1. his poetry is characterized by mysticism
ویژگی شعر او عرفان است.
2. There is a strong element of mysticism in his poetry.
[ترجمه گوگل]عنصر عرفان قوی در شعر او وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در شعر او عنصری قوی از عرفان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در شعر او عنصری قوی از عرفان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She has no inclination towards mysticism.
[ترجمه گوگل]گرایشی به عرفان ندارد
[ترجمه ترگمان]او تمایلی به تصوف ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او تمایلی به تصوف ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A strain of mysticism runs through his poetry.
[ترجمه گوگل]رشته ای از عرفان در شعر او جاری است
[ترجمه ترگمان]یک رشته تصوف از میان اشعار او عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک رشته تصوف از میان اشعار او عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He imbibed elements of oriental mysticism from the years he spent in India.
[ترجمه گوگل]او عناصری از عرفان شرقی را از سالهایی که در هند گذرانده بود جذب کرد
[ترجمه ترگمان]او عناصر عرفان شرقی را از سال هایی که در هند گذرانده بود فراگرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او عناصر عرفان شرقی را از سال هایی که در هند گذرانده بود فراگرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Naturally, geologists balked at this apparent mysticism.
[ترجمه گوگل]طبیعتاً زمین شناسان از این عرفان ظاهری خودداری کردند
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که زمین شناسان از این عرفان آشکار شانه خالی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که زمین شناسان از این عرفان آشکار شانه خالی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. But the Moodies, propelled by pseudo-symphonic arrangements and mysticism, always were and always will be an acquired taste.
[ترجمه گوگل]اما مودیها که با تنظیمهای شبه سمفونیک و عرفان پیش میرفتند، همیشه سلیقهای اکتسابی بوده و خواهند بود
[ترجمه ترگمان]اما the که با آرایش شبه سمفونیک و تصوف همراه بودند، همیشه مزه اکتسابی داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما the که با آرایش شبه سمفونیک و تصوف همراه بودند، همیشه مزه اکتسابی داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Mysticism, in particular, is as meaningless to me as music must be to the tone deaf.
[ترجمه گوگل]مخصوصاً عرفان برای من همانقدر بی معنی است که موسیقی برای ناشنوایان باید بی معنی باشد
[ترجمه ترگمان]عرفان، به ویژه، به اندازه موسیقی برای من بی معنی و بی معنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عرفان، به ویژه، به اندازه موسیقی برای من بی معنی و بی معنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Religion is to mysticism what popularization is to science. Henri Bergson
[ترجمه گوگل]دین برای عرفان همان چیزی است که رواج برای علم هانری برگسون
[ترجمه ترگمان]مذهب در تصوف چیست که popularization به علم مربوط می شود هنری برگسون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مذهب در تصوف چیست که popularization به علم مربوط می شود هنری برگسون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This housed oriental manuscripts, many of poetry, mysticism and jurisprudence, going back to the twelfth and thirteenth centuries.
[ترجمه گوگل]این مکان نسخ خطی شرقی، بسیاری از شعر، عرفان و فقه را در خود جای داده است که به قرن دوازدهم و سیزدهم باز می گردد
[ترجمه ترگمان]این مجموعه نسخه های خطی شرقی، بسیاری از اشعار، عرفان و فقه، به قرون دوازدهم و سیزدهم باز می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مجموعه نسخه های خطی شرقی، بسیاری از اشعار، عرفان و فقه، به قرون دوازدهم و سیزدهم باز می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Mysticism is the product of those who fail to understand, the substitute for comprehension and the margarine of philosophy.
[ترجمه گوگل]عرفان محصول ناتوانان، جانشین فهم و مارگارین فلسفه است
[ترجمه ترگمان]عرفان، محصول کسانی است که موفق به درک، جایگزین درک و مارگارین فلسفه نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عرفان، محصول کسانی است که موفق به درک، جایگزین درک و مارگارین فلسفه نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. There is a thread of spiritualism and mysticism.
[ترجمه گوگل]یک رشته معنویت گرایی و عرفان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]رشته ای از معنویت و تصوف وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رشته ای از معنویت و تصوف وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This mysticism is the only language which transcends the rational schema of oppression.
[ترجمه گوگل]این عرفان تنها زبانی است که از طرح عقلانی ظلم فراتر می رود
[ترجمه ترگمان]این عرفان تن ها زبانی است که از الگوی منطقی ظلم و ستم فراتر می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این عرفان تن ها زبانی است که از الگوی منطقی ظلم و ستم فراتر می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A firm believer in mysticism and fate, he felt he had ignored the course his intuition was guiding him to follow.
[ترجمه گوگل]او که اعتقاد راسخ به عرفان و سرنوشت داشت، احساس می کرد مسیری را که شهودش او را به آن هدایت می کند نادیده گرفته است
[ترجمه ترگمان]معتقد بود که یک ایمان راسخ به عرفان و سرنوشت، او احساس می کرد که این دوره را نادیده گرفته و او را وادار به پیروی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]معتقد بود که یک ایمان راسخ به عرفان و سرنوشت، او احساس می کرد که این دوره را نادیده گرفته و او را وادار به پیروی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The development of mysticism in a particular tradition represents a stage in the evolution of the religious consciousness.
[ترجمه گوگل]رشد عرفان در یک سنت خاص نشان دهنده مرحله ای از تکامل آگاهی دینی است
[ترجمه ترگمان]توسعه عرفان در یک سنت خاص نشان دهنده یک مرحله در تکامل آگاهی مذهبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]توسعه عرفان در یک سنت خاص نشان دهنده یک مرحله در تکامل آگاهی مذهبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید