myeloid


معنی: وابسته بمغز استخوان، مانند مغز استخوان
معانی دیگر: (زیست شناسی)، وابسته به یا همانند مغز استخوان، مغز استخوانی، مخی، مخ مانند

جمله های نمونه

1. The topic was acute myeloid leukemia, the deadliest form of leukemia.
[ترجمه گوگل]موضوع لوسمی میلوئید حاد، کشنده ترین شکل لوسمی بود
[ترجمه ترگمان]این موضوع myeloid myeloid حاد، مرگبارترین شکل سرطان خون بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Two of the children with acute myeloid leukaemia, and both of the children with undifferentiated leukaemia, had Down's syndrome.
[ترجمه گوگل]دو نفر از کودکان مبتلا به لوسمی میلوئید حاد، و هر دو کودک مبتلا به لوسمی تمایز نیافته، سندرم داون داشتند
[ترجمه ترگمان]دو نفر از کودکان مبتلا به سرطان myeloid حاد، و هر دو کودکان مبتلا به سرطان تمایز نیافته، مبتلا به سندرم دان بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Alana was diagnosed April 5 with acute myeloid leukemia, type M- a particularly virulent form of cancer.
[ترجمه گوگل]آلانا در 5 آوریل مبتلا به لوسمی حاد میلوئیدی، نوع M- یک نوع خاص سرطانی بود
[ترجمه ترگمان]Alana در ۵ آوریل مبتلا به leukemia myeloid حاد، نوع M - به ویژه نوعی سرطان بدخیم تشخیص داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective:To investigate MR manifestation of lumbar myeloid inverse conversion and differential diagnosis of common pathogeny.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تظاهرات MR تبدیل معکوس میلوئید کمری و تشخیص افتراقی پاتوژن رایج
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی جلوه MR از تبدیل معکوس lumbar و تشخیص افتراقی of مشترک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Unfortunately, Raphael was soon diagnosed with Acute Myeloid Leukemia ( AML M 7 ) .
[ترجمه گوگل]متأسفانه، رافائل به زودی مبتلا به لوسمی میلوئید حاد (AML M 7) تشخیص داده شد
[ترجمه ترگمان]متاسفانه رافائل به زودی با myeloid حاد myeloid (AML)تشخیص داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Methods: Induction regiment of acute myeloid leukemia ( AML ) consisted of mitoxantrone and cytosine arabinoside ( Ara C ).
[ترجمه گوگل]روش کار: هنگ القای لوسمی میلوئید حاد (AML) شامل میتوکسانترون و سیتوزین آرابینوساید (Ara C) بود
[ترجمه ترگمان]روش ها: هنگ Induction of حاد leukemia (AML)متشکل از میتوکسانترون و cytosine arabinoside (Ara C)بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It has been reported in association with acute myeloid leukemia, myeloproliferative disorders, and myelodysplasia in blast transformation, as well as in patients with no known hematological disorders.
[ترجمه گوگل]ارتباط آن با لوسمی میلوئید حاد، اختلالات میلوپرولیفراتیو، و میلودیسپلازی در دگرگونی بلاست، و همچنین در بیمارانی که هیچ اختلال خونی شناخته شده ای ندارند، گزارش شده است
[ترجمه ترگمان]این بیماری در ارتباط با leukemia myeloid حاد، اختلالات myeloproliferative و اختلال در تبدیل انفجار و نیز در بیماران با اختلالات ژنتیکی شناخته شده گزارش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Acute myeloid leukemia ( AML ) is a clonal and heterogeneous disease characterized by a myriad of genetic defects.
[ترجمه گوگل]لوسمی حاد میلوئیدی (AML) یک بیماری کلونال و ناهمگن است که با تعداد زیادی نقص ژنتیکی مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]leukemia myeloid حاد (AML)یک بیماری clonal و ناهمگن است که با هزاران نقص ژنتیکی مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The majority of mice were seen to have myeloid proliferative disease, a precursor to CML.
[ترجمه گوگل]اکثر موش‌ها مبتلا به بیماری تکثیری میلوئیدی، پیش‌ساز CML بودند
[ترجمه ترگمان]بیشتر موش ها این بیماری proliferative myeloid، precursor to CML را داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Immunophenotyping showed that BAL patients with myeloid, B Department of expression were found.
[ترجمه گوگل]ایمونوفنوتایپینگ نشان داد که بیماران BAL با بخش بیان میلوئید، B یافت شدند
[ترجمه ترگمان]immunophenotyping نشان داد که bal بیمار با myeloid، گروه B از حالت B پیدا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To investigate MR manifestation of lumbar myeloid inverse conversion and differential diagnosis of common pathogeny.
[ترجمه گوگل]بررسی تظاهرات MR تبدیل معکوس میلوئید کمری و تشخیص افتراقی پاتوژن رایج
[ترجمه ترگمان]بررسی MR از ظهور معکوس lumbar lumbar و تشخیص افتراقی of مشترک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. ALV-J most causes myeloid leukosis, while other exogenous ALVs mainly induce lymphoid leukosis.
[ترجمه گوگل]ALV-J بیشتر باعث ایجاد لوکوز میلوئیدی می شود، در حالی که سایر ALV های اگزوژن عمدتاً لوکوز لنفوئیدی را القا می کنند
[ترجمه ترگمان]ALV - J بیش ترین دلیل myeloid leukosis را دارد، در حالی که سایر ALVs بیرونی اساسا \"lymphoid leukosis\" را القا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When Sha'Ri Eggum was diagnosed with acute myeloid leukemia, doctors told her that only a bone marrow transplant from a blood relative could save her life.
[ترجمه گوگل]هنگامی که Sha'Ri Eggum مبتلا به لوسمی حاد میلوئیدی تشخیص داده شد، پزشکان به او گفتند که تنها پیوند مغز استخوان از یک خویشاوند خونی می تواند جان او را نجات دهد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که شا Ri مبتلا به سرطان myeloid حاد تشخیص داده شد، پزشکان به او گفتند که تنها پیوند مغز استخوان از یک خویشاوند خونی می تواند جان خود را نجات دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Joanne, a fashion designer, was diagnosed with acute myeloid leukaemia ( AML ) three years ago.
[ترجمه گوگل]جوآن، طراح مد، سه سال پیش به لوسمی میلوئید حاد (AML) مبتلا شد
[ترجمه ترگمان]جوآن، یک طراح مد، با myeloid myeloid acute (AML)سه سال پیش تشخیص داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Clinical mainly for the treatment of acute myeloid leukemia.
[ترجمه گوگل]بالینی عمدتا برای درمان لوسمی میلوئید حاد
[ترجمه ترگمان]بالینی عمدتا برای درمان of myeloid حاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وابسته به مغز استخوان (صفت)
myeloid

مانند مغز استخوان (صفت)
myeloid

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to the spinal cord; pertaining to marrow, resembling marrow (anatomy)

پیشنهاد کاربران

( صفت ) : 1. مغز استخوانی: مربوط به مغز استخوان یا تولید شده توسط مغز استخوان 2. نخاعی: مربوط به نخاع
[پزشکی] میلوئید، مغز استخوانی: شبیه ( یامربوط ) به مغزاستخوان
بافت مغز قرمز استخوان

بپرس