1. Acute myelogenous leukemia is a series of diseases involving the white blood cells.
[ترجمه گوگل]لوسمی میلوژن حاد مجموعه ای از بیماری ها است که گلبول های سفید را درگیر می کند
[ترجمه ترگمان]leukemia حاد myelogenous یک سری بیماری ها است که شامل سلول های سفید خون نیز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]leukemia حاد myelogenous یک سری بیماری ها است که شامل سلول های سفید خون نیز می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Acute lymphocytic leukemia and acute myelogenous leukemia are each composed of blast cells, known as lymphoblasts or myeloblasts.
[ترجمه گوگل]لوسمی لنفوسیتی حاد و لوسمی میلوژن حاد هر کدام از سلول های بلاست که به عنوان لنفوبلاست یا میلوبلاست شناخته می شوند تشکیل شده اند
[ترجمه ترگمان]سرطان خون حاد lymphocytic حاد و leukemia مزمن myelogenous هر یک از سلول های blast هستند که به نام lymphoblasts یا myeloblasts شناخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سرطان خون حاد lymphocytic حاد و leukemia مزمن myelogenous هر یک از سلول های blast هستند که به نام lymphoblasts یا myeloblasts شناخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. In acute myelogenous leukemia (AML) and acute lymphocytic leukemia (ALL), the original acute leukemia cell goes on to form about a trillion more leukemia cells.
[ترجمه گوگل]در لوسمی حاد میلوژن (AML) و لوسمی لنفوسیتی حاد (ALL)، سلول لوسمی حاد اولیه حدود یک تریلیون سلول لوسمی دیگر را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]در مغز استخوان myelogenous حاد (AML)و leukemia مزمن lymphocytic خون (ALL)، سلول اصلی سرطان خون در حدود یک تریلیون سلول سرطان خون رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در مغز استخوان myelogenous حاد (AML)و leukemia مزمن lymphocytic خون (ALL)، سلول اصلی سرطان خون در حدود یک تریلیون سلول سرطان خون رشد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He was diagnosed in 2003 with acute myelogenous leukemia.
[ترجمه گوگل]او در سال 2003 به لوسمی میلوژن حاد مبتلا شد
[ترجمه ترگمان]او در سال ۲۰۰۳ مبتلا به سرطان خون مزمن تشخیص داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او در سال ۲۰۰۳ مبتلا به سرطان خون مزمن تشخیص داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Acute myelogenous leukemia (AML) is a cancer of the blood and bone marrow — the spongy tissue inside bones where blood cells are made.
[ترجمه گوگل]لوسمی حاد میلوژن (AML) یک سرطان خون و مغز استخوان - بافت اسفنجی داخل استخوان ها است که در آن سلول های خونی ساخته می شوند
[ترجمه ترگمان]سرطان خون حاد مبتلا به سرطان خون و مغز استخوان است - بافت اسفنجی درون استخوان که در آن سلول های خونی ایجاد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سرطان خون حاد مبتلا به سرطان خون و مغز استخوان است - بافت اسفنجی درون استخوان که در آن سلول های خونی ایجاد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. In chronic myelogenous leukemia, the target of these drugs is the protein produced by the BCR-ABL gene — tyrosine kinase.
[ترجمه گوگل]در لوسمی میلوژن مزمن، هدف این داروها پروتئین تولید شده توسط ژن BCR-ABL - تیروزین کیناز است
[ترجمه ترگمان]در leukemia مزمن myelogenous، هدف این داروها، پروتیین تولید شده توسط کیناز BCR - ABL - است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در leukemia مزمن myelogenous، هدف این داروها، پروتیین تولید شده توسط کیناز BCR - ABL - است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Chronic myelogenous leukemia ( CML ) is a clonal myeloproliferative disease of transformed hematopoietic progenitor cells.
[ترجمه گوگل]لوسمی میلوژن مزمن (CML) یک بیماری میلوپرولیفراتیو کلونال سلول های پیش ساز خونساز تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]سرطان خون مزمن myelogenous (CML)بیماری باروری غیرجنسی سلول های بنیادی خونساز transformed است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سرطان خون مزمن myelogenous (CML)بیماری باروری غیرجنسی سلول های بنیادی خونساز transformed است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. "Acute lymphocytic leukemia" and "acute myelogenous leukemia" are each composed of young cells, known as "lymphoblasts" or "myeloblasts. " These cells are sometimes called "blasts.
[ترجمه گوگل]"لوسمی لنفوسیتی حاد" و "لوسمی میلوژن حاد" هر کدام از سلول های جوانی تشکیل شده اند که به "لنفوبلاست" یا "میلوبلاست" معروف هستند این سلول ها گاهی اوقات "بلاست" نامیده می شوند
[ترجمه ترگمان]\"سرطان خون حاد\" و \"سرطان خون myelogenous حاد\" هر یک از سلول های جوان که به \"lymphoblasts\" یا \"myeloblasts\" معروفند، تشکیل شده است این سلول ها گاهی اوقات \"انفجار\" نامیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]\"سرطان خون حاد\" و \"سرطان خون myelogenous حاد\" هر یک از سلول های جوان که به \"lymphoblasts\" یا \"myeloblasts\" معروفند، تشکیل شده است این سلول ها گاهی اوقات \"انفجار\" نامیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Chronic lymphocytic leukemia and chronic myelogenous leukemia usually progress slowly compared to acute leukemias.
[ترجمه گوگل]لوسمی لنفوسیتی مزمن و لوسمی میلوژن مزمن معمولاً در مقایسه با لوسمیهای حاد به کندی پیشرفت میکنند
[ترجمه ترگمان]سرطان خون مزمن و خون مزمن myelogenous مزمن معمولا در مقایسه با leukemias حاد به کندی پیشرفت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سرطان خون مزمن و خون مزمن myelogenous مزمن معمولا در مقایسه با leukemias حاد به کندی پیشرفت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. "Acute lymphocytic leukemia" and "acute myelogenous leukemia" are each composed of young cells, known as "lymphoblasts" or "myeloblasts.
[ترجمه گوگل]"لوسمی لنفوسیتی حاد" و "لوسمی میلوژن حاد" هر کدام از سلول های جوانی تشکیل شده اند که به "لنفوبلاست ها" یا "میلوبلاست ها" معروف هستند
[ترجمه ترگمان]\"سرطان خون حاد\" و \"leukemia مزمن myelogenous\" هر یک از سلول های جوان به نام \"lymphoblasts\" یا \"myeloblasts\" تشکیل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]\"سرطان خون حاد\" و \"leukemia مزمن myelogenous\" هر یک از سلول های جوان به نام \"lymphoblasts\" یا \"myeloblasts\" تشکیل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. "Chronic" leukemias have few or no blast cells. "Chronic lymphocytic leukemia" and "chronic myelogenous leukemia" usually progress slowly compared to acute leukemias.
[ترجمه گوگل]لوسمی های "مزمن" سلول های بلاست کمی دارند یا اصلا سلول های بلاست ندارند "لوسمی لنفوسیتی مزمن" و "لوسمی میلوژن مزمن" معمولا در مقایسه با لوسمی های حاد به کندی پیشرفت می کنند
[ترجمه ترگمان]\"مزمن\" مبتلا به سرطان خون مزمن \"و\" سرطان خون مزمن \" معمولا در مقایسه با leukemias حاد به کندی پیشرفت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]\"مزمن\" مبتلا به سرطان خون مزمن \"و\" سرطان خون مزمن \" معمولا در مقایسه با leukemias حاد به کندی پیشرفت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. DNA repair enzyme inhibitors, which are derived from toxins found in certain plants, can cause acute myelogenous leukemia and myelodysplastic syndromes.
[ترجمه گوگل]مهارکننده های آنزیم ترمیم DNA، که از سموم موجود در گیاهان خاص به دست می آیند، می توانند باعث لوسمی حاد میلوژن و سندرم های میلودیسپلاستیک شوند
[ترجمه ترگمان]مهار کننده های آنزیم ترمیم DNA، که از سموم یافت شده در گیاهان خاص مشتق می شوند، می توانند منجر به leukemia حاد myelogenous و سندروم myelodysplastic شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مهار کننده های آنزیم ترمیم DNA، که از سموم یافت شده در گیاهان خاص مشتق می شوند، می توانند منجر به leukemia حاد myelogenous و سندروم myelodysplastic شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Objective To determine the distribution of reticulin fibre and megakaryocyte in bone marrow biopsy(Trephine biopsy)of chronic myelogenous leukemia (CML).
[ترجمه گوگل]هدف: تعیین توزیع فیبر رتیکولین و مگاکاریوسیت در بیوپسی مغز استخوان (بیوپسی ترفین) لوسمی میلوژن مزمن (CML)
[ترجمه ترگمان]هدف مشخص کردن توزیع فیبر reticulin و megakaryocyte در بافت مغز استخوان (Trephine biopsy)از leukemia مزمن myelogenous (CML)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هدف مشخص کردن توزیع فیبر reticulin و megakaryocyte در بافت مغز استخوان (Trephine biopsy)از leukemia مزمن myelogenous (CML)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In an embodiment of the fourth aspect, the malignancy is myelogenous leukemia.
[ترجمه گوگل]در تجسمی از جنبه چهارم، بدخیمی لوسمی میلوژن است
[ترجمه ترگمان]در تجسمی از جنبه چهارم، the به سرطان خون myelogenous
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در تجسمی از جنبه چهارم، the به سرطان خون myelogenous
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید