myriad

/ˈmɪriəd//ˈmɪrɪəd/

معنی: هزارها، ده هزار، بی شمار
معانی دیگر: بسیار بسیار، فراوان، هزاران، هزارها (معمولا با: of)، (در اصل) ده هزار

جمله های نمونه

1. god created a myriad of alchemies. . .
صد هزاران کیمیا حق آفرید. . .

2. the consequences of that victory were myriad
پیامدهای آن پیروزی بسیار زیاد بودند.

3. We were plagued by a myriad tiny flies.
[ترجمه گوگل]ما گرفتار مگس های کوچک بی شماری شدیم
[ترجمه ترگمان]هزاران مگس کوچک به ستوه آمده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They offered no solution for all our myriad problems.
[ترجمه صادقی] آنها هیچ پیشنهادی را برای مشکلات بی شمار ما اریه ندادند.
|
[ترجمه گوگل]آنها هیچ راه حلی برای همه مشکلات بی شمار ما ارائه نکردند
[ترجمه ترگمان]آن ها هیچ راه حلی برای مشکلات بیشمار ما ارائه نکردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They face a myriad of problems bringing up children.
[ترجمه گوگل]آنها در تربیت فرزندان با مشکلات بی شماری روبرو هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها با هزاران مشکل بزرگ کردن کودکان مواجه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We're still studying a myriad of options.
[ترجمه صادقی] ما هنوز در حال بررسی ( راه حل ) گزینه های بسیاری هستیم.
|
[ترجمه گوگل]ما هنوز در حال مطالعه گزینه های بی شماری هستیم
[ترجمه ترگمان]ما هنوز هزاران گزینه را بررسی می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Designs are available in a myriad of colours.
[ترجمه گوگل]طرح ها در رنگ های بی شمار موجود است
[ترجمه ترگمان]طرح هایی در هزاران رنگ موجود هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Myriad receptions and reunions could not disguise the bleak prospects for job hunters.
[ترجمه گوگل]تعداد بی‌شماری پذیرایی‌ها و گردهمایی‌ها نمی‌توانست چشم‌انداز تیره‌ای را برای شکارچیان کار پنهان کند
[ترجمه ترگمان]پذیرایی از مجلس و تجدید دیدار نمی تواند چشم اندازه ای تاریک جویندگان کار را پنهان کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Myriad festivals, theatrical productions, musical concerts and sports events are scheduled year-round.
[ترجمه گوگل]فستیوال های بی شمار، تولیدات تئاتری، کنسرت های موسیقی و رویدادهای ورزشی در طول سال برنامه ریزی شده است
[ترجمه ترگمان]جشنواره های تئاتر، تولیدات نمایشی، کنسرت های موسیقی و رویداده ای ورزشی در تمام طول سال برنامه ریزی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Gamers freely download them from myriad sites.
[ترجمه گوگل]گیمرها به صورت رایگان آنها را از سایت های بی شمار دانلود می کنند
[ترجمه ترگمان]Gamers بطور رایگان آن ها را از هزاران مکان دانلود می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Simply for completing the sequence ahead of schedule, Myriad received a $ 3 million bonus.
[ترجمه گوگل]به سادگی برای تکمیل سکانس قبل از برنامه، Myriad یک جایزه 3 میلیون دلاری دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]برای تکمیل توالی پیش از زمانبندی، Myriad ۳ میلیون دلار پاداش دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You must meditate on the myriad symbolic interpretations.
[ترجمه گوگل]شما باید روی تفاسیر نمادین بی شماری تعمق کنید
[ترجمه ترگمان]شما باید روی هزاران تفسیر نمادین تمرکز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In fact, tea-tree, with its myriad of uses, proved to be the most helpful.
[ترجمه گوگل]در واقع، درخت چای، با کاربردهای بی‌شماری که داشت، مفیدترین بود
[ترجمه ترگمان]در واقع، درخت چای با هزاران کاربرد آن، بسیار مفید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Armour is beautifully made from a myriad of tiny metal scales making it lightweight and very flexible but stronger than steel.
[ترجمه گوگل]زره به زیبایی از تعداد بی شماری از مقیاس های فلزی ریز ساخته شده است که آن را سبک وزن و بسیار انعطاف پذیر می کند اما از فولاد قوی تر است
[ترجمه ترگمان]آرمر به زیبایی از هزاران مقیاس کوچک فلزی ساخته شده است که آن را سبک و انعطاف پذیر اما قوی تر از فولاد می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Easily Accessible: The centre of London with myriad attractions is only twenty minutes away.
[ترجمه گوگل]دسترسی آسان: مرکز لندن با جاذبه های بی شمار تنها بیست دقیقه با شما فاصله دارد
[ترجمه ترگمان]به راحتی در دسترس: مرکز لندن با جاذبه های بی شمار تنها بیست دقیقه فاصله دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. And he was fed the information from myriad channels, to be dispensed with the holy water on Sundays.
[ترجمه گوگل]و اطلاعات از کانال های بی شماری به او داده شد تا در روزهای یکشنبه از آب مقدس صرف شود
[ترجمه ترگمان]و این اطلاعات را از طریق کانال های بی شماری تغذیه می کرد که روزه ای یکشنبه در آب مقدس dispensed
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هزارها (اسم)
myriad

ده هزار (اسم)
myriad

بی شمار (صفت)
numerous, astronomic, astronomical, countless, myriad, innumerable, multitudinous, uncounted, populous, incomputable, umpteenth, umpteen, measureless, unnumbered

تخصصی

[ریاضیات] پیشوندی به معنی ده هزار

انگلیسی به انگلیسی

• great number of persons or things, many, a lot, composed of a countless number of items
a myriad of people or things is a very large number of them; a literary word. quantifier here but can also be used as an adjective. e.g. ...myriad pots of paint.

پیشنهاد کاربران

متنوع، گوناگون
هزارها ، بیشمار
We have a myriad of ways to reach our goal
ما هزاران روش برای رسیدن به هدفمان داریم
countless, numerous
بیشمار
بینهایت، بی شمار
در حالت اسم:
a countless or extremely great number. تعداد بی شماری یا بسیار زیاد.
"networks connecting a myriad of computers""شبکه هایی که چندین کامپیوتر را متصل می کنند"
( chiefly in classical history ) a unit of ten thousand. ( عمدتا در تاریخ کلاسیک ) یک واحد از ده هزار است.
...
[مشاهده متن کامل]

در حالت صفت:
countless or extremely great in number. تعداد بی شماری یا بسیار زیاد در تعداد
"the myriad lights of the city"
"چراغ های بی شمار شهر"
synonyms: innumerable, countless, infinite, numberless, unlimited, untold, limitless, unnumbered, immeasurable, multitudinous, numerous, manifold, multiple, legion, several, many, various, sundry, diverse, multifarious; literarydivers; rareinnumerous, unnumberable
"the myriad lights of the city"
having countless or very many elements or aspects.
"the myriad political scene"

a countless or extremely great number.
تعداد بی شماری یا بسیار زیاد.
"networks connecting a myriad of computers" "شبکه هایی که چندین کامپیوتر را متصل می کنند

بپرس