next to

/nɛkst tʊ//ˈnekst tu/

1- در کنار، پهلوی، نزدیک، مجاور 2- تقریبا

بررسی کلمه

حرف اضافه ( preposition )
(1) تعریف: adjacent to or on one side of.

- We heard arguing coming from the apartment next to ours.
[ترجمه Sepideh] ما شنیدیم از اپارتمان نزدیک ما صدایی می اید
|
[ترجمه ثنا] ما شنیده ایم از اپارتمان کناریمان صدایی می اید
|
[ترجمه شان] از اپارتمان مجاورمان صدای بحث و جدل شنیدیم.
|
[ترجمه گوگل] از آپارتمان مجاور ما صدای دعوا شنیدیم
[ترجمه ترگمان] ما شنیدیم که از آپارتمان کنار ما بحث می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The chief of police sat next to the mayor at the dinner.
[ترجمه علی] سلام
|
[ترجمه گوگل] رئیس پلیس در ضیافت شام کنار شهردار نشست
[ترجمه ترگمان] رئیس پلیس در کنار شهردار در کنار شهردار نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: following in degree.

- Next to Christmas, Thanksgiving is my favorite holiday.
[ترجمه Sepideh] تعطیلات مورد علاقه من کریسمس و عید شکر گزاری است
|
[ترجمه ۰۰۰] در کنار کریسمس جشن شکر گذاری که جشن مورد علاقه ی من هست وجود دارد
|
[ترجمه مونا] از آپارتمان کناری صدای جروبحث شنیدیم
|
[ترجمه گوگل] در کنار کریسمس، روز شکرگزاری تعطیلات مورد علاقه من است
[ترجمه ترگمان] در کنار کریسمس، عید شکرگزاری من تعطیلات مورد علاقه منه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
قید ( adverb )
• : تعریف: nearly; almost.

- He ate next to nothing at dinner.
[ترجمه گوگل] در شام تقریباً چیزی نخورد
[ترجمه ترگمان] سر شام هیچ چیز نخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Her job's so cushy: she does next to nothing and earns a fortune.
[ترجمه گوگل]شغل او خیلی راحت است: تقریباً هیچ کاری نمی کند و ثروت زیادی به دست می آورد
[ترجمه ترگمان]شغلش خیلی راحت است: او در کنار هیچ چیز دیگری زندگی می کند و ثروتی به دست می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Cleanliness is next to godliness.
[ترجمه ثنا] نظافت همان خدا پرستی است
|
[ترجمه گوگل]پاکیزگی در کنار خداپرستی است
[ترجمه ترگمان]تمیزی در کنار godliness است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It's next to the coffee shop.
[ترجمه سیروس] در کنار مغازه کافی شاپ است
|
[ترجمه گوگل]کنار کافی شاپ است
[ترجمه ترگمان]کنار مغازه قهوه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We piled plenty of logs up next to the fire.
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی کنده در کنار آتش انباشته کردیم
[ترجمه ترگمان]ما یه عالمه هیزم جمع کردیم کنار آتش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The seat next to him was vacant.
[ترجمه رضا] صندلی کناری او خالی بود
|
[ترجمه گوگل]صندلی کنارش خالی بود
[ترجمه ترگمان]صندلی کنار او خالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She set the tray down on a table next to his bed.
[ترجمه گوگل]سینی را روی میزی کنار تختش گذاشت
[ترجمه ترگمان]سینی را روی می زی کنار تختش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There was a little girl sitting next to him.
[ترجمه گوگل]دختر بچه ای کنارش نشسته بود
[ترجمه ترگمان]دختر کوچکی کنارش نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If I see you next to never,how can we say forever.
[ترجمه گوگل]اگر تو را در کنار هرگز ببینم، چگونه می توانیم بگوییم برای همیشه
[ترجمه ترگمان]اگه من تو رو تا حالا دیدم، چطور میتونیم برای همیشه بگیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The campsite is in a beautiful location next to the beach.
[ترجمه گوگل]کمپینگ در مکانی زیبا در کنار ساحل قرار دارد
[ترجمه ترگمان]کمپ در مکان زیبایی کنار ساحل قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Can I sit next to you?
[ترجمه حسن] آیا میتوانم در کنار شما بنشینم
|
[ترجمه گوگل]میتونم کنارت بشینم؟
[ترجمه ترگمان]میتونم کنارت بشینم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I sat down on the sofa next to Barbara.
[ترجمه AMIR] کنار بارابارا روی مبل نشستم.
|
[ترجمه گوگل]روی مبل کنار باربارا نشستم
[ترجمه ترگمان]روی نیمکت کنار باربارا نشستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There's a nine - storey apartment building next to the bank.
[ترجمه گوگل]یک ساختمان آپارتمان 9 طبقه در کنار بانک وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک ساختمان ۹ طبقه در کنار بانک وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Next to his tanned face, hers seemed pallid and unhealthy.
[ترجمه گوگل]در کنار صورت برنزه او، صورت او رنگ پریده و ناسالم به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]در کنار چهره آفتاب سوخته او رنگ پریده و ناسالم به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They display chocolates next to supermarket checkouts to encourage impulse buying.
[ترجمه گوگل]آنها شکلات‌ها را در کنار صندوق‌های سوپرمارکت به نمایش می‌گذارند تا خرید آنی را تشویق کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها شکلات را در کنار سوپر مارکت سوپرمارکت نمایش می دهند تا خریدهای ناگهانی را تشویق کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The man who lives next to you is sussed by the police in this case.
[ترجمه گوگل]مردی که در کنار شما زندگی می کند در این پرونده توسط پلیس تحت تعقیب قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]مردی که بعد از شما زندگی می کند توسط پلیس در این مورد دستگیر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

Right beside someone or something
دیوار به دیوارِ
در مجاورتِ
مجاورِ
همسایۀ
نزدیکِ
پهلوی
به معنای کنار
مثال :pillow is next to the sofa
معنی کلمه{ next to} در اصل در کنار میشود
1. beside , by کنار
2. following right after بعد از
For example : next to mama , no one ever talked to me
Or
Next to chocolate , strawberry ice cream is my favorite
کنار ، پیشه
کنار عامیانه این کلمه است و در دیکشنری به طور کامل درباره آن توضیح داده شده است.
کنار ، نزدیک، پهلو
کنار، نزدیک، پهلو

علاوه بر . . .
نزدیک، کنار
به معنای عامیانه، بغل، کنار، پهلو
برای مثال؛ next to me، یعنی بغل من.
"بغل"در اینجا به معنای آغوش یا hug نیست، بلکه به معنی "کنار و پهلو" است.

کنار مجاور نزدیک
کلمه text toدر اصل معنی در کنار یا پهلو ولی عامیانه تر بیشتر معنی می دهددر کناره به پهلوی یا بغل. . بغله
در برابر
بعدی
اطراف
کنار. . . . . بعد از
کنار

بعد از . . . . کنار . . . . در پهلوی
نزدیک، تقریبا
The car next to cat.
ماشین کنار گربه است.
بعد از
کنار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس