mutability

/ˌmjuːtəˈbɪlɪti//ˌmjuːtəˈbɪlɪti/

معنی: بی قراری، بی ثباتی، تغییر پذیری، تلون
معانی دیگر: مج

جمله های نمونه

1. Despite its apparent mutability, E. coli does have the power to protect its genetic integrity.
[ترجمه گوگل]با وجود تغییرپذیری ظاهری اش، E coli قدرت محافظت از یکپارچگی ژنتیکی خود را دارد
[ترجمه ترگمان]با وجود تغییرپذیری ظاهری آن، ای coli دارای قدرت حفاظت از تمامیت ژنتیکی خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Newspeak, doublethink, the mutability of the past.
[ترجمه گوگل]Newspeak، doublethink، تغییرپذیری گذشته
[ترجمه ترگمان]گفتار جدید، دوگانه باوری، تغییرپذیری گذشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The mutability of the past is the central tenet of Ingsoc.
[ترجمه گوگل]تغییرپذیری گذشته اصل اصلی Ingsoc است
[ترجمه ترگمان]تغییرپذیری گذشته مفهوم اصلی اینگساک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The mutability of the Point class creates a documentation burden for every method that accepts a Point parameter or returns a Point.
[ترجمه گوگل]تغییرپذیری کلاس Point برای هر روشی که یک پارامتر Point را می پذیرد یا یک Point را برمی گرداند، بار مستندسازی ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]تغییرپذیری گروه نقطه، بار مستندسازی را برای هر روشی که یک پارامتر نقطه را می پذیرد یا یک نقطه را بر می گرداند، ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Apart from the intrinsic mutability of influenza viruses, other factors could alter the severity of current disease patterns, though in completely unknowable ways, if the virus continues to spread.
[ترجمه گوگل]به غیر از تغییرپذیری ذاتی ویروس‌های آنفولانزا، اگر ویروس همچنان به گسترش خود ادامه دهد، عوامل دیگری می‌توانند شدت الگوهای بیماری فعلی را تغییر دهند، هرچند به روش‌های کاملاً ناشناخته
[ترجمه ترگمان]صرف نظر از تغییرپذیری درونی ویروس های آنفولانزا، عوامل دیگری می توانند شدت الگوهای بیماری فعلی را تغییر دهند، اگر چه به طور کامل قابل شناخت است، اگر ویروس گسترش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective To study the mutability of ultra sodium pyrosulfite intake on ultrastructure changes and spermatogonium mice testis.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه تغییرپذیری دریافت پیروسولفیت فوق سدیم بر تغییرات فراساختار و بیضه اسپرماتوگونیوم موش است
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه تغییرپذیری مصرف سدیم بیش از حد در تغییرات ultrastructure و spermatogonium موش بیضه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Python also has a concept of mutability and immutability: a tuple, for example, is an immutable list.
[ترجمه گوگل]پایتون همچنین دارای مفهوم تغییرپذیری و تغییرناپذیری است: برای مثال یک تاپل یک لیست تغییرناپذیر است
[ترجمه ترگمان]همچنین پایتون دارای یک مفهوم تغییرپذیری و تغییر پذیری است: یک چند تایی، یک فهرست تغییر ناپذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Apart from the intrinsic mutability of influenza viruses, other factors could alter the severity of current disease patterns, though in completely unknowable ways.
[ترجمه گوگل]جدای از تغییرپذیری ذاتی ویروس‌های آنفلوانزا، عوامل دیگری می‌توانند شدت الگوهای بیماری فعلی را تغییر دهند، هرچند به روش‌های کاملاً ناشناخته
[ترجمه ترگمان]صرف نظر از تغییرپذیری درونی ویروس های آنفولانزا، عوامل دیگری می توانند شدت الگوهای بیماری فعلی را تغییر دهند، اگرچه به طور کامل قابل شناخت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The oral media have accustomed people to continual and infinitely practicable mutability.
[ترجمه گوگل]رسانه های شفاهی مردم را به تغییرپذیری مداوم و بی نهایت قابل عمل عادت داده اند
[ترجمه ترگمان]رسانه های شفاهی مردم را به تغییرپذیری مستمر و بی نهایت عملی عادت داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Combinations of these agents are administered to counteract the virus's inherent mutability, but that strategy does not always ward off resistance to the medicines, including the protease inhibitors.
[ترجمه گوگل]ترکیبی از این عوامل برای مقابله با تغییرپذیری ذاتی ویروس تجویز می شود، اما این استراتژی همیشه مقاومت در برابر داروها، از جمله مهارکننده های پروتئاز را از بین نمی برد
[ترجمه ترگمان]ترکیبی از این عوامل برای خنثی کردن تغییرپذیری ذاتی این ویروس انجام می شود، اما این استراتژی همیشه مقاومت در برابر داروها از جمله بازدارنده های پروتئاز را دفع نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The former building and Mycenaean civilization has been disappeared together. There are only fragments of wall, megalith and steps left. They go down to the mutability of history.
[ترجمه گوگل]بنای سابق و تمدن میسنی با هم ناپدید شده است تنها تکه هایی از دیوار، مگالیت و پله ها باقی مانده است آنها به تغییرپذیری تاریخ می روند
[ترجمه ترگمان]ساختمان سابق و تمدن (مسینی)با هم ناپدید شده اند فقط تکه هایی از دیوار، megalith و چند پله باقی مانده آن ها به تغییرپذیری تاریخ ادامه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For example, writing high-performance, correct multithreaded code is difficult in object-oriented languages because of the myriad mutability mechanisms.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، نوشتن کد چند رشته ای با کارایی بالا و صحیح در زبان های شی گرا به دلیل مکانیسم های بی شمار تغییرپذیری دشوار است
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، نوشتن با عملکرد بالا، کد multithreaded صحیح در زبان های شی گرا مشکل است، به دلیل مکانیسم های ناپایداری myriad
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. That definition is revealing the science, the assumption, the explanation, the prediction, the verification and the mutability of the scientific hypothesis' characters.
[ترجمه گوگل]این تعریف، آشکار کردن علم، فرض، تبیین، پیش‌بینی، تأیید و تغییرپذیری شخصیت‌های فرضیه علمی است
[ترجمه ترگمان]این تعریف علم، فرض، توضیح، پیش بینی، تایید و تغییرپذیری ویژگی های فرضیه علمی را آشکار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The scale of urban population has become one of the most important research fields in urban science because of its mutability and the importance of determining it.
[ترجمه گوگل]مقیاس جمعیت شهری به دلیل تغییرپذیری و اهمیت تعیین آن به یکی از مهمترین زمینه های تحقیقاتی در علوم شهری تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]مقیاس جمعیت شهرها به دلیل تغییرپذیری و اهمیت تعیین آن، به یکی از مهم ترین حوزه های تحقیقاتی در علوم شهری تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی قراری (اسم)
disquiet, unrest, worry, disquietude, inquietude, fidget, malaise, mutability, dysphoria, fidgetiness

بی ثباتی (اسم)
tergiversation, transience, variation, fluctuation, inconsistency, mutability, inconstancy, instability

تغییر پذیری (اسم)
variation, pliancy, mutability, variability

تلون (اسم)
mutability

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being changeable, likelihood of mutation; fickleness

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : mutate
✅️ اسم ( noun ) : mutation / mutant / mutability
✅️ صفت ( adjective ) : mutant / mutable
✅️ قید ( adverb ) :
ناپایداری

بپرس