myopathy


(پزشکی) بیماری عضلانی، مایچه آسیب، ناخوشی ماهیچه

جمله های نمونه

1. Critical illness polyneuropathy (CFP) and critical illness myopathy (CIM) are frequently found in critical ill patients and may cause muscle weakness and even respiratory failure.
[ترجمه گوگل]پلی نوروپاتی بیماری بحرانی (CFP) و میوپاتی بیماری بحرانی (CIM) اغلب در بیماران بدحال دیده می شود و ممکن است باعث ضعف عضلانی و حتی نارسایی تنفسی شود
[ترجمه ترگمان]بیماری بحرانی (CFP)و بیماری بحرانی myopathy (CIM)اغلب در بیماران بحرانی بحرانی یافت می شوند و ممکن است باعث ضعف عضلانی و حتی شکست تنفسی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. However, chronic myopathy may persist after prolonged treatment with high doses of corticosteroids.
[ترجمه گوگل]با این حال، میوپاتی مزمن ممکن است پس از درمان طولانی مدت با دوزهای بالای کورتیکواستروئیدها باقی بماند
[ترجمه ترگمان]با این حال، myopathy مزمن ممکن است بعد از درمان طولانی مدت با دوزهای بالای corticosteroids باقی بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In pure mitochondrial myopathy and CPEO group, none had the 5 point mutations.
[ترجمه گوگل]در گروه میوپاتی میتوکندری خالص و CPEO هیچ جهش 5 نقطه ای نداشت
[ترجمه ترگمان]در myopathy خالص میتوکندری و گروه CPEO هیچ یک جهش ۵ نقطه ای نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Lipid storage myopathy is one kind of autosomal recessive inherited disease with lipid abnormally sludging in the muscle cell.
[ترجمه گوگل]میوپاتی ذخیره چربی یکی از انواع بیماری ارثی اتوزومال مغلوب با لجن غیرطبیعی لیپید در سلول عضلانی است
[ترجمه ترگمان]myopathy Lipid نوعی از بیماری های ارثی مغلوب اتوزومال با چربی غیر عادی چربی در سلول ماهیچه ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Dancing Dobermann disease is a type of myopathy that primarily affects the gastrocnemius muscle in Dobermanns.
[ترجمه گوگل]بیماری رقص دوبرمن نوعی میوپاتی است که عمدتاً بر عضله گاستروکنمیوس در دوبرمن تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]بیماری Dobermann گونه ای از myopathy است که در ابتدا بر عضله gastrocnemius در Dobermanns اثر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Very rarely, this myopathy leads to muscle breakdown and fatal kidney failure.
[ترجمه گوگل]به ندرت، این میوپاتی منجر به شکست عضلانی و نارسایی کشنده کلیه می شود
[ترجمه ترگمان]این myopathy به ندرت به شکست عضلانی و نارسایی کلیوی منجر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Patients with myopathy generally have muscle pain, tenderness or weakness, and an elevation of a muscle enzyme in the blood (creatine kinase).
[ترجمه گوگل]بیماران مبتلا به میوپاتی به طور کلی درد، حساسیت یا ضعف عضلانی و افزایش آنزیم عضلانی در خون (کراتین کیناز) دارند
[ترجمه ترگمان]بیماران مبتلا به myopathy عموما دارای درد، مهربانی یا ضعف، و ارتقا آنزیم ماهیچه در خون هستند (کیناز kinase)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Myotubular myopathy ( XLMTM ) is a usually very severe congenital myopathy associated with major hypotonia at birth.
[ترجمه گوگل]میوپاتی میوتوبولار (XLMTM) یک میوپاتی مادرزادی معمولاً بسیار شدید است که با هیپوتونی عمده در بدو تولد همراه است
[ترجمه ترگمان]Myotubular myopathy (XLMTM)معمولا myopathy مادرزادی very با hypotonia بزرگ در زمان تولد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The most serious form of myopathy is called rhabdomyolysis.
[ترجمه گوگل]جدی ترین شکل میوپاتی رابدومیولیز می نامند
[ترجمه ترگمان]جدی ترین شکل of rhabdomyolysis نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Critical illness polyneuropathy and myopathy refers to severe muscle weakness and atrophy in patients with critical illness, such as sepsis or multiple organ failure.
[ترجمه گوگل]پلی نوروپاتی و میوپاتی بیماری بحرانی به ضعف شدید عضلانی و آتروفی در بیماران مبتلا به بیماری بحرانی، مانند سپسیس یا نارسایی چند عضو اشاره دارد
[ترجمه ترگمان]بیماری بحرانی polyneuropathy و myopathy به ضعف عضلانی شدید و لاغر شدن در بیماران مبتلا به بیماری های بحرانی مانند sepsis و یا اختلال چند گانه بدن اشاره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Steroid myopathy may be reversible with a reduction of dose or discontinuation of the steroid.
[ترجمه گوگل]میوپاتی استروئیدی ممکن است با کاهش دوز یا قطع مصرف استروئید برگشت پذیر باشد
[ترجمه ترگمان]steroid myopathy ممکن است reversible با کاهش دوز یا discontinuation of باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Conclusions Adult form nemaline myopathy is clinically nonspecific.
[ترجمه گوگل]ConclusionsAdult شکل میوپاتی nemaline از نظر بالینی غیر اختصاصی است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری شکل بزرگسالی nemaline myopathy از لحاظ بالینی غیر اختصاصی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A rare but serious form of myopathy, called rhabdomyolysis, can damage the kidneys and lead to potentially fatal kidney failure.
[ترجمه گوگل]یک نوع نادر اما جدی میوپاتی، به نام رابدومیولیز، می تواند به کلیه ها آسیب برساند و منجر به نارسایی بالقوه کشنده کلیه شود
[ترجمه ترگمان]یک شکل نادر اما جدی به نام rhabdomyolysis می تواند به کلیه ها آسیب بزند و منجر به نارسایی کلیوی بالقوه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In these patients, steroid - induced myopathy may lead to additional morbidity.
[ترجمه گوگل]در این بیماران، میوپاتی ناشی از استروئید ممکن است منجر به عوارض اضافی شود
[ترجمه ترگمان]در این بیماران، - steroid ممکن است منجر به morbidity بیشتر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Also, scintigraphy may not differentiate clearly between neuropathy and myopathy.
[ترجمه گوگل]همچنین، سینتی گرافی ممکن است به وضوح بین نوروپاتی و میوپاتی تمایز قائل نشود
[ترجمه ترگمان]هم چنین، ممکن است بین ناخوشی ناخوشی و myopathy تمایز قایل نشود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• disease of the muscle (pathology)

پیشنهاد کاربران

myopathy ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: ماهیچه آسیب
تعریف: هرگونه آسیب یا بیماری ماهیچه
هر نوع بیماری مربوط به ماهیچه
ضعف عضلانی

بپرس