک اتصال نازل برای هدایت جریان هوا به جایی که می خواهید
[ترجمه ترگمان]هیچ دیفیوزر - تنها یک اتصال نازل وجود ندارد که جریان هوا را مستقیما در جایی که می خواهید، هدایت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. After one second, controls in the nozzle of the rocket motor start steering the missile on to the proper trajectory.
[ترجمه گوگل]پس از یک ثانیه، کنترل های موجود در نازل موتور موشک شروع به هدایت موشک به مسیر مناسب می کنند
[ترجمه ترگمان]بعد از یک ثانیه، کنترل در نازل موتور راکت شروع به هدایت موشک به مسیر درست می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Hot light leapt out from the damascened chromium steel nozzle in a dazzling silver thread.
[ترجمه گوگل]نور داغی از نازل فولادی کرومیوم رنگی در یک نخ نقره ای خیره کننده بیرون می زد
[ترجمه ترگمان]چراغ داغ از the damascened کروم ویل بیرون پرید و با نخ نقره ای خیره کننده ای از آن بیرون جست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پوزه (اسم)
beak, muzzle, neb, rostrum, snout, nozzle, mug

بینی (اسم)
pecker, neb, nozzle, nose, snoot

دهانک (اسم)
nozzle

سر لوله اب (اسم)
snout, nozzle

تخصصی

[شیمی] افشانک
[عمران و معماری] شیپوره - افشانک - پخش کن - آبپاش - پاشنده - سرشیلنگی - دهانه - فواره
[مهندسی گاز] شیپوره
[زمین شناسی] شیپوره، افشانک، دهانک
[نساجی] نازل - شیپوری - شیپوره ( مجرای عبور سیال)- قطعه ای در ناحیه کشش الیاف در ریسندگی - عامل حرکت پارچه در ماشین رنگرزی جت
[ریاضیات] پخش کن، مغزی، فواره، قسمت خروج، مجرای خروج
[پلیمر] افشانک، سوزن تزریق، شیپوره
[آب و خاک] روزنه

انگلیسی به انگلیسی

• spout that controls the flow of a liquid from a pipe, mouth of a hose; nose (slang)
a nozzle is a narrow end piece fitted to a hose or pipe to control the flow of a liquid or air coming out of it.

پیشنهاد کاربران

nozzle 2 ( n )
nozzle
nozzle 1 ( n ) ( nɑzl ) =a narrow piece that is attached to the end of a pipe or tube to direct the stream of liquid, air, or gas passing through
nozzle
ماسوره
کَلِه ، کلگی
nozzle ( خوردگی )
واژه مصوب: افشانک
تعریف: وسیله ای با دهانه ای مناسب برای خروج مخلوط مایع و جامد یا مایع و مایع یا مایع گاز با فشار نسبتاً بالا
علامت کم یا زیاد شدن صدا در تلویزیون یا غیره.
نازل مثل نازل بنزین
نازل پمب بنزین
پوزه
muzzle
اینم معنی میده:
a small tube with hole

[سَر یا نوکِ چیزی]
سَرِه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس