nest egg

/ˈnestˈeɡ//nesteɡ/

معنی: اندوخته
معانی دیگر: (تخمی که برای تشویق مرغ به تخم گذاری در لانه ی او می گذارند) انگیزانه، تخم مایه، تخمی که درلانه مره میگذارند تا مره تخم کند، مایه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a sum of money put away for future use.

(2) تعریف: a real or artificial egg left in a nest to induce a hen to lay eggs there.

جمله های نمونه

1. They have a little nest egg tucked away somewhere for a rainy day.
[ترجمه ساعدی] آن ها اندوخته کمی برای روزهای بحرانی دارند .
|
[ترجمه Telma] پس انداز اندکی برای روز مبادا اندوخته دارند
|
[ترجمه گوگل]آنها یک تخم لانه کوچک دارند که در جایی برای یک روز بارانی جمع شده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک لانه کوچک در جایی برای روز بارانی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They had to use part of their retirement nest egg to pay for their son's college fees.
[ترجمه ساعدی] آنها باید بخشی از پس انداز باز نشستگی خود را برای شهریه کالج پسرشان استفاده کنند.
|
[ترجمه گوگل]آنها مجبور بودند از بخشی از تخم لانه بازنشستگی خود برای پرداخت هزینه های دانشگاه پسرشان استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها مجبور بودند از قسمتی از تخم بازنشستگی خود استفاده کنند تا هزینه تحصیل پسرشان را بپردازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The nest egg grew and grew; improbably, unbelievably, it grew.
[ترجمه گوگل]تخم لانه رشد کرد و رشد کرد به طور غیرمحتمل، باورنکردنی، رشد کرد
[ترجمه ترگمان]تخم طلا رشد کرد و بزرگ شد؛ improbably، به طور باورنکردنی، بزرگ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Royal Liver is also sitting on a large nest egg.
[ترجمه گوگل]رویال لیور نیز روی یک تخم لانه بزرگ نشسته است
[ترجمه ترگمان]کبد سلطنتی نیز بر روی یک تخم بزرگ قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They have their nest egg in the bank - they hope to buy a house in two years.
[ترجمه گوگل]آنها تخم لانه خود را در بانک دارند - امیدوارند تا دو سال دیگر خانه بخرند
[ترجمه ترگمان]آن ها تخم لانه شان را در بانک دارند - آن ها امیدوارند که در عرض دو سال یک خانه بخرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This nest egg will ensure a nice retirement for us.
[ترجمه گوگل]این تخم مرغ لانه بازنشستگی خوبی را برای ما تضمین می کند
[ترجمه ترگمان]این تخم، بازنشستگی خوب را برای ما تضمین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. By retirement, they had saved up quite a nest egg.
[ترجمه گوگل]با بازنشستگی، آنها یک تخم لانه را ذخیره کرده بودند
[ترجمه ترگمان]با بازنشستگی، آن ها یک تخم لانه را پس انداز کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This nest egg will ensure a nice retirement for us; Preparation will guarantee success!
[ترجمه گوگل]این تخم لانه یک بازنشستگی خوب را برای ما تضمین می کند آماده سازی موفقیت را تضمین می کند!
[ترجمه ترگمان]این تخم لانه یک بازنشستگی خوب را برای ما تضمین می کند؛ آماده سازی موفقیت را تضمین می کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The old couple finally used their nest egg by taking a trip to Taiwan.
[ترجمه گوگل]این زوج پیر در نهایت با سفر به تایوان از تخم لانه خود استفاده کردند
[ترجمه ترگمان]زوج پیر در نهایت با بردن سفری به تایوان از تخم خود استفاده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He did not even build up a nest egg.
[ترجمه Marzi] حتی یه پس انداز هم نداشتن برای ساختن اصطلاح nest egg مقدار پولی که پس انداز میکنی واسه منظور خاصی
|
[ترجمه گوگل]او حتی یک تخم مرغ لانه درست نکرد
[ترجمه ترگمان]حتی یک تخم مرغ هم درست نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Six brutal facts about your nest egg you must confront Middle East North Africa Financial Network.
[ترجمه گوگل]شش واقعیت وحشیانه در مورد تخم لانه خود که باید با شبکه مالی خاورمیانه شمال آفریقا روبرو شوید
[ترجمه ترگمان]شش واقعیت وحشیانه در مورد تخم your باید با شبکه مالی افریقای شمالی خاورمیانه رو به رو شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Regular investment of small amounts of money is an excellent way of building a nest egg.
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری منظم با مقادیر اندک پول یک راه عالی برای ساختن یک تخم مرغ لانه است
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری منظم و منظم پول یک راه عالی برای ساختن یک تخم لانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Eileen and Harry had to dip into their retirement nest egg to pay for their son's college fees.
[ترجمه گوگل]آیلین و هری مجبور شدند برای پرداخت هزینه‌های دانشگاه پسرشان در تخم‌مرغ لانه بازنشستگی خود فرو بروند
[ترجمه ترگمان]من و ایل ین و Harry مجبور شدیم به لانه بازنشستگی شان شیرجه بزنیم و هزینه تحصیل son را بپردازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اندوخته (اسم)
hoard, store, reserve, nest egg

انگلیسی به انگلیسی

• a nest egg is a sum of money that you are saving for a particular purpose; an informal expression.

پیشنهاد کاربران

Nest egg : A sum of money saved and set aside
پس انداز ، اندوخته
Example : with the cost of living these days , it is difficult for young couples to build a nest egg
فکر می کنم "آب باریکه" هم بشه ترجمه کرد.
در متنی دیدم نوشته بود
to prepare a nest egg for the future
🔰Nest Egg
Retirement savings; wealth saved for a future purpose
🔰nest egg
noun
( informal )
a sum of money that you save to use in the future
👈🏿 Over the years she had built up a nice little nest egg for her retirement
...
[مشاهده متن کامل]

OxfordDictionary@
🔰nest egg
noun
[ C ]
1 ) an amount of money that has been saved or kept for a special purpose
👈🏿 Regular investment of small amounts of money is an excellent way of building a nest egg
2 ) money saved or kept for a special purpose
👈🏿 I have a little nest egg that I'm saving for college
3 ) MONEY
a sum of money that has been saved or kept for a special purpose
👈🏿 build ( up ) /create a nest egg
👈🏿 a retirement nest egg
👈🏿 It will be the great nest egg for them against old age and nursing homes
👈🏿 However, the result is that the legatee will still receive a capital nest egg
👈🏿 The real nest egg in which we can invest is to pay our people and put them in employment, using and creating skills
👈🏿 She thought that the houses were a nice little nest egg for her sons when they came of age
👈🏿 When is the post - war credit, or nest egg, to be paid?
👈🏿 She could sell her share and have a useful nest egg to help in purchasing accommodation elsewhere
👈🏿 In my constituency many people of pensionable age have that so - called little nest egg for two reasons
CambridgeDictionary@
🔰nest egg
noun
[countable]
1 ) an amount of money that you have saved so that you can use it for something special in the future
• They had to use part of their retirement nest egg to pay for their son’s college fees
• But it is also a good idea to keep a nest egg for emergencies
• Royal Liver is also sitting on a large nest egg.
• Eileen and Harry had to dip into their retirement nest egg to pay for their son's college fees
• When properly managed, they offer the prospect of a tidy retirement nest egg
• The nest egg grew and grew; improbably, unbelievably, it grew
• In the intervening years, as property taxes ate away at their nest egg, their proposals for other developments fell flat
2 ) informal
an amount of money that you save to use later, especially when you have stopped working
• Life insurance endowment policies are a great way to build up a family nest egg for the future
LongmanDictionary@
اصطلاح، به مفهوم:
*پس انداز - اندوخته - سرمایه*
I made a nice nest egg when I was working and I am now able to go to university.
من وقتی کار می کردم پول خوبی پس انداز کردم و الان می توانم به دانشگاه بروم.
❇️PROVERB
❇️SAYING
❇️IDIOM

توضیح درباره اصطلاح nest egg
nest egg به تخم مرغی می گویند که قرار است تبدیل به جوجه شود، به خاطر همین اصطلاحا به سرمایه ای که بعدا می توان از آن بهره برد نیز گفته می شود.
منبع: سایت بیاموز
Money kept or saved for special purpose
اندوخته و پس انداز
اندوخته، ، پس انداز
پس انداز

بپرس