non

/ˈnɑːn//nɒn/

پیشوند: نا -، غیر -، عدم، نه -، بی - [nonvoter و noncooperation و nonbook و noncandidate و nonhuman]، پیشوندی است بمعنی gt;منفی lt; یا gt;خیر lt; و غیر

بررسی کلمه

پیشوند ( prefix )
• : تعریف: not; absence of; failure to.

- nonsense
[ترجمه گوگل] مزخرف
[ترجمه ترگمان] بی معنی است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- nonfat
[ترجمه گوگل] بدون چربی
[ترجمه ترگمان] بدون چربی،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- noncooperation
[ترجمه گوگل] عدم همکاری
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. as a result of non payment of monthly installments, your insurance policy has lapsed
در اثر عدم پرداخت اقساط ماهیانه بیمه نامه ی شما از اعتبار ساقط شده است (باطل شده است).

2. absolutely free elections is a sine qua non of democracy
انتخابات کاملا آزاد شرط اصلی دمکراسی است.

3. Patience is a sine qua non for a good teacher.
[ترجمه گوگل]صبر برای یک معلم خوب یک شرط ضروری است
[ترجمه ترگمان]صبر یک امر ناگزیر برای یک معلم خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It's no use citing the Bible to a non - Christian.
[ترجمه گوگل]استناد کتاب مقدس به غیر مسیحی فایده ای ندارد
[ترجمه ترگمان]با استناد به انجیل برای یک غیر مسیحی استفاده نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was declared persona non grata and forced to leave the country.
[ترجمه گوگل]او شخصا غیر ارادی اعلام شد و مجبور به ترک کشور شد
[ترجمه ترگمان]او فرد غیرقابل قبولی اعلام شد و مجبور شد کشور را ترک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Several embassy staff were declared persona non grata and asked to leave the country within 48 hours.
[ترجمه گوگل]چند نفر از کارکنان سفارت به عنوان پرسونای غیر ارثی اعلام شدند و از آنها خواسته شد ظرف 48 ساعت کشور را ترک کنند
[ترجمه ترگمان]تعدادی از کارکنان سفارت غیرقابل قبولی اعلام شدند و از آن ها خواستند تا ظرف ۴۸ ساعت کشور را ترک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Non payment of rent can mean eviction.
[ترجمه گوگل]عدم پرداخت اجاره بها می تواند به معنای تخلیه باشد
[ترجمه ترگمان]عدم پرداخت اجاره می تواند به معنای تخلیه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Their ambassador was declared persona non grata and forced to leave the country.
[ترجمه گوگل]سفیر آنها به عنوان شخص غیر ارادی اعلام شد و مجبور به ترک کشور شد
[ترجمه ترگمان]سفیر آن ها غیرقابل قبولی اعلام شد و مجبور شد کشور را ترک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Partitions provided a segregation between the smoking and non - smoking areas of the canteen.
[ترجمه گوگل]پارتیشن‌ها باعث ایجاد تفکیک بین مناطق سیگاری و غیرسیگاری غذاخوری شد
[ترجمه ترگمان]افرازها یک تفکیک بین سیگار کشیدن و سیگار کشیدن در رستوران را فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The control of inflation is a sine qua non for economic stability.
[ترجمه گوگل]کنترل تورم یک شرط ضروری برای ثبات اقتصادی است
[ترجمه ترگمان]کنترل تورم یک امر ناگزیر برای ثبات اقتصادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Successful agricultural reform is also a sine qua non of Mexico's modernisation.
[ترجمه گوگل]اصلاحات کشاورزی موفقیت آمیز نیز از ضروریات مدرنیزاسیون مکزیک است
[ترجمه ترگمان]اصلاحات موفق کشاورزی نیز یک امر ناگزیر برای مدرن سازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She was very non - committal about my suggestion.
[ترجمه گوگل]او در مورد پیشنهاد من بسیار غیر متعهد بود
[ترجمه ترگمان]نسبت به پیشنهاد من بی تفاوت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. An auctioneer, at the moment of non - sale, should be required to state plainly to his audience that an item has been bought in.
[ترجمه گوگل]یک حراج‌ده باید در لحظه عدم فروش، به طور واضح به مخاطبان خود بگوید که کالایی خریداری شده است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، یک دلال حراج، در لحظه فروش، باید به وضوح به مخاطب خود بگوید که یک مورد در آن خرید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Unions were granted immunity from prosecution for non - violent acts.
[ترجمه گوگل]اتحادیه ها از پیگرد قانونی برای اعمال غیرخشونت آمیز مصونیت گرفتند
[ترجمه ترگمان]اتحادیه ها از پی گرد قانونی برای اعمال خشونت آمیز مصون بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The non-drinking, non smoking model should do nothing to risk her reputation.
[ترجمه گوگل]مدل غیرسیگاری و غیر مشروب نباید کاری کند که شهرت خود را به خطر بیندازد
[ترجمه ترگمان]مدل غیر الکلی مصرف کنندگان نباید هیچ کاری برای به خطر انداختن شهرت وی انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• no; not
non- combines with nouns and adjectives to form new nouns and adjectives. words formed in this way indicate that something does not have a particular quality or characteristic.
non- also combines with nouns that refer to a particular type of action to form new nouns which indicate that a particular action has not been taken or that it will not be taken.

پیشنهاد کاربران

پرهیز از ، دور از
[با معنای پسوندی]
- پرهیز
مثلا nonviolence به معنای خشونت پرهیز
تنها
پیشوند non با پیشوند ( ( نا ) ) در پارسی از یک بُن و ریشه می باشد.
پیشوندی است که اگر پیش از کلمه ای بیاد اون رو منفی میکنه.
مثال: non _alcoholic drinks
یعنی نوشیدنی های غیر الکلی
Non_fiction
یعنی غیر خیالی ، غیر افسانه ای: )
به معنی ظهر

بپرس