node

/noʊd//nəʊd/

معنی: ورم، اشکال، بر امدگی، گره، دشواری، غده
معانی دیگر: (کالبدشناسی) غده، دژپیه، گرمان، قلمبه، قلمبه شدگی، برجستگی، کلگی، برآمدگی، گرهه، گندله، گردله، (نجوم) نقطه ی اعتدالین، خط اعتدالین، همبرگاه، (گیاه شناسی) جوانه، تکمه (که برگ از آن می روید)، گره روی ساقه، ساقگره، ریشگره، (هندسه) بند، بازبرگاه، منحنی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a knoblike or knotlike swelling or mass of tissue.
مترادف: knot, nodule
مشابه: bulge, bump, excrescence, growth, knob, lump, nub, protrusion, protuberance, swelling, tubercle, tumor

(2) تعریف: a usu. thickened part or joint of a plant stem, from which a leaf or bud may grow.
مترادف: joint
مشابه: bud, gnarl, knot, knurl, tuber

جمله های نمونه

1. Printing a section heading as a node name of the semantic net also sometimes seemed inappropriate for the printed form.
[ترجمه گوگل]چاپ سرفصل بخش به عنوان نام گره شبکه معنایی نیز گاهی برای فرم چاپی نامناسب به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]چاپ یک بخش به عنوان یک نام گره از تور معنایی نیز گاهی برای فرم چاپی نامناسب به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The depth of any node is the length of the path from the root to it.
[ترجمه گوگل]عمق هر گره طول مسیر از ریشه تا آن است
[ترجمه ترگمان]عمق هر گره، طول مسیر از ریشه تا آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hence, if is the penultimate node on this path, is basic and -.
[ترجمه گوگل]بنابراین، اگر گره ماقبل آخر در این مسیر باشد، پایه و - است
[ترجمه ترگمان]از این رو، اگر نود یکی مانده به یکی از ما در این مسیر باشد، پایه و اساس آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Cervical lymph node biopsy showed a non-Hodgkin's lymphoma of follicular type.
[ترجمه گوگل]بیوپسی غدد لنفاوی گردن لنفوم غیر هوچکین از نوع فولیکولار را نشان داد
[ترجمه ترگمان]نمونه برداری از غدد لنفاوی بافت برداری از نوع لنفوم غیر Hodgkin بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The typical number of children of each internal node in a tree is called its branching ratio.
[ترجمه گوگل]تعداد معمولی فرزندان هر گره داخلی در یک درخت، نسبت انشعاب آن نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]تعداد معمول فرزندان هر گره داخلی در یک درخت، نسبت انشعاب آن نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Each node is given a pointer to its parent.
[ترجمه گوگل]به هر گره یک اشاره گر به والد خود داده می شود
[ترجمه ترگمان]هر گره یک اشاره گر به والد خود داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The study of node names suggests generic, semantic attributes for a book about information systems.
[ترجمه گوگل]مطالعه نام گره ها ویژگی های عمومی و معنایی را برای کتابی در مورد سیستم های اطلاعاتی پیشنهاد می کند
[ترجمه ترگمان]مطالعه نام گره، ویژگی های معنایی و معنایی برای یک کتاب در مورد سیستم های اطلاعاتی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For instance, no single node can recognise the class of images consisting of just one dot anywhere on the retina.
[ترجمه گوگل]برای مثال، هیچ گره‌ای نمی‌تواند دسته‌ای از تصاویر متشکل از تنها یک نقطه را در هر نقطه از شبکیه تشخیص دهد
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، هیچ یک از یک گره نمی تواند دسته ای از تصاویر را تشخیص دهد که متشکل از یک نقطه در هر نقطه در شبکیه چشم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Each node comprises information about which letter is allowed as well as pointers to child and sister nodes.
[ترجمه گوگل]هر گره شامل اطلاعاتی در مورد اینکه کدام حرف مجاز است و همچنین نشانگرهایی به گره های فرزند و خواهر است
[ترجمه ترگمان]هر گره شامل اطلاعاتی است که در مورد آن حرف و همچنین اشاره به گره های فرزند و خواهر خوانده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Finally any head string which uses the convergent node number must be removed as it is no longer available.
[ترجمه گوگل]در نهایت هر رشته سر که از شماره گره همگرا استفاده می کند باید حذف شود زیرا دیگر در دسترس نیست
[ترجمه ترگمان]در نهایت هر رشته سری که از شماره گره همگرا استفاده می کند باید حذف شود چون دیگر موجود نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In reaction, the last node tends to compensate by ordering a large correction.
[ترجمه گوگل]در واکنش، آخرین گره تمایل دارد با سفارش یک اصلاح بزرگ جبران کند
[ترجمه ترگمان]در واکنش، آخرین گره با سفارش یک تصحیح بزرگ، به جبران خسارت تمایل دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Electron transfer to or from the node is only through the tunnel junction.
[ترجمه گوگل]انتقال الکترون به یا از گره فقط از طریق اتصال تونل انجام می شود
[ترجمه ترگمان]انتقال الکترون به یا از نود تنها از طریق نقطه اتصال تونل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. After the development of lymph node metastases and distant metastases, median survival of patients declined significantly.
[ترجمه گوگل]پس از ایجاد متاستاز غدد لنفاوی و متاستازهای دور، میانگین بقای بیماران به طور قابل توجهی کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]پس از توسعه of و متاستاز و متاستاز، بقای میانه بیماران به طور قابل توجهی کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Cut them off cleanly through the stem just below the node.
[ترجمه گوگل]آنها را به طور تمیز از طریق ساقه درست زیر گره جدا کنید
[ترجمه ترگمان]آن ها را از ساقه تنها زیر گره جدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ورم (اسم)
bulge, tumidity, edema, dropsy, botch, tympany, swelling, bunny, tumor, node, tumefaction, turgidity, welt, tumescence

اشکال (اسم)
hardness, difficulty, worriment, burble, impediment, bug, handicap, drawback, disadvantage, node, traverse, spinosity, nodus

بر امدگی (اسم)
eminence, nook, projection, excrescence, mound, bulge, protuberance, protuberancy, granulation, bump, overhang, knob, knop, nub, stigma, promontory, ledge, burr, tumor, convexity, ganglion, node, nodule, knurl, eminency, turgescence, excrescency, ridge, gibbosity, outgrowth, knur, verruca, whaleback

گره (اسم)
knot, loop, lump, tie, clue, clew, knob, burr, snag, ganglion, parcel, node, snarl, knurl, nodus, tanglement

دشواری (اسم)
hardness, difficulty, node, spinosity

غده (اسم)
knot, wen, lump, tumor, node, gland

تخصصی

[سینما] تورم امواج /گره
[عمران و معماری] گره
[کامپیوتر] گره . - گره - 1- کامپیوتری منفرد ( با گاهی نوع دیگری از ماشین ) در یک شبکه . 2- نقطه ی اتصال در یک ساختار داده ؛ مانند فهرست پیوندی یا درخت . 3- ( در برنامه های ترسیم ) نقطه ای از یک خط کهبه تعریف یشکل خط کمک می کند. نگاه کنید به spline .
[برق و الکترونیک] گره - گره 1- نقطه ای در خط انتقال که در آن یک موج ایستاده جریان با ولتاژ دامنه صفر د ارد 2. نقطه اتصال یا پیوند در شبکه که یک یا چند پایه بر آن متصل می شوند .
[مهندسی گاز] نقطه سکون
[زمین شناسی] گره، منحنی نقطه آغاز یا پایان یک قوس (کمان) . عنصری از یک ساختار درختی. عنصری از یک شبکه .
[ریاضیات] گره، نقطه ی دوگانه ی معمولی
[معدن] گره (عمومی فرآوری)
[پلیمر] گره
[آب و خاک] گره

انگلیسی به انگلیسی

• knot, bulge; mass of tissue; swelling; complication; joint or point on a stem from which a leaf grows; point that receives and transmits transmission signals from different directions (internet)
a node is the place on the stem of a plant from which a branch or leaf grows; a technical term in biology.
a node is also a place on a diagram where two lines or branches meet.

پیشنهاد کاربران

در شبکه
به هر دستگاه فیزیکی ( Physcical device ) که قادر به ارسال - دریافت و انتقال اطلاعات داره گفته می شه؛ مثل PC، مودم ها - سوییچ ها - هاب ها - سرور - پرینتر و . . .
و می تونیم بگیم دستگاه هایی که می تونن به وای - فای یا Ethernet متصل بشن.
...
[مشاهده متن کامل]

یک نود باید اطلاعاتی مثل MAC Address, IP Address رو داشته باشه تا به عنوان نود شناخته بشه.

[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
نود
اساسی ترین واحد زیرساخت بلاکچین که داده ها را ذخیره می کند.
در روانشناسی: گره عصبی
دشواری، سختی
در بعضی از مواقع بدین صورت معنی میشود مثلا:
the size disparity between diffraction - limited photonics and advanced CMOS
technology nodes impedes this progress.
اختلاف اندازه بین فوتونیک محدود با پراش و دشواری ( یا سختی ) های فناوری پیشرفته CMOS، مانع از این پیشرفت می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

نود یا گره، به اساسی ترین واحد زیرساختی در بستر بلاک چین می گویند، که مسئولیت ذخیره داده ها را اجرا می کند.
node ( رایانه و فنّاوری اطلاعات ) ==واژه بیگانه: nodeواژه مصوب: گره 1تعریف: [حمل‏ونقل درون شهری - جاده ای] نقطۀ حاصل از تلاقی شبکۀ ارتباطی که به عنوان جایگاه آماری از آن استفاده شود|||[رایانه و فنّاوری اطلاعات] محل برخورد دو یا چند مجرای ارتباطی در یک شبکۀ رایانه‏ای|||[فیزیک]‏ نقطه یا ناحیه‏ای که در موج ساکن، ساکن می‏ماند==node ( ریاضی )
...
[مشاهده متن کامل]

واژه مصوب: گره
تعریف: نقطه ای که در آن دو یا چند شاخة یک خم با یکدیگر تلاقی کنند

نقطه تماس
زیست شناسی : Sinus node = گره سینوسی ( مربوط به قلب )
زبنشناسی: قله
در حوزه بیتکوین نودها، رایانه هایی هستند که اطلاعات بلاک چین رو روی خودشون ذخیره کرده اند. ( نودها ممکن است ماینر باشند یا نباشند )
توی متون تخصصی فارسی هم نود گفته میشن و هم گره
گره ( شبکه ) در کامپیوتر

نقطه اتصال
گره گاه
یک بخشی از شبکه کامپیوتر که در آن پیام ها دریافت یا فرستاده می گردند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس