mythical

/ˈmɪθəkl̩//ˈmɪθɪkl̩/

معنی: اسطورهای، افسانه امیز
معانی دیگر: دستانی، رجوع شود به: mythic

جمله های نمونه

1. a mythical creature
موجود اسطوره ای

2. The unicorn is a mythical creature.
[ترجمه گوگل]اسب شاخدار موجودی افسانه ای است
[ترجمه ترگمان]تک شاخ یک جانور افسانه ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Col. 10 contains references to the mythical events recounted in the poem.
[ترجمه گوگل]سره 10 حاوی اشاراتی به وقایع اسطوره ای است که در شعر بازگو شده است
[ترجمه ترگمان]سرهنگ ۱۰ حاوی اشاراتی به رویداده ای افسانه ای است که در این شعر نقل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The mythical opponents, Vishnu representing complacency and preservation and Siva symbolizing change and metamorphosis, gain another perspective in the light of physics.
[ترجمه گوگل]مخالفان اسطوره‌ای، ویشنو نماینده رضایت و حفظ و سیوا نماد تغییر و دگردیسی، در پرتو فیزیک دیدگاه دیگری به دست می‌آورند
[ترجمه ترگمان]مخالفان اسطوره ای، ویشنو، مظهر complacency و preservation که نماد تغییر و دگردیسی هستند، دیدگاه دیگری را در پرتو فیزیک به دست می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. What, exactly, are these mythical fears that so regularly block the path to high performance?
[ترجمه گوگل]این ترس های افسانه ای دقیقاً چیست که به طور منظم راه را برای عملکرد بالا مسدود می کند؟
[ترجمه ترگمان]دقیقا این ترس های واهی هستند که به طور منظم مسیر را به سمت عملکرد بالا مسدود می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It reveals as mythical much of the past theological rationale for disunity.
[ترجمه گوگل]بخش اعظم منطق الهیات گذشته برای تفرقه را به عنوان افسانه ای آشکار می کند
[ترجمه ترگمان]این مساله به عنوان بخشی از منطق الهی گذشته برای disunity آشکار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Arjun tank, named after a mythical Hindu warrior, would eventually compete with products in the Western arms market.
[ترجمه گوگل]تانک آرجون که از نام یک جنگجوی افسانه‌ای هندو نامگذاری شده است، در نهایت با محصولات موجود در بازار تسلیحات غربی رقابت خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]تانک Arjun که پس از یک جنگجوی کهن هندو نام گذاری شد در نهایت با محصولات در بازار سلاح های غربی رقابت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sometimes they can have a mythical dimension, images that shed a new light on traditions of wisdom or legend.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات آنها می توانند بعد اسطوره ای داشته باشند، تصاویری که نور جدیدی بر سنت های حکمت یا افسانه می اندازند
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات آن ها می توانند بعد افسانه ای داشته باشند، تصاویری که نور جدیدی بر سنن حکمت و افسانه وارد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is represented by a mythical person only interested in gardening and playing darts.
[ترجمه گوگل]این توسط یک فرد افسانه ای نشان داده شده است که فقط به باغبانی و بازی دارت علاقه دارد
[ترجمه ترگمان]آن توسط یک فرد افسانه ای که تنها به باغبانی علاقه مند است و darts بازی می کند، نمایش داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Faulkner set his novels in the mythical Yoknapatawpha County.
[ترجمه گوگل]فاکنر رمان های خود را در شهرستان اسطوره ای یوکناپاتاوفا می گذراند
[ترجمه ترگمان]فالکنر novels را در کلیسای افسانه ای County برپا کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Local folk tales made it the home of mythical monsters.
[ترجمه گوگل]داستان های محلی محلی آن را به خانه هیولاهای افسانه ای تبدیل کرده است
[ترجمه ترگمان]قصه های محلی این را به خانه هیولاهای افسانه ای تبدیل کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. How does a mythical figure ask a lady to dance?
[ترجمه گوگل]چگونه یک شخصیت اسطوره ای از یک خانم می خواهد برقصد؟
[ترجمه ترگمان]چطور یه چهره افسانه ای از یه خانم برای رقص دعوت می کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Female speaker Atalanta was a mythical huntress and athlete.
[ترجمه گوگل]گوینده زن آتالانتا یک شکارچی و ورزشکار اسطوره ای بود
[ترجمه ترگمان]یکی از سخنگویان زن، رقیب اسطوره ای و ورزش کار اسطوره ای بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That mythical policeman whom your Major saw for just one second, as he admitted?
[ترجمه گوگل]آن پلیس افسانه ای که سرگرد شما همانطور که اعتراف کرد فقط برای یک ثانیه او را دید؟
[ترجمه ترگمان]این مامور افسانه ای که Major فقط یک لحظه دیده بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اسطورهای (صفت)
mythical

افسانه امیز (صفت)
mythical

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to a myth; described in a legendary story; imaginary, fictional
something that is mythical is imaginary and only exists in myths.
mythical is also used to describe something which is untrue or does not exist.

پیشنهاد کاربران

💢 دوستان کلمات زیر همگی مترادف هم هستند:
🔘 Fictitious
🔘 Inaccurate
🔘 Mythical
🔘 Unsubstantiated
🔘 Untrue
🔘 Apocryphal
✅ Definition:
👉 Not based on real facts; false or invented.
تخیلی
adjective :
اسطوره ای
افسانه ای
تخیلی
زاده و پرداخته دست یا تخیل انسان
به عنوان مثال :
Some letters were pictures in themselves, containing miniature dragons, wyverns, centaurs and other mythical beasts
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/mythical
اساطیری
افسانه ای
سطوره ای
اسطوره ای

بپرس