myoglobin


(زیست شناسی) مایچه رنگیزه (آهن ماهیچه که شبیه به هموگلوبین است)، پروتئینی محتوی اهن قرمز در عضله شبیه هموگلوبین

جمله های نمونه

1. Myoglobin, a protein similar to haemoglobin in red blood cells, acts as a store for oxygen within the muscle fibres.
[ترجمه گوگل]میوگلوبین، پروتئینی مشابه هموگلوبین در گلبول های قرمز خون، به عنوان ذخیره ای برای اکسیژن در فیبرهای عضلانی عمل می کند
[ترجمه ترگمان]myoglobin، پروتیینی شبیه به هموگلوبین در سلول های خونی قرمز، به عنوان یک انبار برای اکسیژن در بافت های ماهیچه عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This nematode haemoglobin is chemically similar to myoglobin and has the highest affinity for oxygen of any known animal haemoglobin.
[ترجمه گوگل]این هموگلوبین نماتد از نظر شیمیایی شبیه به میوگلوبین است و در بین هموگلوبین های حیوانی شناخته شده بیشترین تمایل را برای اکسیژن دارد
[ترجمه ترگمان]این haemoglobin nematode به طور شیمیایی شبیه به myoglobin است و بالاترین نزدیکی به اکسیژن موجود در هر یک از هموگلوبین known را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Whale muscles contain large amounts of myoglobin, a protein that pulls oxygen from the blood.
[ترجمه گوگل]ماهیچه‌های نهنگ حاوی مقادیر زیادی میوگلوبین هستند، پروتئینی که اکسیژن را از خون می‌کشد
[ترجمه ترگمان]ماهیچه های وال شامل مقادیر زیادی of هستند که یک پروتئین است که اکسیژن را از خون می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Myoglobin is a red, oxygen - binding protein found in muscles.
[ترجمه گوگل]میوگلوبین یک پروتئین قرمز رنگ و متصل به اکسیژن است که در ماهیچه ها یافت می شود
[ترجمه ترگمان]myoglobin یک پروتیین متصل به اکسیژن است که در ماهیچه ها یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Further studies show that myoglobin, which is an in vivo biomolecule, is able to accelerate the scavenging of H2O2 by NADH notably due to its peroxidatic activity.
[ترجمه گوگل]مطالعات بیشتر نشان می‌دهد که میوگلوبین، که یک مولکول زیستی in vivo است، به‌ویژه به دلیل فعالیت پراکسیداتیک، قادر به تسریع حذف H2O2 توسط NADH است
[ترجمه ترگمان]مطالعات بیشتر نشان می دهد که myoglobin، که یک an in vivo است، قادر است که به خاطر فعالیت to، به تقسیم scavenging H [ ۲ ] O [ ۲ ] O [ ۲ ] O [ ۲ ] O [ ۲ ] O [ ۲ ] O [ ۲ ] O [ ۲ ] O [ ۲ ] O [ ۲ ] O [ ۲ ] O [ ۲ ] O [ ۲ ] O [ ۲ ] O [ ۲ ] O [ ۲ ] O [ ۲ ]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Comparision with known myoglobin from other Carnivora animals was made.
[ترجمه گوگل]مقایسه با میوگلوبین شناخته شده از سایر حیوانات Carnivora انجام شد
[ترجمه ترگمان]comparision با myoglobin شناخته شده از دیگر حیوانات خانگی ساخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nitrosylmyoglobin is formed by the reaction of myoglobin with nitric oxide generated from nitrite.
[ترجمه گوگل]نیتروزیل میوگلوبین از واکنش میوگلوبین با اکسید نیتریک تولید شده از نیتریت تشکیل می شود
[ترجمه ترگمان]Nitrosylmyoglobin بوسیله واکنش of با نیتریک اکسید تولید شده از نیتریت، شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Myoglobin is a cytoplasmic, single chain polypeptide of 153 acids and contains a single haem group.
[ترجمه گوگل]میوگلوبین یک پلی پپتید سیتوپلاسمی تک زنجیره ای متشکل از 153 اسید است و شامل یک گروه هم منفرد است
[ترجمه ترگمان]myoglobin یک اسیده ای آمینه، اسیده ای آمینه و اسیده ای آمینه ۱۵۳ است که شامل یک گروه haem است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. With porcine myoglobin genomic DNA fragment cloned in a cosmid as probe, the chromosome location of this gene was determined by fluorescent in situ hybridization (FISH).
[ترجمه گوگل]با کلون قطعه DNA ژنومی میوگلوبین خوک در یک کیهان به عنوان کاوشگر، مکان کروموزوم این ژن توسط هیبریداسیون درجا فلورسنت (FISH) تعیین شد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از قطعه DNA ژنومی genomic myoglobin در a به عنوان کاوشگر، محل کروموزوم این ژن به وسیله fluorescent در hybridization محل (ماهی)تعیین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Myocardial troponin T or I and myoglobin are the reliable marker for diagnosis of myocardial necrosis.
[ترجمه گوگل]تروپونین T یا I و میوگلوبین میوکارد نشانگر قابل اعتماد برای تشخیص نکروز میوکارد هستند
[ترجمه ترگمان]myocardial troponin T یا I و myoglobin نشانگر اطمینان تشخیصی برای تشخیص نکروز تومور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Oxymyoglobin was partly oxidated into the met - myoglobin in the process of the ammonium sulfate salting - out.
[ترجمه گوگل]اکسی‌میوگلوبین در فرآیند نمک‌زدایی سولفات آمونیوم تا حدی به داخل مت - میوگلوبین اکسید شد
[ترجمه ترگمان]Oxymyoglobin تا حدودی به the met در روند نمک زدن سولفات آمونیوم تبدیل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective To explore the specificity of myoglobin ( Mb ) in the postmortem diagnosis of early myocardial infarction.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی ویژگی میوگلوبین (Mb) در تشخیص پس از مرگ سکته قلبی اولیه
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی ویژگی of (Mb)در تشخیص پس از قتل اولیه myocardial اولیه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This regimen is continued until myoglobin has disappeared from the urine, usually by the third day.
[ترجمه گوگل]این رژیم تا زمانی که میوگلوبین از ادرار ناپدید شود، معمولا تا روز سوم ادامه می یابد
[ترجمه ترگمان]این رژیم تا زمانی که myoglobin از ادرار ناپدید شده است، معمولا تا روز سوم ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. However, MyoD myosin, myoglobin, S 100, desmin, CK, EMA, CD 68 and CD 117 were negative.
[ترجمه گوگل]با این حال، میوزین MyoD، میوگلوبین، S 100، دسمین، CK، EMA، CD 68 و CD 117 منفی بودند
[ترجمه ترگمان]با این حال، MyoD myosin، myoglobin، S ۱۰۰، desmin، CK، EMA، CD ۶۸ و سی دی ۱۱۷ منفی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[صنایع غذایی] میوگلوبین : پروتئین آهن دار موجود در عضله که وظیفه انتقال اکسیژن را برعهده دارد

انگلیسی به انگلیسی

• (biochemistry) hemoglobin found in the muscles (also myohemoglobin)

پیشنهاد کاربران

ماهیچه رنگیزه ( ا ) : پروتئین خونی که اکسیژن را از خونرنگیزه دریافت و آن را تا زمان نیاز در بافت ها ذخیره می کند.

بپرس