mutism

/ˈmjuːtɪzəm//ˈmjuːtɪzm/

لال بودن، لالی، گنگی، خموشی

جمله های نمونه

1. The clinical manifestations were mainly dementia, mutism, urinary or fecal incontinence, and gait disturbance.
[ترجمه گوگل]تظاهرات بالینی عمدتاً زوال عقل، لالی، بی اختیاری ادرار یا مدفوع و اختلال در راه رفتن بود
[ترجمه ترگمان]علایم بالینی عمدتا دچار زوال عقل، mutism، ادرار یا مدفوع هستند و باعث اختلال در راه رفتن می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Objective To investigate the diagnoses and therapy akinetic mutism ( AM ) after brain trauma.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تشخیص ها و درمان mutism akinetic (AM) پس از ضربه مغزی
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق درباره تشخیص ها و درمان akinetic mutism (AM)پس از آسیب مغزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Rusults All 8 cases of mutism syndrome possessed a giant tumor in the cerebellar vermis, of 6 tumors invaded the fourth ventricle. All were complicated by other neurological deficits.
[ترجمه گوگل]Rusults همه 8 مورد سندرم لالی دارای یک تومور غول پیکر در ورمیس مخچه بودند، از 6 تومور به بطن چهارم حمله کردند همه با سایر نقایص عصبی پیچیده بودند
[ترجمه ترگمان]Rusults تمام ۸ مورد سندروم mutism یک تومور بزرگ در ناحیه cerebellar vermis از ۶ تومور که به بطن چهارم حمله کردند را در خود داشت همه اینها با سایر کمبود عصبی پیچیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective To evaluate the relationship between the cerebellar mutism and risk factors.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی رابطه بین لالی مخچه و عوامل خطر
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی رابطه بین فاکتورهای ریسک و عوامل خطر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The fact that some individuals descend into akinetic mutism whereas others do not just highlights the importance of making a choice.
[ترجمه گوگل]این واقعیت که برخی از افراد دچار لالی غیراخلاقی می شوند در حالی که برخی دیگر فقط اهمیت انتخاب را برجسته نمی کند
[ترجمه ترگمان]این حقیقت که برخی افراد به akinetic mutism می آیند در حالی که برخی دیگر تنها اهمیت انتخاب یک انتخاب را نشان نمی دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Methods 7 cases of postoperative mutism after craniotomy were analyzed retrospectively.
[ترجمه گوگل]Methods7 مورد لالی پس از عمل پس از کرانیوتومی به صورت گذشته نگر مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]روش های ۷ مورد of mutism پس از آنالیز craniotomy مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Before people started playing with Predictors, akinetic mutism was very rare, a result of damage to the anterior cingulate region of the brain.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه مردم شروع به بازی با Predictors کنند، mutism akinetic بسیار نادر بود که در نتیجه آسیب به ناحیه کمربندی قدامی مغز بود
[ترجمه ترگمان]پیش از شروع بازی با Predictors، akinetic mutism بسیار نادر بود که ناشی از آسیب به منطقه کمربندی قدامی مغز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A trained therapy dog named Puppy eventually broke the back of her selective mutism.
[ترجمه گوگل]یک سگ درمانی آموزش دیده به نام توله سگ سرانجام پشت لال انتخابی خود را شکست
[ترجمه ترگمان]یک سگ درمانی آموزش دیده به نام Puppy در نهایت پشت mutism انتخابی اش را شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Methods EEG was determined in 31 childen ? ? s deaf mutism.
[ترجمه گوگل]روش ها EEG در 31 کودک تعیین شد؟ ? لالی ناشنوا
[ترجمه ترگمان]نوار مغزی Methods در ۳۱ childen مشخص شد؟ لال لال؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective To investigate the mechanism, prognosis and prevention of transient mutism following cerebellar tumor surgery.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی مکانیسم، پیش آگهی و پیشگیری از لالی گذرا پس از جراحی تومور مخچه
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی مکانیسم، پیش بینی و جلوگیری از mutism گذرا پس از جراحی تومور cerebellar
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There is marked loosening of associations, which results in total failure of communication, e. g., "word salad" or mutism.
[ترجمه گوگل]کاهش قابل توجهی در ارتباطات وجود دارد که منجر به شکست کامل ارتباط می شود، مانند g, "سالاد کلمه" یا لال
[ترجمه ترگمان]شل شدن انجمن ها، که منجر به شکست کلی ارتباط می شود، وجود دارد گرم \" سالاد کلمه \"یا\" mutism \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And yet I know that, because free will is an illusion, it's all predetermined who will descend into akinetic mutism and who won't.
[ترجمه گوگل]و با این حال می‌دانم که چون اراده آزاد یک توهم است، همه از پیش تعیین شده است که چه کسی به لالی غیراخلاقی فرو خواهد رفت و چه کسی نه
[ترجمه ترگمان]و با این همه من می دانم که چون آزاد اراده یک توهم است، و همه ما به طور معین این امر را تعیین خواهیم کرد که خود را به کوری نشین تنزل خواهد داد و این کار را نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. With an extreme form of social anxiety called selective mutism, some kids and teens may be too anxious to talk at all in certain situations.
[ترجمه گوگل]با شکل شدیدی از اضطراب اجتماعی به نام لالی انتخابی، برخی از کودکان و نوجوانان ممکن است در موقعیت‌های خاص آنقدر مضطرب باشند که اصلاً صحبت کنند
[ترجمه ترگمان]با نوعی اضطراب اجتماعی به نام mutism انتخابی، برخی کودکان و نوجوانان ممکن است بیش از حد نگران باشند تا در وضعیت های خاصی صحبت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Conclusion:The cortical branches occlusion of the anterior cerebral artery may cause the symptoms of contralateral hemiplegia, mutism or apathy.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: انسداد شاخه‌های کورتیکال شریان قدامی مغز ممکن است علائم همی‌پلژی مقابل، لالی یا بی‌تفاوتی را ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: انسداد شاخه ها قشر مخ، انسداد مغزی فوقانی ممکن است باعث ایجاد علائم of hemiplegia، mutism و بی علاقگی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[روانپزشکی] موتیسم

انگلیسی به انگلیسی

• pathological refusal to speak, inability to speak (psychology)

پیشنهاد کاربران

In human development, muteness or mutism ( from Latin mutus 'silent' ) is defined as an absence of speech, with or without an ability to hear the speech of others.
ناگویایی یا لالی یا گُنگی یا خَموشی به نبود گفتار در عین بودن توانایی درک و دریابش گفتار دیگران تعریف می شود. لالی، بسته به سبب شناسی ( علت ) ، ممکن است شرایطی دائمی و همیشگی نباشد. به طور عمومی، کسی که ناگویا ( لال ) باشد شاید به یکی از چندین دلیل گوناگون ناگویا شده باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

mutism
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Muteness

بپرس