mutate

/ˈmjuːˌtet//mjuːˈteɪt/

معنی: تغییر دادن
معانی دیگر: (زیست شناسی) جهش کردن، جهش دادن، دستخوش موتاسیون شدن

جمله های نمونه

1. Simple organisms like bacteria mutate rapidly.
[ترجمه گوگل]موجودات ساده مانند باکتری ها به سرعت جهش می یابند
[ترجمه ترگمان]ارگانیسم های ساده مثل باکتری ها به سرعت جهش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Technology continues to mutate at an alarming rate.
[ترجمه گوگل]فناوری با سرعت هشدار دهنده ای به جهش خود ادامه می دهد
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی به تغییر در نرخ هشدار دهنده ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Overnight, the gossip begins to mutate into headlines.
[ترجمه گوگل]یک شبه شایعات شروع به تبدیل شدن به سرفصل ها می کند
[ترجمه ترگمان]یک شبه، شایعه شروع به تبدیل شدن به تی تر اول روزنامه ها می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The technique has been to mutate the genes by irradiation or chemicals.
[ترجمه گوگل]این تکنیک برای جهش ژن ها توسط تابش یا مواد شیمیایی بوده است
[ترجمه ترگمان]این روش برای تغییر ژن ها به وسیله تابش یا مواد شیمیایی انجام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Genetically-engineered organisms mutate and develop their own new lifestyles.
[ترجمه گوگل]ارگانیسم های مهندسی ژنتیک جهش می یابند و سبک زندگی جدید خود را توسعه می دهند
[ترجمه ترگمان]ارگانیسم های اصلاح شده به طور ژنتیکی تغییر می کنند و سبک زندگی جدید خود را توسعه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Viruses tend to mutate and to change their characteristics over long periods of time.
[ترجمه گوگل]ویروس ها تمایل به جهش و تغییر ویژگی های خود در دوره های زمانی طولانی دارند
[ترجمه ترگمان]ویروس ها تمایل دارند تغییر کنند و ویژگی های خود را در مدت زمان طولانی تغییر دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They mutate, and thereby produce at least some better replicating sequences.
[ترجمه گوگل]آنها جهش می یابند، و در نتیجه حداقل چند توالی تکرار شونده بهتر تولید می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها تغییر می کنند و در نتیجه دست کم برخی از توالی های تکرار بهتر را تولید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Did any of these forms mutate into hereditary surnames?
[ترجمه گوگل]آیا هیچ یک از این اشکال به نام خانوادگی ارثی تغییر یافته است؟
[ترجمه ترگمان]آیا هیچ یک از این forms به نام موروثی خود تغییر می کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But the Screamers mutate and evolve their own agenda.
[ترجمه گوگل]اما Screamers جهش می‌یابند و دستور کار خود را توسعه می‌دهند
[ترجمه ترگمان]اما خانواده screamers تغییر می کنند و دستور کار خود را تغییر می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If they fear Chaos, they begin to mutate in horrible and painful ways.
[ترجمه گوگل]اگر از هرج و مرج بترسند، به روش های وحشتناک و دردناکی شروع به جهش می کنند
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها از هرج و مرج می ترسند، به روش های وحشتناک و دردناکی شروع به تغییر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In " To mutate, or not to mutate" (and others), I extolled the virtues of immutability -- immutable objects cannot get into an inconsistent state.
[ترجمه گوگل]در «جهش دادن، یا عدم تغییر» (و دیگران)، من فضیلت تغییر ناپذیری را ستودم -- اشیای تغییرناپذیر نمی توانند به حالت ناسازگار برسند
[ترجمه ترگمان]در \"To، یا نه به\" mutate \" (و غیره)، من وصف فضایل of - - تغییر ناپذیر را نمی توان وارد یک دولت متناقض کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. the ability of the virus to mutate into new forms.
[ترجمه گوگل]توانایی ویروس برای جهش به اشکال جدید
[ترجمه ترگمان]توانایی این ویروس در تغییر شکل به صورت های جدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Methods: To mutate breeding for strain by chemical mutagen. Its producing resistant ability and propagating stability of strain obtained by screening was observed by shaking flask test.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: جهش‌زایی در پرورش برای سویه‌ها توسط موتاژن شیمیایی توانایی تولید مقاوم و پایداری انتشار سویه حاصل از غربالگری با تست فلاسک تکان دهنده مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]روش ها: برای تبدیل breeding به نژاد از طریق مواد شیمیایی mutagen شیمیایی توانایی مقاوم در برابر تولید و انتشار پایداری کرنش به دست آمده از غربالگری به وسیله آزمایش فلاسک، مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Human life and the universe continue to mutate constantly and are thought of as essentially impermanent.
[ترجمه گوگل]زندگی انسان و جهان به طور مداوم در حال جهش هستند و اساساً غیرقابل تلقی می شوند
[ترجمه ترگمان]حیات بشری و جهان به طور پیوسته تغییر می کنند و اساسا \"impermanent\" هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A newer anti-HIV drug called pyridinone caused HIV to mutate into a form which could not reproduce or infect new cells.
[ترجمه گوگل]یک داروی جدیدتر ضد HIV به نام پیریدینون باعث جهش HIV به شکلی شد که قادر به تکثیر یا آلوده کردن سلول های جدید نبود
[ترجمه ترگمان]یک داروی جدید مبارزه با اچ آی وی به نام pyridinone باعث تغییر ویروس اچ آی وی به یک شکل شد که امکان تکثیر یا آلوده کردن سلول های جدید را نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تغییر دادن (فعل)
modify, affect, change, alter, shift, mutate, turn, vary, interchange, permute

انگلیسی به انگلیسی

• change, alter, cause a mutation; undergo a change, be altered, undergo a mutation; change in vowel sound, be changed by umlaut (phonetics)
if an animal or plant mutates, it develops different characteristics as the result of a change in its genes.

پیشنهاد کاربران

دگردیسی
تغییر شکل
جهش یافتن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : mutate
✅️ اسم ( noun ) : mutation / mutant / mutability
✅️ صفت ( adjective ) : mutant / mutable
✅️ قید ( adverb ) :
دستکاری ژنتیکی کردن
آجَهشیدن = جهش پیدا کردن.
آجهشاندن = باعث جهش شدن.
جهش یافتن ( ژن )
جهش/پریدن/افتادن به جلو/تغییر پیدا کردن

بپرس