mystical

/ˈmɪstɪkl̩//ˈmɪstɪkl̩/

عرفانی، راز و رزانه، صوفیانه، دارای معنی اخلاقی یا نمادین، رجوع شود به: mystic، استعاری، پوشیده، باطنی، رمزی، سری، درونی

جمله های نمونه

1. attar's mystical poetry
اشعار عرفانی (شیخ) عطار

2. the mystical religions of the east
ادیان عرفانی خاور زمین

3. the mystical style of william blake
سبک اخلاقی و نمادین ویلیام بلیک

4. the mystical vein that runs through his poetry
رشته ی عرفانی که در تمام اشعار او وجود دارد

5. That was clearly a deep mystical experience.
[ترجمه گوگل]این به وضوح یک تجربه عمیق عرفانی بود
[ترجمه ترگمان]این مشخصا یه تجربه عمیق عرفانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He had been unwittingly deluded by their mystical nonsense.
[ترجمه گوگل]او ناخواسته فریب چرندیات عرفانی آنها را خورده بود
[ترجمه ترگمان]او ندانسته توسط nonsense عرفانی فریب خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Writing in an impenetrably mystical Hebrew, Kook tried to disprove the traditionalists' view of Zionism as heresy.
[ترجمه گوگل]کوک با نوشتن به زبان عبری غیرقابل نفوذ عرفانی سعی کرد دیدگاه سنت گرایان در مورد صهیونیسم را به عنوان بدعت رد کند
[ترجمه ترگمان]kook با نوشتن در یک زبان عبری عرفانی، سعی کرد که دیدگاه سنت گرایان صهیونیسم را به عنوان بدعت رد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Animals are killed only to avert mystical dangers which cause illness and death.
[ترجمه گوگل]حیوانات فقط برای جلوگیری از خطرات عرفانی که باعث بیماری و مرگ می شود کشته می شوند
[ترجمه ترگمان]حیوانات تنها برای جلوگیری از خطرات عرفانی که موجب بیماری و مرگ می شوند، کشته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Although not the only source of mystical power, anomalous phenomena are often given special treatment if they are difficult to classify.
[ترجمه گوگل]اگرچه پدیده های نابهنجار تنها منبع قدرت عرفانی نیستند، اما اگر طبقه بندی آنها دشوار باشد، اغلب با آنها برخورد ویژه ای می شود
[ترجمه ترگمان]اگر چه تنها منبع قدرت عرفانی نیست، اما اگر دسته بندی آن ها دشوار باشد، اغلب به پدیده های غیرعادی توجه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We should have a detached preparedness for mystical states and no anxiety for them.
[ترجمه گوگل]ما باید برای حالات عرفانی آمادگی جدا داشته باشیم و برای آنها هیچ نگرانی نداشته باشیم
[ترجمه ترگمان]ما باید یک آمادگی مجزا برای حالات عرفانی و هیچ نگرانی برای آن ها داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The effusions of Vaneigem have an air of mystical revelation which is even more intense in recent publications.
[ترجمه گوگل]افیوژن های وانیگم فضایی از مکاشفه عرفانی دارد که در انتشارات اخیر شدیدتر است
[ترجمه ترگمان]The of دارای اثری از مکاشفه عرفانی هستند که حتی در نشریات اخیر شدیدتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Row after row of different artifacts, with mystical banners hanging in the still air.
[ترجمه گوگل]ردیف به ردیف از مصنوعات مختلف، با بنرهای عرفانی آویزان در هوای ساکن
[ترجمه ترگمان]ردیف پس از ردیف اشیای مختلف، با پرچم های عرفانی که در هوای ساکن آویخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is a mystical experience for him.
[ترجمه گوگل]برای او یک تجربه عرفانی است
[ترجمه ترگمان]این یک تجربه عرفانی برای او است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Watching the sun rise over the mountain was an almost mystical experience.
[ترجمه گوگل]تماشای طلوع خورشید بر فراز کوه تجربه ای تقریباً عرفانی بود
[ترجمه ترگمان]تماشای طلوع خورشید بر فراز کوه یک تجربه عرفانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. As a clergyman's son he'd imbibed a set of mystical beliefs from the cradle.
[ترجمه گوگل]به عنوان فرزند روحانی، او مجموعه ای از باورهای عرفانی را از گهواره اشباع کرده بود
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک پسر روحانی، یک مجموعه عقاید مرموز از گهواره را خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to or derived from mysticism; spiritually powerful, supernatural; mystic, mysterious
something that is mystical involves spiritual powers and influences that most people do not understand.

پیشنهاد کاربران

ماورایی
مربوط به عالم غیب
پررمز و راز
وهمی
اسرارآمیز
راز آلود
عرفانی
رازورانه
1. روحانیِ رمزآلود و معنوی 2. عرفانی
رمزآلود

بپرس