mutilation

/ˌmjuːtəˈleɪʃn̩//ˌmjuːtɪˈleɪʃn̩/

معنی: تحریف، نقص، قطع عضو، معیوب سازی
معانی دیگر: قطع عضو، تحریف

جمله های نمونه

1. Thousands suffered death or mutilation in the bomb blast.
[ترجمه گوگل]هزاران نفر در انفجار بمب جان خود را از دست دادند و یا قطع عضو شدند
[ترجمه ترگمان]هزاران نفر در انفجار بمب کشته یا زخمی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Amnesty International chronicles cases of torture and mutilation.
[ترجمه گوگل]عفو بین الملل موارد شکنجه و مثله کردن را شرح می دهد
[ترجمه ترگمان]سازمان عفو بین الملل موارد شکنجه و ضرب و جرح خود را شرح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He admitted to the murder and mutilation of between 12 and 16 young men.
[ترجمه گوگل]او به قتل و مثله کردن 12 تا 16 مرد جوان اعتراف کرد
[ترجمه ترگمان]او به قتل و ضرب و شتم بین ۱۲ تا ۱۶ مرد جوان اعتراف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Thousands suffered death or mutilation as a result of the bomb attacks.
[ترجمه گوگل]هزاران نفر در نتیجه حملات بمب‌گذاری شده کشته یا مثله شدند
[ترجمه ترگمان]در نتیجه حملات این بمب، هزاران نفر به ضرب گلوله کشته یا زخمی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But such coarse mutilation would not have fitted in with the polite way in which Perrault wished to retell his story.
[ترجمه گوگل]اما چنین مثله‌ای درشت با روش مؤدبانه‌ای که پررو می‌خواست داستانش را بازگو کند، همخوانی نداشت
[ترجمه ترگمان]اما این قطع عضو مصنوعی نمی بایست با آن روش مودبانه ای که پرو می خواست داستان خود را به نمایش بگذارد سازگار نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The fact that literal retaliation by bodily mutilation was legally allowed does not necessarily mean it was practised.
[ترجمه گوگل]این واقعیت که قصاص تحت اللفظی با قطع کردن بدن از نظر قانونی مجاز بود، لزوماً به این معنی نیست که انجام شده است
[ترجمه ترگمان]این حقیقت که اقدامات تلافی جویانه به خاطر ضرب و جرح بدنی به طور قانونی مجاز است لزوما به این معنا نیست که آن تمرین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Every nauseating action, every violation, abuse and mutilation is meticulously rendered.
[ترجمه گوگل]هر اقدام تهوع آور، هر تخلف، سوء استفاده و مثله کردن با دقت انجام می شود
[ترجمه ترگمان]هر عمل تهوع آوری، هر تخطی، تجاوز و قطع عضو، با دقت زیاد انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Not all transsexuals opt for mutilation.
[ترجمه گوگل]همه تراجنسی ها ختنه را انتخاب نمی کنند
[ترجمه ترگمان]همه تراجنس ها را به خاطر ضرب و جرح انتخاب نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The mutilation of coins occurred when a young Marine made dimes out of pennies, cutting the lip off, to use the coins in vending machines.
[ترجمه گوگل]قطع کردن سکه ها زمانی اتفاق افتاد که یک تفنگدار جوان از سکه ها سکه درست کرد و لب آن را برید تا از سکه ها در ماشین های خودکار استفاده کند
[ترجمه ترگمان]ضرب سکه زمانی روی داد که یک تفنگدار جوان ده سنتی را از pennies بیرون آورد، لب را قطع کرد تا از سکه ها در دستگاه های فروش اتوماتیک استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The mutilation of code or data caused by hardware or software failure.
[ترجمه گوگل]قطع کردن کد یا داده های ناشی از خرابی سخت افزار یا نرم افزار
[ترجمه ترگمان]قطع کردن کد و یا داده های ناشی از شکست سخت افزاری یا نرم افزاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Do you like pain? Self mutilation? Mutilation of others?
[ترجمه گوگل]آیا شما درد را دوست دارید؟ خودزنی؟ مثله کردن دیگران؟
[ترجمه ترگمان]از درد خوشت میاد؟ قطع عضو خود؟ Mutilation از دیگران؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. How do you explain mutilation s and human tortures that took place in your regime?
[ترجمه گوگل]مثله کردن و شکنجه های انسانی را که در رژیم شما اتفاق افتاد را چگونه توضیح می دهید؟
[ترجمه ترگمان]شما چطور این شکنجه و شکنجه های انسانی که در رژیم شما رخ داد را توضیح می دهید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Female genital mutilation (FGM) comprises all procedures that involve partial or total removal of the external female genitalia, or other injury to the female genital organs for non-medical reasons.
[ترجمه گوگل]ختنه زنان (FGM) شامل تمام اقداماتی است که شامل برداشتن جزئی یا کامل اندام تناسلی خارجی زن یا آسیب های دیگر به اندام تناسلی زنان به دلایل غیر پزشکی می شود
[ترجمه ترگمان]ختنه زنان (FGM)شامل تمام رویه هایی است که شامل حذف جزیی یا کلا از اندام های جنسی اندام های خارجی، و یا آسیب دیگری به اندام های جنسی زن برای دلایل غیر پزشکی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The law punished serious crimes with death or mutilation.
[ترجمه گوگل]قانون جرایم سنگین را با اعدام یا قطع عضو مجازات می کرد
[ترجمه ترگمان]این قانون جرائم جدی با مرگ یا ضرب و جرح خود را مجازات می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تحریف (اسم)
sophistication, anagram, distortion, falsification, garble, mutilation

نقص (اسم)
defect, deficiency, weakness, blemish, mutilation, fault, handicap, imperfection, incompetence, incompetency

قطع عضو (اسم)
mutilation

معیوب سازی (اسم)
mutilation, vitiation

انگلیسی به انگلیسی

• amputation of a body part; defacement, deformity

پیشنهاد کاربران

۱. قطع عضو ۲. معلولیت
مثال:
Genital mutilation is horrible and not known by American women, but in many countries, when a child is born that’s a girl, very soon in her life, her genitals are completely cut away by a so - called cutter, who has a razor blade and, in a non - sterilized way, they remove the exterior parts of a women’s genitals.
...
[مشاهده متن کامل]

قطع عضو اندام تناسلی یک {چیز} وحشتناک و ناشناخته برای زنان آمریکایی است، اما در بسیاری از کشورها وقتی یک بچه به دنیا می آید و آن دختر است، خیلی زود در زندگی اش، اندامهای تناسلی اش بطور کامل با یک به اصطلاح کاتر که تیغ صورت تراش دارد و با یک روش غیر استریل بریده می شود، آنها قسمتهای بیرونی اندامهای تناسلی زنها را بر می دارند.

اندام بری
مثل اخته کردن زنان AWARENESS Female Genital Mutilation
https://thelogicalindian. com/story - feed/awareness/female - genital - mutilation - know - about - this - barbaric - practice - existing - in - india - and - worldwide/
خودزنی، آسیب رساندن به خود
اسقاط نمودن
بعنوان مثال
mutilation of components by melting or sawing in to many small pieces or burning or grinding and . . .

بپرس