1. The walls are painted with mythological scenes.
[ترجمه گوگل]دیوارها با صحنه های اساطیری نقاشی شده است
[ترجمه ترگمان]دیوارها با صحنه های افسانه ای کشیده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دیوارها با صحنه های افسانه ای کشیده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He is remembered for his historical and mythological works.
[ترجمه گوگل]از او آثار تاریخی و اساطیری به یادگار مانده است
[ترجمه ترگمان]او به خاطر آثار تاریخی و افسانه ای او به خاطر آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به خاطر آثار تاریخی و افسانه ای او به خاطر آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Such a mythological offering is a sure pill for at least a mild schizophrenia.
[ترجمه گوگل]چنین پیشنهاد اساطیری یک قرص مطمئن برای حداقل یک اسکیزوفرنی خفیف است
[ترجمه ترگمان]چنین ارائه افسانه ای یک قرص مطمئن برای حداقل یک بیماری اسکیزوفرنی خفیف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چنین ارائه افسانه ای یک قرص مطمئن برای حداقل یک بیماری اسکیزوفرنی خفیف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The second was the sight of strange mythological beasts and demonic gargoyles which surrounded and surmounted the gateway.
[ترجمه گوگل]دومی مشاهده جانوران اساطیری عجیب و غارگول های اهریمنی بود که دروازه را احاطه کرده و از آن عبور کردند
[ترجمه ترگمان]دومی، منظره جانوران عجیب افسانه ای و gargoyles شیطانی بود که دور و بر دروازه را احاطه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دومی، منظره جانوران عجیب افسانه ای و gargoyles شیطانی بود که دور و بر دروازه را احاطه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The more mythological growth hacked through, the less likely it seems that a clearing will ever be reached.
[ترجمه گوگل]هرچه رشد اسطورهای بیشتر هک شود، احتمال کمتری به نظر میرسد که به پاکسازی دست پیدا کند
[ترجمه ترگمان]هرچه رشد افسانه ای بیشتر مورد بحث قرار گیرد، به احتمال کم تر به نظر می رسد که یک پاک سازی به دست خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هرچه رشد افسانه ای بیشتر مورد بحث قرار گیرد، به احتمال کم تر به نظر می رسد که یک پاک سازی به دست خواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Moreover, the basic mythological concepts animating these two bodies of legend were not very different, either.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، مفاهیم اساسی اسطورهای که این دو بدنه افسانهای را متحرک میکنند نیز تفاوت چندانی با هم نداشتند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، مفاهیم ابتدایی افسانه ای که این دو پیکر افسانه را زنده نگه می دارند، خیلی هم متفاوت نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، مفاهیم ابتدایی افسانه ای که این دو پیکر افسانه را زنده نگه می دارند، خیلی هم متفاوت نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Most of them were named after mythological characters, though there were also a few everyday objects such as a Triangle and an Altar.
[ترجمه گوگل]بسیاری از آنها از شخصیت های اساطیری نامگذاری شده اند، اگرچه اشیاء روزمره مانند مثلث و محراب نیز وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها بعد از شخصیت های اسطوره ای خوانده شدند، اگر چه برخی اشیا روزمره مانند مثلث و محراب محراب وجود داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها بعد از شخصیت های اسطوره ای خوانده شدند، اگر چه برخی اشیا روزمره مانند مثلث و محراب محراب وجود داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The ancient Israelites developed many of their mythological and legendary themes during their exile in Babylon.
[ترجمه گوگل]بنی اسرائیل باستان بسیاری از مضامین اساطیری و افسانه ای خود را در دوران تبعید خود در بابل توسعه دادند
[ترجمه ترگمان]بنی اسرائیل (بنی اسرائیل)بسیاری از مضامین افسانه ای و افسانه ای خود را در دوران تبعید خود در بابل ایجاد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنی اسرائیل (بنی اسرائیل)بسیاری از مضامین افسانه ای و افسانه ای خود را در دوران تبعید خود در بابل ایجاد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Laudatory backside is containing a Shenzhen is mythological.
[ترجمه گوگل]ستایش پشتی حاوی شنژن اسطوره ای است
[ترجمه ترگمان]پشت laudatory حاوی یک Shenzhen افسانه ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پشت laudatory حاوی یک Shenzhen افسانه ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Known as Enceladus after the mythological Greek giant, the moon was discovered by astronomer William Herschel in 1789 and is nothing short of a cosmic fantasyland.
[ترجمه گوگل]این ماه که پس از غول اساطیری یونانی به نام انسلادوس شناخته می شود، توسط ستاره شناس ویلیام هرشل در سال 1789 کشف شد و چیزی جز یک سرزمین خیالی کیهانی نیست
[ترجمه ترگمان]ماه توسط ستاره شناس ویلیام هرشل در سال ۱۷۸۹ کشف شد و چیزی کوتاه از یک giant کیهانی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ماه توسط ستاره شناس ویلیام هرشل در سال ۱۷۸۹ کشف شد و چیزی کوتاه از یک giant کیهانی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Alexander's obsession with the mythological Achilles pleases his mother, Queen Olympias.
[ترجمه گوگل]وسواس اسکندر به آشیل اساطیری مادرش ملکه المپیاس را خشنود می کند
[ترجمه ترگمان]علاقه الکساندر به آشیل اسطوره ای، مادر او، ملکه Olympias را دوست دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]علاقه الکساندر به آشیل اسطوره ای، مادر او، ملکه Olympias را دوست دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. His paintings include landscapes, mythological and religious subjects, and scenes from common life, called genre pictures.
[ترجمه گوگل]نقاشی های او شامل مناظر، موضوعات اساطیری و مذهبی و صحنه هایی از زندگی مشترک است که به آنها تصاویر ژانر گفته می شود
[ترجمه ترگمان]نقاشی ها عبارتند از: مناظر، موضوعات افسانه ای و مذهبی، و صحنه هایی از زندگی مشترک، به نام تصاویر ژانر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نقاشی ها عبارتند از: مناظر، موضوعات افسانه ای و مذهبی، و صحنه هایی از زندگی مشترک، به نام تصاویر ژانر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Mythological backside is sold in these, have He opportunity after all?
[ترجمه گوگل]پشت سر اسطوره ای در این ها فروخته می شود، آیا او فرصتی دارد؟
[ترجمه ترگمان]پشت سر همه چی فروخته می شه، بعد از همه چی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پشت سر همه چی فروخته می شه، بعد از همه چی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Like the mythological happy frog in slowly boiling water, Shepelev had not noticed the stink.
[ترجمه گوگل]مانند قورباغه شاد اسطوره ای در آب به آرامی در حال جوش، شپلف متوجه بوی تعفن نشده بود
[ترجمه ترگمان]مثل یک قورباغه خوشبخت افسانه ای که به آرامی آب جوش اورده بود، متوجه بوی بد بو نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مثل یک قورباغه خوشبخت افسانه ای که به آرامی آب جوش اورده بود، متوجه بوی بد بو نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید