98 1568 100 1 nascency /ˈnæsʌnsiː/ /ˈnæsnsɪ/معنی: تولد، تازه پیدا شدگی، نوظهوری و آغازیمعانی دیگر: nascence : تازه پیدا شدگی، نوظهوری و اغازی مترادف nascency تولد (اسم)get , birth , nascence , nascency , genitureتازه پیدا شدگی (اسم)nascence , nascencyنوظهوری و آغازی (اسم)nascence , nascency معنی کلمه nascency به انگلیسی nascency• beginning of existence; origin; process of being born; condition of being in a newly developed form nascency را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها . > محیط مادی ژافه > دم زدن mehrnoosh > picky پریا زین العابدین > riveted to the spot Saeb > دسپاچگی سورنا > ولخرج سوسن شریفی > quiet little place امیرحسین > usually نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته اکبر روشنیسیدحسین اخوان بهابادیDark Light Farhoodعلی حیدرمحمدرضا ایوبی صانعحمیدرضا دادگر_فریمانمحمد حاتمی نژاد فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته رب جلیل حی داور تسخیر ناپذیر بنده پروری بگسست هیتر نام کره ای غرق تفکر